تلاجن

تو را من چشم در راهم...

برای هدف

چهارشنبه, ۲۷ مرداد ۱۴۰۰، ۰۵:۳۱ ب.ظ
نویسنده : مهتاب
از من اگر بپرسید می‌گویم این تقلیل مقام حضرت ابوالفضل (علیه‌السلام) است که بگوییم بین نوشیدن آب برای رفع تشنگی و ننوشیدن آن به خاطر تشنگی امامشان تردید کردند. تردید بود؛ البته کوتاه و گذرا، اما بین نوشیدن آب برای آن‌ که حضرت احتمال می‌دادند با عطشی که در وجودشان هست، نمی‌توانند امر امامشان را به اتمام برسانند، با ننوشیدن آب به جهت این که این احتمال، یقین نبود.




+ ببینید، اصل دلیل ننوشیدن آب، تشنگی امام و اهل حرم است، اما به اعتقاد من دلیل آن لحظهٔ گذرای تردید برای نوشیدن، شخصی نیست.
+ آن آب اگر نوشیده هم می‌شد، فقط به‌قدری بود که ماموریت با موفقیت به اتمام برسد. که البته، در هر صورت نمی‌رسید...

آفرین

کلا برخی سعی می‌کنند مسأله امام حسین رو شخصی کنند و جای وظیفه الهی، مسأله رو به سمت ترحم و مسائل لاتی! سوق بدهند.

درباره حر هم می‌گویند که ادب کرد و به مادر امام حسین چیزی نگفت و باعث هدایتش شد، شنیدم اصلا قضیه کلا غلطه و چیزی که امام گفته یک ضرب المثل شایع عربی بوده

چون معمولا از ظن خودمون ماجرا رو می‌فهمیم. من اگر تجربهٔ تلاش برای خالص کردن نیتم رو تا بالاترین سطوح ممکن نداشته باشم یا چنین تجربه‌ای رو از کسی نشنیده یا جایی نخونده باشم، به ذهنمم نمی‌رسه که ممکنه چنین عواملی هم وجود داشته باشه.


اون ماجرا خیلی جالبه. اگر جملاتی که بین حر و امام رد و بدل شده درست باشه، دقیقا امام دست گذاشتن رو نقطهٔ ضعف (یا بگم نقطهٔ قوت؟) حر. یعنی دقیقا تلاش کردن از لفظی استفاده کنن که با نکات برجستهٔ شخصیتی او هماهنگه. از کلامی که دست می‌ذاره رو ادب او در موردی خاص. و این ورودی روح حر بوده، که تکونش داد. و البته در ادامه باز هم اختیار او بود که ادامهٔ مسیر رو رقم زد. در واقع اون منفذ ورودی، حالت جبرگونه‌ای نمی‌ده به ماجرا، فقط ورود رو تسهیل می‌کنه و این کاریه که از امام و اولیای خاص خدا برمیاد.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی