تلاجن

تو را من چشم در راهم...

تناسب سلاح

دوشنبه, ۱ شهریور ۱۴۰۰، ۱۰:۰۵ ق.ظ
نویسنده : مهتاب

جواب «تفکر» و «ایده»، گلوله و خمپاره و موشک نیست. «ارتش آمریکا» نهایتا بتونه در مقابل «ارتش» یه قسمتی از جهان موفق بشه، در مقابل «تفکر» اون بخش از جهان، ارتش نیست که پیروز می‌شه، «فکر» آمریکاییه. نمی‌تونم دقیقا بگم شکست، چون هنوز معلوم نیست چی می‌شه، اما عقب‌نشینی آمریکا در مقابل طالبان، در همین راستا قابل‌فهمه. حالا اگر کسی از خود افغانستان یا بیرون از اون، دغدغهٔ واقعی اصلاح داره، باید نیروش رو بذاره رو اصلاح تفکر. مثلا طلبه‌های افغانستانی رو (با آزمون) بورسیه کنن تو حوزه‌های علمیهٔ ایران یا مثلا از ایران طلاب مجرد مجرب بفرستن افغانستان که همون‌جا بمونن و ازدواج کنن و یه نسل دورگه شکل بگیره. این‌ها می‌شه جواب تفکر با تفکر. بعد بیست سال دیگه نتیجه‌ش رو همه می‌بینن و برخلاف این فضاحت آمریکایی، از نتیجه کیف می‌کنن.



+ ترکیه و امارات هم به عنوان به‌روز‌ترین کشورهای سنی‌مذهب منطقه نباید باعث نگرانی باشن. اگر فکرمون و نحوهٔ اجراش بهتر باشه که خودش جواب می‌ده؛ اگرم نباشه، به هرحال ترکیه‌ای شدن افغانستان به پاکستانی شدنش ترجیح داره.

+ اگر برچسب خوش‌بینی مفرط بهم نخوره به نظر من قرار گرفتن مسئلهٔ طالبان در سطح مسائل اتفاق مبارکیه، چون احتمال داره به حلش کمک کنه. فراموش نکنیم که قبل از این اتفاقات هم خیلی از بخش‌های افغانستان دست طالبان بود و عملا مسئله وجود داشت، منتها در عمق، و نادیده گرفته می‌شد. اولین قدم حلش، همینه که بیاد روی سطح. روی سطح اومدنی که دیگه احتمال حملهٔ آمریکا هم در اون نیست. روی سطح اومدنی که می‌تونه شروع حل مسئله باشه.

نواندیش دینی شما آماده است

پنجشنبه, ۲۸ مرداد ۱۴۰۰، ۰۹:۵۸ ب.ظ
نویسنده : مهتاب
+ به عنوان اولین سوال، نظرتون رو در مورد قیام عاشورا بفرمایید.
- بله، خلاصهٔ نظر بنده اینه که اصولا قیامی در کار نبوده به اون معنا. منتها به هرحال شیعیان چون نیاز داشتن یه داستان حماسی تو تاریخشون داشته باشن، یه مقداری پر و بال دادن بهش که توجیه یه سری اقدامات و تصمیماتشون بشه.
+ متشکرم. لطف می‌کنید نظرتون رو در مورد وقایع بعد از رحلت پیامبر اسلام هم بفرمایید؟
- بله، در واقع اون رو هم اگر شما دقیق نگاه کنید اصلا به این شکلی که می‌گن نیست. یعنی اصولا شیعه نیاز داشته که یه روایت تراژیک خلق کنه تا بتونه خودش رو در موضع مظلومیت قرار بده و اقدامات سیاسی بعدیش رو توجیه کنه.
+ سپاسگزارم. محبت می‌کنید نظرتون رو در مورد نحوهٔ زندگی و از دنیا رفتن بقیهٔ امامان مذهب تشیع هم بفرمایید؟
- بله، به هر حال شما می‌بینید که شیعه در طول تاریخش نیاز داشته به این که کلا همهٔ پیشوایانش رو یه طوری مظلوم و شهید جلوه بده تا برای اقدامات سیاسی بعدی...
+ ممنونم. استاد در مورد تغییرات اقلیمی چه نظری دارید؟
- این هم در واقع از نیاز تاریخی شیعیان برای توجیه اقدامات سیاسی فرهنگی...
+ منشا کرونا؟
- نیاز شیعیان به توجیه کردن اقدامات...
+ علت انقراض دایناسورها؟
- به هرحال می‌دونید شیعیان نیاز داشتن در طول تاریخ...
+ ⚔️⛏️🗡️🔫

برای هدف

چهارشنبه, ۲۷ مرداد ۱۴۰۰، ۰۵:۳۱ ب.ظ
نویسنده : مهتاب
از من اگر بپرسید می‌گویم این تقلیل مقام حضرت ابوالفضل (علیه‌السلام) است که بگوییم بین نوشیدن آب برای رفع تشنگی و ننوشیدن آن به خاطر تشنگی امامشان تردید کردند. تردید بود؛ البته کوتاه و گذرا، اما بین نوشیدن آب برای آن‌ که حضرت احتمال می‌دادند با عطشی که در وجودشان هست، نمی‌توانند امر امامشان را به اتمام برسانند، با ننوشیدن آب به جهت این که این احتمال، یقین نبود.




+ ببینید، اصل دلیل ننوشیدن آب، تشنگی امام و اهل حرم است، اما به اعتقاد من دلیل آن لحظهٔ گذرای تردید برای نوشیدن، شخصی نیست.
+ آن آب اگر نوشیده هم می‌شد، فقط به‌قدری بود که ماموریت با موفقیت به اتمام برسد. که البته، در هر صورت نمی‌رسید...

من الغریب الی الحبیب...

جمعه, ۲۲ مرداد ۱۴۰۰، ۰۷:۵۲ ب.ظ
نویسنده : مهتاب
پروردگارا!
تو که می‌دونی، اگر تا آخر دنیا هم عقل و متخصصین و پروتوکل‌ها اجازهٔ سفر ندن، من یکی جایی نمی‌رم؛ ولی لطفا، خودت به حق صاحب همین شب‌ها و روزها، ما رو انقدر دلتنگ و تنها و محروم از زیارت مزار حبیبانت نپسند جانا...

مرحمت فرموده ما را مس کنید خب

چهارشنبه, ۲۰ مرداد ۱۴۰۰، ۰۵:۵۱ ب.ظ
نویسنده : مهتاب

یه صفحهٔ اینستاگرامی هست که چند وقت پیش بهش یه کالایی رو سفارش دادم و قرار بود نهایتا ظرف یه ماه ارسال بشه. ارسال نشده و پیگیری کردم و با یه لحن طلبکار سربالا جواب گرفتم و ایضا یه پیام منت‌آمیزی که «همین هفته ارسال می‌شه» و یه طوری که یعنی داریم لطف می‌کنیم و اینا. بعد دقیقا مسئول همین صفحه یک‌سره در حال گذاشتن استوری‌های مختلف تبلیغاتی، تشکر از صبوری مخاطبین احمقی که ما باشیم، تبریک اعیاد و تسلیت شهادت و جمع کردن پول برای قربانی و خیریه و این‌طور چیزاست. حقیقتا دلم می‌خواست یه پیام می‌دادم می‌گفتم به جای این کارا به قولی که به مردم می‌دی عمل کن و این وقت و انرژی استوری گذاشتن رو بذار واسه انجام کارشون یا حداقل خجالت بکش و با این وضع بدقولی‌ت هی دری وری نگو؛ که البته هیچ‌کدوم رو نگفتم، چون تجربه ثابت کرده آخرش اونی که بدهکار می‌شه منم. الغرض، اگر خانم یا آقای جمهوری اسلامی هم به جای این همه تاکید زبانی روی مبانی و اصول و ارزش‌های موردنظرش، کار مردم رو راه بندازه، حالشون رو بپرسه و به سوالاتشون جوابی بده که سربالا نباشه، چه بسا خود اون مبانی و اصول به شکل طبیعی تو قلب مردم جا بگیرن و نیاز به این میزان هزینه‌زایی هم نباشه. چه بسا.




+ الحمدلله که در سراسر این مملکت یه خانم نبود که شایستگی مدیریت یه وزارت‌خونه رو داشته باشه. کاش این دستگاه‌های مختلفی که واسه دههٔ فجر و روز جمهوری اسلامی و روز زن و دختر و... گزارش‌کار رد می‌کنن، اینم جزء دستاوردهای انقلاب در جهت کرامت‌بخشی به خانم‌ها رد کنن^_^ [البته طبیعتاً با اون دستی که رو دکمهٔ ارسال پیامک کشف حجاب نیست]

و از المپیک امسال نتیجه می‌گیریم که...

شنبه, ۱۶ مرداد ۱۴۰۰، ۰۹:۲۲ ب.ظ
نویسنده : مهتاب
از جنس مردم باشید، نسبت به آن‌ها تواضع داشته باشید و همهٔ تلاشتان را بکنید؛ آن‌وقت حتی اگر از آمریکا شکست بخورید، مردم کنارتان هستند، در قلبشان جای دارید و به معنای واقعی کلمه چیزی از ارزش‌هایتان نزد آن‌ها کم نمی‌شود.




+ در روزهایی که گذشت آقای حسن یزدانی و آقای حسن روحانی هر دو از مردم طلب بخشش کردند؛ قاعدتا اگر هر دو نفر را ببخشیم به نفر اول بی‌حرمتی کرده‌ایم :)
+ این روزها که بحث کشتی و ریاست‌جمهوری با هم سر زبان‌ها هستند، تماشای فیلم هندی «دنگال» را پیشنهاد می‌کنم. جهت اثبات این موضوع که تفاوتِ مدیریتِ «دیگه بهتر از این نمی‌شه و همینه که هست» با مدیریتِ «حتما یه راهی برای رسیدن به بهترین حالت وجود داره» مختص ایران و جمهوری اسلامی و دیروز و امروز نیست.

مسن، مردانه، کم‌ظرافت و غیرمردمی

جمعه, ۱۵ مرداد ۱۴۰۰، ۱۰:۱۷ ق.ظ
نویسنده : مهتاب

در عکس‌های مراسم تنفیذ، تحلیف یا تصاویر افتتاح پروژه‌های مختلف، چقدر «مردم»، «خانواده» یا «هنر» دیده‌اید؟ مردم‌سالاری یعنی مردم در انتخابات شرکت کنند و بقیۀ اتفاقات پشت درهای بسته‌ای که آن‌ها را راه نمی‌دهند بیفتد؟




+ اگر قرار باشد شکست بخوریم، به خودمان خواهیم باخت.

نیمهٔ شکستهٔ لیوان

سه شنبه, ۱۲ مرداد ۱۴۰۰، ۱۱:۳۳ ب.ظ
نویسنده : مهتاب
تصور کنید یک لات بی‌سروپا، وسط خیابان شما را به باد کتک بگیرد، یکی دو دنده‌تان بشکند، بدنتان پر از کبودی شود، دردهای شدید جسمی (و به تبع روحی) داشته باشید، سختی و سنگینی عمل جراحی را تحمل کنید، ساده‌ترین کارهای روزانه مثل غذا خوردن برایتان سخت و دردناک شود و خلاصه روزهای متمادی طول بکشد تا به وضع عادی برگردید. اگر در جریان دورهٔ نقاهت یا پس از بهبودی به پلیس مراجعه کنید و افسر پلیس به جای تشکیل پرونده و پیگیری شکایتتان از ضارب بگوید: «حالا به هر حال بخشش از بزرگانه. شما ببخش. عوضش ببین چقدر خوب تو بیمارستان بهت رسیدن، چه دکتر و پرستارای خوبی داشتی! این به اون در!»، چه حالی می‌شوید؟ اگر حین بهبودی یا پس از آن، دوباره همان ضارب شما را مورد ضرب و‌ شتم قرار دهد و باز هم پلیس جملهٔ قبل را تکرار کند چه‌طور؟

استیضاح نشدن دولت حسن روحانی بعد از فاجعهٔ آبان ۹۸، کتک‌کاری اول بود و محاکمه نشدنش حتی بعد از پایان دورهٔ مسئولیتش ضرب و شتم دوم است. در این میان جناب رییسی اگر فرشتهٔ مقرب الهی هم باشد و ما را ظرف چهار سال به قدرت اول اقتصادی دنیا هم تبدیل کند (که نیست و نخواهد شد)، اتفاقی است در ردیف خوش‌برخورد بودن همان پزشک و پرستار که گفتم. و اصل موضوع سر جایش است. 



