تلاجن

تو را من چشم در راهم...

یه مدت این‌جا باشه

۱۹ مرداد ۱۴۰۳ ، ۱۶:۳۰ ۰ نظر موافقین ۱۵ مخالفین ۱
مهتاب

شعارزدگی خسته‌کنندهٔ ما سرجاش البته

چیزی که گاهی مرورش می‌کنم اینه که ناتو هم نتونست اون‌طور که می‌خواد از اوکراین در مقابل روسیه دفاع کنه. این یعنی فقط ما نیستیم که نمی‌تونیم از متحدانمون حمایت کنیم. دست بقیه هم کاملا باز نیست؛ محدودیت‌ها زیاده و مسائل پیچیده‌ان.
۲۸ شهریور ۱۴۰۳ ، ۲۲:۴۹ ۱ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
مهتاب

همون همیشگی🤦🏻‍♀️

محیطای کاری چنان با استخدامیای سهمیه‌ای و رانتی و باپارتی‌اومده اشباع شده که تلاش برای ورود شرافتمندانه به این محیطا، حتی اگر با موفقیت همراه باشه، شروع یه دوران زجرآوره. بهتر اینه همینا با هم باشن و از پس هم بربیان.

پ.ن: من اینو بارها تو این وبلاگ نوشتم و جا داره باز هم اشاره کنم. مردم ما تا خرخره تو رانت و پارتی و سهمیه و کم‌فروشی و گرون‌فروشی و درآمدای شبهه‌دار غرق شدن. حرف زدن از حق و باطل با این آدما، خیلی سخت و در اغلب موارد بی‌فایده است.

پ.ن۲: فرمود: «عبادت ده جزء دارد و نه جزء آن کسب روزی حلال است»
۱۹ شهریور ۱۴۰۳ ، ۲۰:۴۱ ۲ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰
مهتاب

بازگشت دوره‌ای به این سوال بزرگ همیشگی..

کاش می‌شد دوتایی با خدا می‌نشستیم تو یه کافهٔ معمولی. یا مثلا قدم می‌زدیم کنار هم تو همون پیاده‌رویی که دوستش دارم. و من سوال‌هام رو ازش می‌پرسیدم و اون آروم و دونه‌دونه جواباشون رو برام توضیح می‌داد.

کاش می‌شد بفهمم واقعا چه هدفی این همه سال رنج کشیدن نوع انسان روی زمین و بعد هم در اون دنیا رو توجیه می‌کنه. چی می‌شد اگر کل ماجرا از همون اول شروع نشده بود؟

چیزی که متوجه شدم اینه که فقط و فقط دیدن آدم‌های بزرگ می‌تونه کمی این رنج رو التیام بده و قلب آدم رو آروم کنه و این آدم‌ها هم انقدر کم و نادر و کمیابن که...
۱۶ شهریور ۱۴۰۳ ، ۲۱:۴۷ ۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۱
مهتاب

واقعا ?Where are you

نوشته بود:

The World is drowning in the blood of the innocent

...?Where are you

۸ شهریور ۱۴۰۳ ، ۱۸:۱۶ ۲ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰
مهتاب

#نه_به_جنگ ولی خب...

ما مدت‌های مدیدیه داریم به بدترین اشکال ممکن تحقیر می‌شیم. اگر تنها راه نجات ما از این تحقیر تاریخی جنگ باشه، شخصا ازش استقبال می‌کنم.



+ کلا می‌گم.
+ می‌دونم این ادعا در حد حرفه؛ اما ان‌شاءالله خدا کمک می‌کنه در عمل هم پای این حرف می‌مونیم.
۱۶ مرداد ۱۴۰۳ ، ۱۴:۰۹ ۲ نظر موافقین ۸ مخالفین ۰
مهتاب

همه به هم نیازمندیم

بعد از اتفاق اخیر، کاهش محبوبیت ایران بین گروه‌های مقاومت (مخصوصا فلسطینی) محتمل است. عصبانیت و نیش و کنایهٔ اشخاص واقعی و حساب‌های مجازی هم همین‌طور. اما ایرانی معتقد به جبههٔ مقاومت باید نهایتا بتواند از دلخوری (طبیعی) این مرحله عبور کند. کمک به جبههٔ مقاومت یک بخش ماجراست؛ قانع کردن این گروه‌ها به پذیرش کمک و همراهی ایران در کشاکش حوادث بخش دیگر. و این هردو بخش، وظیفهٔ ما.
۱۱ مرداد ۱۴۰۳ ، ۱۵:۳۹ ۰ نظر موافقین ۷ مخالفین ۱
مهتاب

آجرک الله یا بقیه‌الله

ولی غم شهادت علمدار برای اهل حرم یه طور دیگه‌ای بوده. از دست دادن پشت و پناه رو ما خانوما کلا یه شکل دیگه‌ای می‌فهمیم که قابل‌ توضیح هم نیست. مهم هم نیست خودمون چقدر قوی و محکم باشیم. این غم، یه جور عجیب و استخون‌سوزی زنونه است...
۲۴ تیر ۱۴۰۳ ، ۲۳:۲۳
مهتاب

پروردگارا به انتخاب مردم ما_هرچی که هست_برکت بده

پروردگارا، تو شاهد باش که ما برای اعتلای کلمهٔ حق در مقابل چه وحوشی ایستادگی کردیم.
با وی‌پی‌ان روشن کلیک کنید
۱۵ تیر ۱۴۰۳ ، ۱۶:۳۸ ۵ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰
مهتاب

انتخاباتی۳

دوست عزیز تحریمی/اصلاح‌طلب من

آزادی‌های اجتماعی‌ای که دنبالش هستی به خاطر روند پرشتاب مدرنیزاسیون جامعهٔ ایرانی خودشون به‌مرور اتفاق می‌افتن. نگاه کن به جامعه. این همون جامعهٔ دههٔ هفتاد یا هشتاده به نظرت؟ نگاه کن به مراکز نیمه‌رسمی‌تری مثل شبکهٔ نمایش خانگی، سینما، کنسرت، استادیوم و... . حتی تو دولت‌های کمی حزب‌اللهی‌تر هم عملا کسی قدرت مقابله با امواج قدرتمند مدرنیزاسیون و غربی شدن رو نداره و صرفا هارت و پورتشون زیاده. این البته تو نظام ارزشی من مطلوب نیست. منتها برای تو که برات مهمه می‌گم. به خاطر این مطالبات، به یه سری مهرهٔ سوختهٔ خستهٔ متفرعن رای نده جانم. حتی اگر قصدت مهاجرته، بازم هرجای دنیا باشی دوست داری با افتخار از کشورت اسم ببری و اسم ببرن. به گروهی رای بده که مدام نق نمی‌زنن و حداقل قصد دارن برای حل مشکلات تلاش کنن.

ارادتمند💚🤍❤️

۱۲ تیر ۱۴۰۳ ، ۱۳:۴۷ ۲ نظر موافقین ۷ مخالفین ۰
مهتاب

انتخاباتی۲

اگر کسی هست که این‌جا رو می‌خونه و احیانا حرف من ارزشی براش داره، پیشنهاد می‌کنم در درجهٔ اول حتما در انتخابات شرکت کنیم (من خودم الان پام ترک خورده و تو گچه ولی قصد دارم به امید خدا حتما رای بدم مثل گذشته) و ثانیا پیشنهاد من برای ریاست‌جمهوری، آقای جلیلیه. همهٔ نامزدها ایراداتی دارن به هرحال ولی در مجموع به نظرم ویژگی‌های مثبت ایشون از بقیه بیش‌تره. اگر بخوایم شاخصی تعریف کنیم که نسبت ویژگی‌های مثبت به منفی رو ارزیابی کنه، باز به نظرم آقای جلیلی امتیاز بیش‌تری می‌گیرن. باز البته هرطور خودتون صلاح می‌دونید. اصل مشارکت مهم‌تره. و ترجیحا رای سفید نندازید. شما که دارید زحمت می‌کشید و تا پای صندوق تشریف می‌برید، حداقل یه رای واقعی داشته باشید. از ایدئال‌‌گرایی افراطی تو سیاست باید پرهیز کرد. یه مسئول حتی اگر کمی بهتر از دیگری باشه به خاطر تاثیر گسترده‌ای که یه تصمیم، امضا و فرمانش روی آدم‌ها می‌ذاره، خیلی مهمه با دقت انتخاب بشه و برای انتخابش دلیل داشته باشیم. حتی مزیت‌های کوچیک هم در میدان سیاست ممکنه منشأ تاثیرات بزرگ باشن. فراموش نکنیم ایران زیبای ما به تداوم تمرین مردم‌سالاری نیاز داره و این صندوق‌های رای با جانفشانی‌ها و فداکاری‌های زیاد به دست ما رسیدن. مراقب باشیم کفران نعمت نکنیم که حداقل عقوبتش، از دست دادن اون نعمته.

به امید بهترین اتفاقات برای ایران عزیزمون و تک‌تک کسانی که قلبشون برای این سرزمین می‌تپه♥️🇮🇷

۷ تیر ۱۴۰۳ ، ۱۱:۳۵ ۱ نظر موافقین ۸ مخالفین ۰
مهتاب

خدایا بسه دیگه😭

چرخه‌ای وجود داره که از کودکی من تا الان در حال تکراره. من به جهت ملاحظهٔ خانواده یه سری نیازها رو بیان نمی‌کنم. خانواده هم خودش متوجه اون نیازها نیست. از طرفی بیان نکردن و برطرف نشدنشون فقط محدود به خودشون نیست؛ بلکه روی شئون دیگهٔ زندگی، اعتماد‌به‌نفس و حتی موفقیت‌های تحصیلی و شغلی و جنبه‌های شخصیتی هم تاثیر بنیادی و حیاتی داره. از طرفی انقدر این جو بیانشون سنگینه که حتی وقتی بیان و برطرف می‌شن باز هم مشکل حل نمی‌شه، چون عذاب وجدان «به زحمت انداختن خانواده» همون تاثیرات قبلی رو به شکل دیگه‌ای روی روانت می‌ذاره. حالا خیال کنید تو بخشی از این مسائل، با گره‌های مالی هم روبه‌رو باشیم که دیگه رسما همه‌چیز چندبرابر سخت‌تر می‌شه. بعد اون‌وقت تاثیرات این نیازهای انباشتهٔ برطرف‌نشده روی زندگی آدم و موفقیت‌هایی که باید کسب می‌شده و نشده، باز خودش حس ناکافی بودن و عذاب وجدان بهت می‌ده. حتی در قبال همون خانواده‌ای که خودشون جزء مقصرین اصلی وضع موجودن.
من از این چرخه متنفرم و دیگه دارم از شدت تکرارش طی همهٔ این سال‌ها به مرحلهٔ جنون می‌رسم...
۶ تیر ۱۴۰۳ ، ۱۶:۲۷
مهتاب

انتخاباتی

این صحبت‌های آقای ثابتی در مورد دکتر جلیلی به نظرم منطقی و مستنده:

لینک یوتیوب 

۲۵ خرداد ۱۴۰۳ ، ۱۰:۴۱ ۱ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
مهتاب

سکولاریسم ناشی از ایدئالیسم

امر انسانی‌ بدون آزمون و خطا قوام نمی‌یابد. از علل اصلی گرایش به سکولاریسم، توقع معصومیت در امور انسانی مرتبط با دین است؛
از فقه.
تا حکومت.
۲۲ خرداد ۱۴۰۳ ، ۱۸:۱۹ ۱ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰
مهتاب

عصبانیت متن تعمدی است. سوال نفرمایید.

از همون اول که خوندن و نوشتن یاد می‌گیره انسش با محصولات فرهنگی تمدن روبه‌رویی بیش‌تره؛ نه چون اونا الزاما بهترن، چون خودش رو عادت داده. ظاهرا این‌جا زندگی می‌کنه ولی دنیای ذهنیش یه جای دیگه است. قوانینش هم. حتی عباراتی که استفاده می‌کنه هم در اصل مال زبون خودش نیست. از تاریخ و دین و فرهنگ و تمدنش یا چیزی نمی‌دونه، یا همونایی رو می‌دونه که بت‌های ذهنیش گفتن. هدفش شهروند ایدئال جامعهٔ آنگلوساکسون بودنه. آموزش‌هایی که می‌بینه، موسیقی و ورزش و زبان دوم و سوم و... همه تو همین راستاست. دبیرستان درس می‌خونه که جای خوب قبول شه که بتونه راحت‌تر «بره». دانشگاه موضوع مقاله‌ها رو طوری انتخاب می‌کنه که به درد «رفتن» بخوره. این وسط اگه منت بذاره سرمون و انتخاباتی چیزی شرکت کنه، ملاکش اینه کسی بیاد بالا که کمک کنه این راحت‌تر ویزا بگیره. بعد دانشگاه دنبال صف سفارتخونه‌هاست که ببینه کدوم خلوت‌تره و راحت‌تر جلو می‌ره. تو همهٔ این سال‌ها، «وطن» و «مردم وطن» مفهوم خاصی ندارن و فقط تو حالتی ارزش دارن که به «رفتن»ش کمک بیش‌تری بکنن. چون همه بهش بدهکارن. بعد هم که بره، کل سهمش از وطن‌دوستی ارزیه که سالانه یا چند سال یه بار برای خدمات پزشکی و زیبایی با خودش میاره ایران. اگه اونم بیاره البته. مهم‌ترین موضوع دنیا خودشه. اگه بهش بگی برای ساختن وطن ممکنه پیش بیاد تو کاشان بکشنت، تو جنگلای گیلان یخ بزنی، تو ارتفاعات آذربایجان سقوط کنی، تو فرودگاه کشور همسایه تیکه‌تیکه‌ت کنن، تو بیابونای جنوب تیر بخوری یا پای دماوند به رگبار ببندنت، هیچ‌کدوم براش مفهوم نداره و نشونهٔ بی‌عقلی و کم‌کاری و دشمن‌تراشی و باقی بهانه‌هاست. اگرم از اونا که موندن و زحمت کشیدن بگی، معتقده «منم تلاشمو کردم ولی نمی‌شه». انگار بقیه‌ که تلاش کردن و می‌کنن با جامعهٔ دیگه‌ای مواجهن و مسیر براشون بزرگراهه. نه که با تلاش و زحمت کشیدن مشکلی داشته باشه، به هرحال همون رفتن و بعد هم موندن، کلی دنگ و فنگ و بدبختی داره؛ منتها می‌ارزه. چون مبنای ارزش و ارزیدن یه چیز دیگه است کلا.

حالا ممکنه بگید به تو چه ربطی داره سبک زندگی و علاقه و نظام ارزش‌گذاری یکی دیگه؟ اصلا مگه قراره همه مثل تو و امثال تو فکر کنن؟ نه والا. خدا شاهده اگر من چنین نظری داشته باشم. هرکسی مختاره هرطور می‌خواد فکر و زندگی کنه به شرط این که پیامدهای تصمیمش رو بشناسه و بپذیره. تو خودت رو از مسیر سختی‌های زندگی این خانواده کنار کشیدی، حتی رفتنت برای اینه که دیگه ریخت این مردم و مشکلاتشون رو نبینی (چون می‌شه طوری رفت که فقط جسمت رفته باشه ولی قلب و روحت هنوز همین‌جا باشه) پس دیگه تو قسمت‌های بدش خفه شو، تو قسمت‌های خوبش دهنت رو ببند و تو حالت عادی هم به روی خودت نیار ربطی به ما بدبخت‌بیچاره‌های عقب‌مونده داری. وقتی تصمیم گرفتی نباشی، به تصمیم خودت عمل کن و نباش. چون وقتی دهنت رو باز می‌کنی راجع به خانواده‌ای حرف بزنی که چیزی ازشون نمی‌دونی و از نسبت باهاشون خجالت می‌کشی، بوی تعفن می‌دی. بوی تعفنت ما که هیچی، اربابای سفیدت رو هم داره کلافه می‌کنه. به خاطر اونا هم که شده خفه شو.


+ این مدل دانشگاه و فلان، نخبه‌ترین حالت رفتنه. با اون فاضلابای ته لوله که با وطن‌فروشی و ننه‌من‌غریبم‌بازی گورشون رو گم کردن کلا کار ندارم. حیف کلماته که خرجشون بشه. حتی برای فحش دادن.
۳ خرداد ۱۴۰۳ ، ۲۱:۰۲ ۴ نظر موافقین ۷ مخالفین ۰
مهتاب

ای پرچمت ما را کفن...

+ مراسم خیلی خوب و به‌قاعده و آبرومندانه بود.

+ من دیگه کم‌کم‌ داره به آخر ‌و عاقبت یه سری آدما حسودیم می‌شه...

+ پروردگارا، خودت عاقبت زندگی‌‌هامون رو ختم به خیر کن🤲

۲ خرداد ۱۴۰۳ ، ۱۷:۱۱ ۳ نظر موافقین ۷ مخالفین ۰
مهتاب

از سری واکنش‌های آدم‌حسابی‌ها

۱ خرداد ۱۴۰۳ ، ۰۶:۱۷ ۲ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰
مهتاب

عین این سه‌سالی که رییس‌جمهور بودی تو قنوت نمازهای صبحم برات دعا می‌کردم سید عزیز... سفرت به سلامت باشه💔💔🖤


پروردگار عزیزم، این‌طوری که داری چندتا چندتا با هم داغ به دل ما می‌ذاری، خواهش می‌کنم صبرش رو هم بهمون بده🤲🙁
۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ ، ۱۰:۱۰ ۰ نظر موافقین ۹ مخالفین ۰
مهتاب

این اعداد هولناک...

علی علیزاده، توییتر:

ماجرای غزه در ۱۷۱ روز گذشته فقط ماجرای قتل‌عام ۳۲ هزار زن و کودک و آواره کردن دو میلیون انسان و شکنجهٔ چندصدهزار نفر با سلاح گرسنگی و تشنگی نبود. غزه فروپاشی همهٔ نظام‌های ارزشی و اخلاقی مسلط و مدعی بود. فروپاشی هرگونه امکان «جامعهٔ جهانی‌» تا اطلاع ثانوی. از آمریکا و اروپای لیبرال با «حقوق بشر»شان که سلاح و پول اسرائیل را فراهم کردند و شرکای مستقیم این نسل‌کشی هستند تا روسیه و چین با نظم چندقطبی هنوز نیامده‌شان که با چرتکه‌ٔ رئال پلیتیک محاسبه کردند و نخواستند با آمریکا دربیفتند و ساکت نظاره کردند. تا آن «جهان اسلام»ش که روزی پنج بار به نماز ایستاد و رمضان که شد روزه‌اش را گرفت ولی نه از غصه مرد نه یک نفرش مثل آرون بوشنل خودش را به آتش کشید یا حتی یک سنگِ خشم به یک سفارت غربی پرتاب کرد. ماجرای غزه، این اولین نسل‌کشیِ هرلحظه‌مخابره‌شده‌ٔ تاریخ، در سطح فردی هم برای ناظرانش تجربه‌‌ٔ درونی تکان‌دهنده‌ و تغییردهنده‌ای بود. بسیاری از ما با تماشای هرروزهٔ تصاویر این نسل‌کشی، در نوسان بین اندوه عزادارانه و خشم انفجارگونه و استهلاک حاصل از استیصال در خود پیچیدیم و روز‌به‌روز و ساعت‌به‌ساعت و ویدیو به ویدیو آدم‌های دیگری شدیم. فارغ از آن‌که ساکن نیویورک و لندن بودیم یا صنعا و ژوهانسبورگ. تا مرز فروپاشی روانی و عاطفی رفتیم و با دیدن بی‌تفاوتی اطرافیان‌مان با محیط خود هم غریبه شدیم. یا تکه‌هایمان را به هم وصله کردیم و خود را قانع کردیم جز مقاومت راهی نیست. این ۱۷۱ روز ماجرای غزه مثل خطی از میان همه‌جا رد شد و همه‌چیز را به دو نیم تقسیم کرد. آن‌هم در عصری که نمی‌توانستی بگویی نمی‌دانستم، ندیده بودم، خبر نداشتم. حالا دیگر هیچ دولتی، هیچ ملتی، هیچ نهادی، هیچ شخصیت معروفی، هیچ فرد عادی‌ای راه سومی نداشت. تاریخ سوالش ساده خواهد بود: «روزی که محمد سه‌ساله، لنای هشت‌ماهه، زینای دوساله، زکریای چهارساله و دوازده هزار کودک دیگر نسل‌کشی می‌شد تو کدام سوی این خط ایستاده بودی؟ نسبت تو با ماجرای غزه، این بزرگترین کربلای معاصر، چه بود؟»

پ.ن: بازنشر به معنی تایید همهٔ محتوای متن نیست.
پ.ن۲: پیشنهاد می‌کنم ماهانه یه مبلغی به حسابی که آقای علیزاده تو یوتیوب برای کمک مالی به کارهای رسانه‌ای‌شون اعلام کردن واریز کنیم. همهٔ ما نمی‌تونیم تو همه‌کار متخصص باشیم؛ ولی می‌تونیم با این کمک‌های کوچیک، کار رو برای متخصصین راحت‌تر کنیم.
۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ ، ۲۱:۵۰ ۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
مهتاب

اقدامات بنیادی؟ نه ممنون، همون همیشگی رو ادامه می‌دیم

طرح سفت و سخت بدهید معماری مکان‌های مذهبی باید برای دو جنس عادلانه باشد و غیر از این، مجوز ساخت ندهید. معماری مکان‌های مذهبی قبلی را هم به‌تدریج عوض کنید.

حداقل در حوزهٔ زنان اجازهٔ فقاهت به خانم‌ها بدهید. 

روند تعلیم و تعلم در حوزه‌های علمیه را عادلانه و فراجنسیتی کنید.

کنگره‌های سالانه با حضور فقهای زن و مرد، جامعه‌شناسان، روانشناسان و هنرمندان برگزار کنید. مسائل جامعه را در میزگردهای این کنگره‌ها تحلیل کنید و امکان بحث و گفت‌‌وگوی مستمر بین حوزه و دانشگاه به وجود بیاورید.

از تولیدکنندگان لباس‌های پوشیده و محجبه حمایت کنید. هر شهر حداقل یک فروشگاه لباس‌های متنوع و پوشیده داشته باشد.

اگر هم بنا به ادامهٔ گشت ارشاد است، برخورد تحقیر یا توهین‌آمیز باید جرم‌انگاری شود. همهٔ مامورین مجهز به لباس دوربین‌دار باشند. تذکرات نباید محدود به محله‌های خاصی باشد.

حجاب را بخشی از یک کل ببینید و برای آن در سطوح مختلف مراتب قائل باشید. لازم نیست سطح حجاب در یک سینما یا کنسرت با فلان مکان مذهبی یا اداری یکی باشد.

حجاب را با چادر یکی ندانید.

آموزش به هر دو جنس را جدی بگیرید. اجازهٔ منبر رفتن به خانم‌های عالمه بدهید تا حداقل در مورد زنان و مسائل خانواده روی منابر عمومی و پرمخاطب صحبت کنند.

بخش‌های مرتبط به زنان و خانواده را در رساله‌های عملیه به‌روزرسانی کنید. هم خود فتاوا، هم لحن و کلمات.

طرح‌هایی که در مورد حجاب و مسائل زنان و خانواده در جامعه اجرا می‌شود باید مدام و مستمر ارزیابی شود. سیاست‌گذاری تمام نهادها و برنامه‌های مرتبط با زنان باید حتما با حضور نمایندگانی از زنان متخصص باشد.

و...


پ.ن: پروردگارا، برای ما راهی قرار بده که همزمان با اعتقاد به دین حق تو و نظامی که بر پایهٔ اصول آن دین است، با نادانان و کم‌خردان شیعه، در یک صف قرار نگیریم.
۳۰ فروردين ۱۴۰۳ ، ۲۲:۲۷ ۴ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰
مهتاب

خوشتر آن باشد که سر دلبران گفته آید در حدیث دیگران...

۲۶ فروردين ۱۴۰۳ ، ۱۵:۰۳ ۴ نظر موافقین ۷ مخالفین ۰
مهتاب