تلاجن

«...روزهای کوتاه عمر را با شکیبایی می‌گذرانند...»

۶ مطلب در تیر ۱۴۰۴ ثبت شده است.

یادآوری به خودم

پنجشنبه, ۲۷ تیر ۱۴۰۴، ۱۱:۰۳ ق.ظ
نویسنده : مهتاب
یک) چیزی که تو زندگی مهمه اینه که چی تحویل می‌گیری و چی تحویل می‌دی. ارزش افزوده‌ای که در موقعیت ایجاد می‌کنی مهمه (مهم‌ترینه). تو رو نهایتا با چیزی که بقیه بهش رسیدن مقایسه نمی‌کنن. با چیزی می‌سنجن که خودت می‌تونستی برسی و نرسیدی. پس تو هم فقط همین مقایسه رو برای خودت داشته باش.

دو) نیت خوب، قلب پاک، هدف‌گذاری عاقلانه، تلاش مستمر تموم‌نشدنی و توکل به خدا، کلیدهای رسیدن به آدم کامل‌تریه که می‌تونی بهش تبدیل بشی. «باید» بهش تبدیل بشی.

سه) صبور باش و توقع نداشته باش سریع از تلاش‌هات نتیجه بگیری. زمان همه‌چیز رو سرجای مناسبش قرار می‌ده🙌

این اعداد رنج‌آور...

شنبه, ۲۲ تیر ۱۴۰۴، ۱۱:۰۳ ب.ظ
نویسنده : مهتاب
با فرض شهادت هزار نفر از هموطنانمون، فرض جمعیت نود میلیونی ما، فرض کشته شدن سی نفر در اراضی اشغالی و جمعیت نه میلیونی اونا، ما باید حداکثر سیصد تا شهید می‌داشتیم تا نسبت‌ها تقریبا مساوی باشه. این فاصلهٔ سیصد تا هزار، بیش از هر چیز من رو آزار می‌ده...

شهادت فرماندهان رو هم که تقریبا مابه‌ازا نداشته، می‌ذاریم به حساب محدودیت‌های واقعی‌مون و قدرت بیش‌تر طرف مقابل. ولی اون فاصله‌ای که گفتم انگار دقیقا بخش ناکارآمد ماست. فاصله‌ای که باید پر بشه...

چند بار از یه سوراخ گزیده شیم کافیه؟

دوشنبه, ۱۰ تیر ۱۴۰۴، ۰۸:۵۸ ب.ظ
نویسنده : مهتاب
احتمال داره کل بقای انقلاب اسلامی رو مدیون اون مسئول حفاظتی باشیم که اصرار کرد کیف کشمیری رو برای ملاقات با امام بگرده و آشنابازی درنیاورد.

حالا بعد پنج دهه ترور و خرابکاری و انواع ناکارآمدی‌هایی که به خاطر سهمیه و فامیل‌بازی گرفتارشیم، همچنان به زیرسبیلی رد کردن و «ایشون با منه» و «حاج آقا سفارش کردن» ادامه بدید تا به امید خدا همگی منقرض شیم‌ تموم شه✋

نظر خیلی نامحبوب ۷

جمعه, ۷ تیر ۱۴۰۴، ۰۷:۲۴ ق.ظ
نویسنده : مهتاب
انقدری که من می‌فهمم داشتن بمب اتم کمک خاصی به ما نمی‌کنه. این نظریه که باید تا جایی که ممکنه از طبیعت استفاده کرد و بهش تسلط پیدا کرد و قدرت پیدا کرد و... مادیه نه دینی. تو منظومهٔ فکری ما همهٔ این اقدامات یه حد معمول متعارفی دارن و قدرت اصلی دست خداست. فلذا تلاش‌های اغراق‌آمیز برای قدرتمند شدن لازم نیست. قدرت اصلی ما در مسیرهای دیگه و چیزهای دیگه است و برای اون‌ها باید تلاش کرد. 
در واقع چرا باید چیزی بسازیم که طبق مبانی فکریمون _منابع اصلی قدرتمون_ هرگز نمی‌تونیم ازش استفاده کنیم؟ مثل اینه از بالاترین منبع قدرت و وجه تمایزمون با حیواناتی که رو‌به‌رومون هستن صرف‌نظر کنیم و خودمون رو تا سطح اونا پایین بیاریم. کسانی که اون‌‌ها رو حق نمی‌دونیم و معتقدیم در انتهای این مبارزه که نور به ظلمت غلبه می‌کنه قراره دقیقا به خاطر همین افکار و عملکردشون مورد غضب قرار بگیرن.

این کار نهایتا بیهوده و مایهٔ تلف کردن وقت و انرژی و منابع مالی ماست.



+ بعدنوشت: اونچه که باید به هر قیمتی ازش مراقبت کرد، حق غنی‌سازی در خاک ایرانه. بخش قدرت‌آفرین و بازدارندهٔ کل این ماجرا برای ما اینه. (بدیهیات: شرط لازم؛ و نه کافی)

بازنشر از روزمره‌ها (۴)

دوشنبه, ۳ تیر ۱۴۰۴، ۰۸:۰۴ ب.ظ
نویسنده : مهتاب
خدا من رو نبخشه اگر قصدم تخفیف و تقلیل درد و رنج هموطنام باشه؛ ولی ما مسئول شترای خودمونیم عزیزانم. این خونه خودش صاحب داره✋

ماقبل بحث

يكشنبه, ۲ تیر ۱۴۰۴، ۱۲:۵۸ ب.ظ
نویسنده : مهتاب
شبه‌روشنفکر ایرانی از هرجای تاریخ که خوشش میاد عبرت می‌گیره. اگر یه نمه مذهبی باشه، ما باید فقط و فقط از صلح حدیبیه و صلح امام مجتبی علیه‌السلام و «الیوم یوم المرحمه» بعد از فتح مکه درس بگیریم و دیگه خیلی که بهش فشار بیاد و نتونه یه بخش‌هایی از تاریخ رو حذف کنه (کی به کیه) نهایتا از کربلا هم درس تعامل و مذاکره می‌گیره. اگر هم تو تاریخ معاصر دنبال عبرت بگرده فقط و فقط سرنوشت ژاپن و آلمان تو جنگ جهانی دوم جای یادگیری داره و اگر ما به بخش‌های دیگه‌ای از همین تاریخ اسلام یا معاصر استناد کنیم متوهمیم و اینا که نصف تاریخ رو دور می‌ریزن واقع‌بینن :)


+ نظر خیلی نامحبوبی که دارم اینه که حتی همین متن بالا هم نوشتنش زایده. اصلا موضوع نه تاریخه، نه عبرته، نه منطق و استدلال. موضوع فقط اینه تا الان داشتی چطوری یه لقمه نون درمی‌آوردی. فقط کیفیت همین مورد تکلیف همهٔ موارد بعدی رو هم روشن می‌کنه✋