+ رییس‌جمهور باید چه کار کند تا بی‌کفایتی‌اش احراز و استیضاح شود؟
+ آقای رییسی در مراسم تنفیذ امروز گفتند دست‌بوسی رهبر انقلاب توفیقی بوده که به واسطهٔ کرونا از ایشان سلب شده. شما با تداوم سنت دست‌بوسی (رهبری یا علما) موافقید؟ چرا؟

دریا به جای کوه، به جای باد، به جای رفیق و به جای محبوب...

يكشنبه, ۱۰ مرداد ۱۴۰۰، ۱۰:۳۲ ب.ظ
نویسنده : مهتاب
خیال می‌کنم جناب حافظ اگر شمالی بود، درددل‌هایش را به جای باد به دریا می‌گفت و پیغام و پسغام‌هایش به محبوب را عوض زمزمه کردن در پس پارچهٔ حریر نسیم، مکتوب می‌کرد و به دست خیس موج‌ها می‌سپرد...



+ تصویر، یک لایه افکت دارد.

بازنشر از روزمره‌ها(۳)

جمعه, ۸ مرداد ۱۴۰۰، ۱۰:۱۴ ق.ظ
نویسنده : مهتاب

عاقا من با ورزش قهرمانی و کلا مسابقهٔ ورزشی مشکل دارم✋حالا البته خوشحال می‌شم خبر پیروزی ورزشکارامون رو می‌شنوم یا گاهی هم ممکنه مسابقه‌ای رو گذری ببینم ولی از جهت فلسفی واقعا باهاش مشکل دارم. ورزش خوبه برای سلامتی، آمادگی جسمانی، تفریح، رسیدن به تناسب اندام، برای نیروهای نظامی، شنا مثلا برای نجات جون خودت یا آدما، تو فیزیوتراپی و... منتها این که شب و روز تلاش کنی تا بری تو یه مسابقهٔ فرضی با یه حریف فرضی مبارزه کنی که بهت جایزه بدن رو نمی‌فهمم واقعا🤷

تعفن

سه شنبه, ۵ مرداد ۱۴۰۰، ۱۰:۱۱ ق.ظ
نویسنده : مهتاب
سنت اصلی روشنفکری (حتی در ملحدانه‌ترین حالت) به مراتب شریف‌تر از روشنفکرزدگی و شبه‌روشنفکری است. کما این که خود تمدن غرب به مراتب شریف‌تر از غرب‌پرست‌ها و غرب‌زده‌هاست.

+ نظر مرا بخواهید، شبه‌روشنفکر جهان‌سومی، کریه‌ترین و نفرت‌انگیزترین موجودی است که در کل کائنات وجود دارد.

نمادین

يكشنبه, ۳ مرداد ۱۴۰۰، ۰۸:۱۳ ب.ظ
نویسنده : مهتاب
وضع ولی خدا (انسان کامل) در هر زمان، نمادی است از وضع ارزش‌های اصیل انسانی و آنچه موجب فخر انسانیت است. مثلا روز دهم محرم سال ۶۱ هجری، عصارهٔ تمامی وجوه درخشان خلقت آدمی در طول تاریخ، به مسلخ رفت و آنچه از این میراث باقی ماند، تنی رنجور و بیمار بود. و در عصر ما، چنان که می‌بینیم، در ظاهر این ارزش‌ها به دور از بند و بیماری، حضور دارند، اما در حقیقت ناپیدا و مغلوبند و مضطر و منتظر، میان بیم و امید.

ایدهٔ استارتاپ: کانال اطلاع‌رسانی اخبارِ واقعا مهم

دوشنبه, ۲۸ تیر ۱۴۰۰، ۰۴:۳۰ ب.ظ
نویسنده : مهتاب
اوضاع خبررسانی در عصر کنونی به‌گونه‌ای است که بسیاری از ما هر روز به سطحی‌ترین شیوهٔ ممکن در معرض پیچیده‌ترین مسائل سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و... قرار می‌گیریم. قسمت خنده‌دار ماجرا آن‌جاست که با تغییر منابع مرجع خبررسانی هر فرد، احساس و برداشتش نسبت به یک خبر واحد ممکن است به‌کلی دگرگون شود و قسمت غم‌انگیز داستان هم این‌جاست که ما متاثر از نظر متخصصین هر حوزهٔ خبری، از شنیدن اخبار آن حوزه ناراحت یا خوشحال می‌شویم، اما چون تخصصی نداریم، راه‌حل‌ها را نمی‌شناسیم و ناراحتی‌ و خوشحالی‌مان متوهمانه و شدید است. وضع فعلی مثل این است که به شکل زنده در جریان یک عمل جراحی سخت باشیم و یک‌سره در حال حرص خوردن و ناراحت بودن از این که: «وای خدا چه وحشتناکه! وای مواظب باش! وای نگاه داره اون رگ رو می‌بره! وای الان می‌میره!» و... در حالی که نگرانی‌های جراح همان عمل، شبیه من و شما نیست؛ معقول، منطقی و با دانستن شرایط بیمار و راه‌های برطرف کردن مشکلات حین عمل است. به عبارتی نگرانی‌ها و خوشحالی‌های متخصصین هر حوزه، مشخص و کاربردی و حتی اگر شدید باشد، مبنایی و منطقی است، در حالی که مخاطب عام اخبار، فقط به شیوه‌ای سطحی با اخبار درگیری عاطفی پیدا می‌کند و انرژی‌اش را صرف ناراحتی یا خوشحالی سطحی و‌ متعصبانه نسبت به چیزی می‌کند که دقیقا نمی‌داند چیست.

این شیوهٔ مواجهه با اخبار، عاقلانه نیست.

در ستایش اقلیت

شنبه, ۱۹ تیر ۱۴۰۰، ۰۵:۲۹ ب.ظ
نویسنده : مهتاب
- : به نظرت این ایدئال‌هایی که برای نوع انسان داری، این چیزی که دوست داری بهش تبدیل بشی، برای همه ممکنه؟ یعنی برای همه قابل‌توصیه است؟ فکر نمی‌کنی برمی‌گرده به روحیهٔ خاص خودت؟


+ : برای همه قطعا هم ممکنه و هم قابل‌توصیه. که اگر نبود، تلاش برای تعالی انسان و جامعهٔ بشری، در هر سطحی، اشتباه و بی‌فایده بود، که می‌دونیم نیست‌. ولی اگر منظورت اینه آیا همه اون مختصات رو در نهایت رعایت می‌کنن، باید بگم تجربهٔ تاریخ زندگی آدمی‌زاد نشون می‌ده که نه، اکثریت نمی‌خوان (و نه که نمی‌تونن) رعایتش کنن. منتها همون اکثریتی که رعایت نمی‌کنن هم نیاز دارن آدم‌هایی رو ببینن و بشناسن با سطوح بالای آرمان‌گرایی (بالا که می‌گم به نسبت متوسط جامعه). یه اقلیتی باید باشن که در مقابل هر کار خوبی در هر سطحی، پذیرش و تواضع داشته باشن. یه اقلیتی باید باشن که هرچقدر هم سخت بود و سخت شد، تلاش کنن خطوط قرمز اصلی، تبیین و اجرایی بشه. یه اقلیتی باید باشن که کاری به کم آوردن هیچ‌کسی نداشته باشن و کار درست رو در هر صورت پیگیری و‌ دنبال کنن و انجام بدن. من دوست دارم جزء اون اقلیت باشم.

مشکل اندازهٔ خدا

پنجشنبه, ۱۷ تیر ۱۴۰۰، ۱۱:۵۰ ب.ظ
نویسنده : مهتاب
چیزی که یه مدته می‌بینم و برام جالبه، اینه که خدای بعضیا، از ایلان ماسک، کمپانی برادران وارنر و اسلاف و اخلاف و اشباهشون کوچیک‌تره.


+ این خدا رو نپرستید عزیزان، ساعت نه بذارید دم در.

زندگی در کوهستان فوشان

دوشنبه, ۱۴ تیر ۱۴۰۰، ۱۲:۴۰ ب.ظ
نویسنده : مهتاب
اگر به دیدن (بخشی از) سبک زندگی انسان چینی علاقه دارید، اگر با فیلم‌های طولانی کم‌اتفاق مشکل ندارید، اگر نماهای از دور و عریض از طبیعت و مکان‌ها رو دوست دارید، اگر دوست دارید موسیقی خوب بشنوید و اگر توقع ندارید داستان فیلم حتما به جای خاصی برسه، ببینیدش.

خوبیش اینه با انسان چینی مواجه هستیم تو فیلم؛ نه انسان غربی با قیافهٔ چینی.

