تلاجن

تو را من چشم در راهم...

و از المپیک امسال نتیجه می‌گیریم که...

شنبه, ۱۶ مرداد ۱۴۰۰، ۰۹:۲۲ ب.ظ
نویسنده : مهتاب
از جنس مردم باشید، نسبت به آن‌ها تواضع داشته باشید و همهٔ تلاشتان را بکنید؛ آن‌وقت حتی اگر از آمریکا شکست بخورید، مردم کنارتان هستند، در قلبشان جای دارید و به معنای واقعی کلمه چیزی از ارزش‌هایتان نزد آن‌ها کم نمی‌شود.




+ در روزهایی که گذشت آقای حسن یزدانی و آقای حسن روحانی هر دو از مردم طلب بخشش کردند؛ قاعدتا اگر هر دو نفر را ببخشیم به نفر اول بی‌حرمتی کرده‌ایم :)
+ این روزها که بحث کشتی و ریاست‌جمهوری با هم سر زبان‌ها هستند، تماشای فیلم هندی «دنگال» را پیشنهاد می‌کنم. جهت اثبات این موضوع که تفاوتِ مدیریتِ «دیگه بهتر از این نمی‌شه و همینه که هست» با مدیریتِ «حتما یه راهی برای رسیدن به بهترین حالت وجود داره» مختص ایران و جمهوری اسلامی و دیروز و امروز نیست.

من این فیلم رو خیلی وقت پیش دیدم... اون صحنه ای که باباهه به دخترش میگه آره دیگه برو، تو بزرگ شدی و دیگه به من نیاز نداری و من دیگه واست قدیمی شدم دلم رو شکست... واقعا باهاش گریه کردم...

نمیدونم چرا این هندیا بعضی وقتا اینقدر خوب فیلم میسازند لامصبا...

حالا من فیلم اَره و کانجورینگ و هر چی ببینم کلا پوکر فیسم... ولی این فیلمای هندی خوب حس و حالی داره

پ.ن: درد و بلای حسن یزدانی بخوره پس عمامه قلابی حس کلید، مردک جاسوس

آره. بعضی فیلمای هندی، مخصوصا سال‌های اخیر، کارای خیلی خوبی‌ان. اتفاقا می‌خواستم یه مطلب بنویسم در مورد یکی دو تاشون. عجالتا از همین تریبون «پی‌کی»، «ستاره‌های روی زمین» و «سه کله پوک» رو پیشنهاد می‌کنم. مخصوصا دو تای اول.

چقدر به همه چیز ایراد میگیری

 

 

پس کی به خودت میرسی؟

از خودمم همین‌طوری ایراد می‌گیرم. فقط همه‌ش رو این‌جا نمی‌نویسم :)

عالی 

مخصوصا + اول :)

شکر :)

والا :دی

چقدر زندگیت سخت و وحشتناک میتونه باشه

سخت هست ولی وحشتناک نیست :)

آن جمله ای که PK به تروریست ها گفت که خدا به حمایت شما احتیاج ندارد به این معنا که برای محافظت از خدا و دین خدا لازم نیست پیروان ادیان دیگر را بکشید را خیلی دوست داشتم. خیلی. اما من با تعریفی که خدا از فیلم ارائه کرده موافق نیستم. به نظرم فیلم خدا را به خالق تقلیل می دهد و برخی دیگر از نامهای خدا مثل رب را نادیده می گیرد.

البته من تحت تاثیر داستان عاشقانه فیلم آنقدر گریه کرده بودم که نمی توانستم نفس بکشم. شاید هم تحت تاثیر داستان عاشقانه نبود. شاید به خاطر ناامیدی انسان مدرن از پیدا کردن خدا و کمک گرفتن ازش بود.

فیلم را خاله عزیزم بهم معرفی کرد و برایم آورد. خاله عزیزم را خرداد از دست دادم. چقدر با دیدن اسم فیلم خاطره شبی که فیلم را با هم دیدیم برم زنده شد. اگر مقدور شد برای خاله ام دعا کنید.

خداوند رحمت کنه خاله‌تون رو. ان‌شاءالله در پناه رحمت و مغفرت پروردگار عالم باشن🙏

فیلم رو از جهت و در حد پس زدن خداهای الکی دوست داشتم و مخصوصا از جهت اون چند دقیقه‌ای که پی‌کی داره با خدا حرف می‌زنه، آیین‌های مختلف رو امتحان می‌کنه و آخرش به درماندگی می‌رسه. جنبهٔ ایجابی ماجرا همون‌طور که اشاره کردید ضعیف بود. ولی همون درماندگی هم دستاورد ارزشمندیه که انسان مدرن فعلا به همون هم نرسیده. قسمت عاشقانه‌ش که با عرض معذرت، کلا فیلمْ‌هندی بود به نظرم :)

می خواستم بنویسم تعریفی که فیلم از خدا ارائه کرده. نمی دونم چرا اینطوری نوشتم!!!

حله :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی