تلاجن

تو را من چشم در راهم...

هدیه روز پدر

چهارشنبه, ۱۵ فروردين ۱۳۹۷، ۱۲:۱۱ ق.ظ
نویسنده : مهتاب
بابا معتقدن این که اسم یه میدون، خیابون یا بلوار رو به اسم یه شهید نام گذاری می کنن دلیل نمی شه موقع اسم بردن از اون مکان، لفظ "شهید" رو استفاده نکنیم و این رو یه جور بی ادبی می دونن؛ کاری که واقعا به نظر من خیلی سخته انصافا! ولی امسال روز پدر تصمیم گرفتم این خواسته بابا رو به خودم هدیه بدم و ببینم تا کجا می تونم دووم بیارم تو انجامش:)
کیف می ده گاهی که می تونی و حالشو داری، یه جور دیگه به یه مناسبت نگاه کنی؛ یه جوری که ببینی واسه رشد خودت، تو اون مناسبت ظاهرا تکراری، چی گیرت میاد؛ مطمئنم خیلی چیزا هست واسه پیدا کردن؛ فقط باید خوب گشت:)

گفتا که بیا هر چه که خواهی بطلب

جمعه, ۱۰ فروردين ۱۳۹۷، ۰۸:۲۲ ب.ظ
نویسنده : مهتاب

عیدتان پیشاپیش مبارک:)

+گوش بدهیم: [ قطعه مولا علی مولا از آلبوم حالیا | گروه آوای زمین | سال انتشار:91 ]
 
+معنای اشعار هندی اش را نمی دانم ولی این جمله را از توضیحات خود آلبوم برایتان می نویسم: " اشعار هندی به کار رفته، نزدیک ترین ترجمه مفهومی به اشعار فارسی هر قطعه است. "
+این لینک را هم ببینید.

ادای تعهد

جمعه, ۱۰ فروردين ۱۳۹۷، ۰۶:۵۹ ق.ظ
نویسنده : مهتاب

یکی از اصول خیلی سفت و سخت و بدیهی زندگی من، ادا درنیاوردن بوده؛ همیشه متنفر بوده ام از این که خودم را شبیه چیزی نشان بدهم که واقعا نیستم؛ حتی اگر به قیمت مشکل و دردسر و سؤتفاهم تمام شده باشد برایم؛ سر همین قضیه، چند سال پیش ( آن اوایل که اعتقاداتم تازه داشت شکل می گرفت و هر عمل واجب و مستحبی برایم شبیه امتحان کردن یک مزه جدید در دنیایی نو و ناشناخته بود) گهگاه که دعای عهد می خواندم، هیچ وقت آن قسمت آخرش ( با دست، روی پا زدن) را انجام نمی دادم و تصورم این بود که این حرکت، نماد و نشانه ای است از نهایت پریشانی و وقتی من این طور گرفتار و شوریده نیستم، چرا باید ادایش را در بیاورم؟!

حالا که بعد از سال ها و داشتن کلی تجربه ریز و درشت، دوباره تصمیم گرفته ام فایل صوتی دعای عهد را، صبح هایی که می توانم، گوش بدهم، احساس می کنم گاهی درآوردن ادای بعضی چیزها، آن قدر ها هم بد نیست...

اعتراف در تاریکی

پنجشنبه, ۹ فروردين ۱۳۹۷، ۱۰:۵۵ ق.ظ
نویسنده : مهتاب

یه جای فیلم "ایتالیا ایتالیا" هست که نادر (حامد کمیلی) و برفا (سارا بهرامی) شروع می کنن رازهای ناگفته زندگی شونو به هم می گن؛ بعد نادر به عنوان یه اعتراف تقریبا شرم آور می گه :" من تو نوشتن پایان نامه لیسانس تاریخم تقلب کردم و حدود دو سوم متنو از یه کتاب ایتالیایی کپی کردم که هنوز ترجمه نشده بود و می دونستم اساتیدم نخوندنش.":|

می خوام بگم یعنی تقلب تو پایان نامه، باعث خجالته در اصل؛ نه ریاست!


+فیلمشم ببینید. غلظت روشنفکریش یکم بالاست؛ ولی ببینید:)

علم نافع:)

چهارشنبه, ۸ فروردين ۱۳۹۷، ۰۱:۵۷ ب.ظ
نویسنده : مهتاب

از کل پنج واحد ایمنی شناسی ای که توی دانشگاه گذراندم، کلاس ها و جزوه های تقریبا تمام نشدنی استاد "میم" عزیز، آزمایشگاه هایی که بعضا تا شش هفت غروب طول می کشید و نمره ای که خیلی هم بد نشد، با اغماض، فقط همین یادم مانده که استاد می گفت " مادرها الان خیلی بچه ها رو نازک نارنجی بار میارن، یه وقتی نونی چیزی افتاد رو فرش و سرامیک و اینا تو خونه، بدید بچه بخوره سیستم ایمنیش با آنتی ژن های مختلف رو به رو شه " :)

حالا بچه که ندارم و برای بچه های مردم هم نمی شود نسخه پیچید، ولی خودم گاهی برای توجیه تنبلی، به این نسخه عمل می کنم:)