موندم با این همه شباهتی که انسان‌ها در نقاط مختلف دنیا با هم دارن، چه‌طور قرن‌هاست ایدهٔ نژادپرستی و برتری نژادی ادامه داره. ما آدم‌ها به طرز عجیب و عمیقی عین همدیگه‌‌ایم. مشکلات، رویاها، دغدغه‌ها و نقطه‌ضعف‌هامون فوق‌العاده شبیه و بعضا کاملا یکیه، فقط با زبان‌های مختلفی بیانش می‌کنیم، فقط موقع بیانش لباس‌های مختلفی تنمونه، فقط غذای اون سفره/میز شام و ناهاری که دورش نشستیم و بحث و دعوا می‌کنیم، متفاوته، فقط الفاظ و رنگ پوست و آداب ظاهری‌مون تفاوت داره، و الا عین عین همدیگه‌‌ایم.

ریتم فیلم آرومه، ولی آروم بودنش کاملا عمدیه و از دست کارگردان در نرفته. این رو حس می‌کنید.

۲۰۱۹.

داستان فیلم برای کارگردان مثل نخ تسبیح بوده‌. یه نخ چندتیکه که چند جایی هم گره‌های ریز خورده، ولی مهم نیست. برای خود کارگردان به‌وضوح مهم نبوده و برای تماشاچی هم بهتره مهم نباشه. مهم اینه تسبیح، قابل‌استفاده است و نخ به‌قدر‌کافی محکم هست و مهم اینه اون نخ، فقط بهونه‌ای بوده که زیبایی مهره‌ها رو ببینید، و ببینید لطفا :)

اگه عکس گرفتن از نماهای فیلم رو دوست دارید، یه چند تا صحنهٔ خیلی خوب داره برای این کار.

یه جایی هست که اینا یه قایق برداشتن یکم تزیین کردن، روی آب جشن عروسی گرفتن. و من نمی‌فهمم چرا ما این کار رو انجام نمی‌دیم. [یه چیز دیگه هم که نمی‌فهمم اینه که چرا کشتی تفریحی راه نمیندازیم از دریای خزر به سمت کشورهای اطرافش.]

حتی پوسترش هم خیلی خوبه. اصلا از رو پوسترش تصمیم گرفتم ببینمش.

یه سری جایزه هم گرفته اگر براتون مهمه [این‌جا].

۷.۱ تو imdb. البته من باشم بهش ۸.۵ می‌دم. شایدم ۹.

اگه از زیاد دیدن سبک زندگی انسان غربی حالت تهوع گرفتید و دیگه همهٔ جزئیات زندگی‌شون رو حفظید، حتما ببینید که بشوره ببره یکم :)

همین‌طوری، گفتم فضا عوض شه :)

سه شنبه, ۸ تیر ۱۴۰۰، ۰۱:۵۶ ب.ظ
نویسنده : مهتاب


+ عاشق این ترکیب سبزآبی کرم قهوه‌ای و این نظم در عین بی‌نظمی‌ام. کافئین هم که به جای خود :)

خرداد پر از حادثه و اینا

شنبه, ۲۹ خرداد ۱۴۰۰، ۱۱:۴۳ ق.ظ
نویسنده : مهتاب
خب، ظاهرا که دوران شونزده‌سالهٔ حکومت سمنانی‌ها تموم شد و می‌ریم که داشته باشیم حکومت مشهدی‌ها رو بر دوسوم قوای مملکت. این دوسوم قوا یه زمانی دست ما مازندرانی‌ها هم بود که چون خیلی دوران درخشانی نبود، من سوت‌زنان از کنارش عبور می‌کنم. البته با توجه به این که رژیم قبلی هم دست ما بود، شاید بهتر باشه ماها کلا وارد سیاست نشیم 😁


پ.ن:
۱: البته من سنم به رای دادن به آقای احمدی‌نژاد قد نمی‌ده و ایشون از سال ۸۸ دیگه چهرهٔ محبوبی نیستن برای من، منتها حسرت تبریک گفتن رقبای اصلاح‌طلب به رییس‌جمهور منتخب، دوازده‌ سال بود رو دلم مونده بود.
۲: تبریک زودهنگام رقبا قبل از اعلام نتایج رسمی، کار درستی نبود.
۳: دومین باره کسی که بهش رای دادم انتخاب شده و اولین باره این اتفاق در حد ریاست‌جمهوری افتاده.
۴: آرای باطله دوم شدن. امیدوارم پیام این اتفاق، اون‌جاهایی که باید، دریافت بشه.
۵: خوشحالم و نگران. خوشحالی بابت آمار مشارکت (نه که کافی باشه ولی با توجه به جمیع مسائل و تبلیغات منفی، بازم خوبه انصافا) و رای بالای رییس‌جمهور منتخب و نگرانی بابت مسیر سختی که رو‌به‌روی دولته. ان‌شاءالله که قبل از هر چیز شاهد ترمیم شکاف‌های اجتماعی ایجادشده باشیم که قطعا بدون توجه به همهٔ اقشار جامعه و دیدن دغدغه‌هاشون ممکن نیست.
۶: امروز حتی آقای روحانی هم به نظرم آدم خوب و فرهیخته‌ای می‌آد :)
۷: دعا کنیم برای ایرانمون :)

بعدنوشت: از اتاق فرمان اشاره کردن دوسوم قوای مملکت که یکی دوسالی هست دست مشهدی‌هاست‌. که خب، راست می‌گن😅

جواب «چه» را چه بدهیم؟

چهارشنبه, ۲۶ خرداد ۱۴۰۰، ۰۳:۱۳ ق.ظ
نویسنده : مهتاب

خانم یا آقای جمهوری اسلامی! در دنیایی که فقر، فساد و بی‌عدالتی در آن عادی دانسته و حتی تئوریزه می‌شود، در جهانی که آدم‌های کوتاه‌همت، این همه گناه و پلیدی و قتل و غارت و تجاوز و ظلم و بی‌بند‌وباری را پایان تاریخ و نهایت و غایت تلاش آدمی‌زاد می‌دانند، در عالمی که جریان غالب هنر و رسانه هم از پرداختن به فقر و ظلم و استضعاف شانه خالی می‌کند و نمایش فقرا، محرومین و مظلومین را به قدر لازم و کافی جذاب و دراماتیک نمی‌داند، در جهانی که برای دشمنان فضایی و تخیلی فیلم و سریال می‌سازند و چشم به این همه دشمن واقعی انسان و انسانیت بسته‌اند، ما، پای تو و آرمان‌هایت دربارهٔ آیندهٔ انسان و شان و جایگاه نوع بشر می‌مانیم. پای تو که تنها صدای واقعی معتقد به حضرت پروردگار، تنها آرمان متعهد به رفع و دفع ظلم از تمامی نوع بشر و رساندن او به اوج تعالی ممکن، در این دنیای پر از خاموشی و تاریکی هستی، می‌مانیم. می‌مانیم چون شرمندهٔ خودمان و فطرتمان خواهیم شد که مبارزین دیگری در آن سوی عالم، بدون اعتقاد به خدا و معاد، بدون پیامبر (صلی‌الله علیه و آله و سلم)، بدون علی (علیه افضل صلوات المصلین)، حسین (علیه‌السلام) و حضرت بقیه‌الله (روحی لتراب مقدمه الفداء)، پای آرمان مبارزه با ظلم، زندگی و هستی‌شان را خرج کرده‌اند. پای تو می‌مانیم حتی اگر این مبارزه هزار سال دیگر طول بکشد. پای تو می‌مانیم و همیشه آماده‌ایم که آرمان‌هایت را هرجا که لازم شد، به خودت یادآوری و از خودت هم مطالبه کنیم و کمکت کنیم که بایستی و با قدرت ادامه بدهی...



*«چه»: ارنستو چگوارا.

کودتاچی زمانه‌ات را بشناس

شنبه, ۲۲ خرداد ۱۴۰۰، ۰۹:۳۰ ب.ظ
نویسنده : مهتاب
یه چند قسمت از اون برنامهٔ «زندگی پس از زندگی» رو باید برای این نامزدهای انتخابات پخش کنن تا خیال نکنن اون دنیا هم هرکی‌هرکیه مثل این‌جا. د آخه لعنتی، از طرف یه دولت امنیتی که رییس‌جمهور با وزرای خودش جلسهٔ درست‌درمون نداره، با اون حجم تفرعن و تکبر بعضی از کله‌گنده‌ترین مهره‌هاتون، میای می‌شینی از ۲۸‌مرداد حرف می‌زنی؟ خود شعبون بی‌مخ انقدر وقیح نبود که شماها.



+ اگه ۲۸خرداد، ۲۸مرداد باشه که معلومه خیلی به عقب برگشتیم. دولت نیست که، ماشین زمانه😏