تلاجن

تو را من چشم در راهم...

چون خیلی زیباست

۱۷ آبان ۱۴۰۲ ، ۰۳:۰۳ ۲ نظر موافقین ۱۱ مخالفین ۰
مهتاب

چون این دو تا رو خیلی دوست دارم

القدس لنا:

 


الموت الاسرائیل:

 

 

 

متن و ترجمهٔ «القدس لنا»: [از این‌جا برش داشتم]

القدسُ لنا وَ الحقُّ لنا النصرُ لنا نَحنُ الغالبون

قدس، حق و پیروزی از آن ماست. ما پیروز خواهیم بود

الأرضُ لنا و المَجدُ لنا القدسُ لنا إلیها عائِدون

سرزمین، افتخار و قدس از آن ماست به سوی آن باز خواهیم‌ گشت

یا قدس السَّماء نفدیک الدماء

ای قدس آسمانی در راه تو خون فدا می‌کنیم

یا أرضَ المسیح مسرى الأنبیاء

ای سرزمین مسیح، ای گذرگاه پیامبران

نَعلَم یا یهود نَحنُ الغالبون

ای یهود ما می‌دانیم که بر شما چیره خواهیم شد

من کلِّ الدُّروب حتماً زاحفون

از تمامی راه‌ها، سینه‌خیز

مِن تحتِ الحَجَر مِن بین الشَّجَر

از زیر سنگ، از میان درختان

مَع عَصف الرّیاح نَحنُ قادمون

همراه با تندباد ما در راهیم

القدسُ لنا و الحقُّ لنا النصرُ لنا نحنُ الغالبون

قدس، حق و پیروزی از آن ماست. ما پیروز خواهیم بود

الأرضُ لنا و المجدُ لنا القدس لنا إلیها قادمون

سرزمین، افتخار و قدس از آن ماست به سوی آن در راهیم

 

 

متن و ترجمهٔ «الموت‌ الاسرائیل»: [از این‌جا برش داشتم]

اکتب بالدم النازف

با خون ریخته‌شده بنگار

الموت الموت الموت لإسرائیل

مرگ، مرگ، مرگ بر اسرائیل

واصنع بالجسد الناسف

با جسد ویران‌گر دم‌ساز شو

الموت الموت الموت لإسرائیل

مرگ، مرگ، مرگ بر اسرائیل

من جرح الدرة و العیاش و عزالدین

از زخم «دره» و «عیاش» و «عزالدین»

أصنع أیام النصر تحد المحتلین

روزگار پیروزی را بساز و اشغال‌گر را شکست بده

من أرض القدس الغاضب

از سرزمین قدس خشمگین

اطرد (الـ) محتل الغاصب

اشغال‌گر غاصب را طرد کن

اخرج من دارک ذاک

از خانه‌ٔ خود اخراج کن

ذاک الصهیونی لعین

این صهیونیست‌های ملعون را

اکتب بالدم النازف

با خون ریخته‌شده بنگار

الموت الموت الموت لإسرائیل

مرگ، مرگ، مرگ بر اسرائیل

واصنع بالجسد الناسف

با جسد ویران‌گر دم‌ساز شو

الموت الموت الموت لإسرائیل

مرگ، مرگ، مرگ بر اسرائیل

بالحجر أضربهم بالمقلاع وبالسکین

با سنگ، خنجر و تیروکمان آن‌ها را مورد هدف قرار بده

لیلاً و نهاراً طاردهم فالعزم متین

با اراده‌ای استوار شب و روز آن‌ها را تعقیب کن

قم کالبرکان الثائر

چون آتشفشان فروزان برخیز

زلزل بنیان الغادر

بنیان نامردان را به لرزه درآور

لاتنظر أن عتاد و سلاح الجرذ ثقیل

به مهمات و اسلحه‌های این موش بزرگ نگاه نکن

اکتب بالدم النازف

با خون ریخته‌شده بنگار

الموت الموت الموت لإسرائیل

مرگ، مرگ، مرگ بر اسرائیل

واصنع بالجسد الناسف

با جسد ویران‌گر دم‌ساز شو

الموت الموت الموت لإسرائیل

مرگ، مرگ، مرگ بر اسرائیل

کن موتاً أحمر لا ترحم جیش العدوان

چون مرگی سرخ باش؛ به ارتش دشمن رحم نکن

من یلبس ثواب الجندیه و الاستیطان

فرقی بین نظامیان و شهرک‌نشینان نیست

من أرض القدس الغاضب

از سرزمین قدس خشمگین

اطرد (الــ) محتل الغاصب

اشغال‌گر غاصب را طرد کن

اخرج من دارک ذاک

از خانه‌ٔ خود اخراج کن

ذاک الصهیونی لعین

این صهیونیست‌های ملعون را

اکتب بالدم النازف

با خون ریخته‌شده بنگار

الموت الموت الموت لإسرائیل

مرگ، مرگ، مرگ بر اسرائیل

واصنع بالجسد الناسف

با جسد ویران‌گر دم‌ساز شو

الموت الموت الموت لإسرائیل

مرگ، مرگ، مرگ بر اسرائیل

۱۱ آبان ۱۴۰۲ ، ۱۴:۰۳ ۰ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰
مهتاب

بر جاده‌های آبی سرخ

ما به جنگجویان مومن محتاجیم و سالیان سال نیز محتاج خواهیم بود. فرزندان خود را برای کشته شدن در راه استقلال وطن به دنیا بیاورید. اگر زنده ماندند و عاشق شدند و به شیرینی زندگی کردند، فبه‌المراد.

نادر ابراهیمی
۹ آبان ۱۴۰۲ ، ۱۳:۴۶ ۱ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰
مهتاب

آمین یا رب العالمین

پروردگارا تو شاهد باش که ما نه برای گره خوردن امنیت خودمان به امنیت منطقه و مردم منطقه که به خاطر تو و به خاطر خواسته‌های تو نگران آن مردم مظلوم هستیم و برایشان دعا می‌کنیم. پروردگارا تو شاهد باش که قلب و روح ما در کنار آن ستمدیدگان است؛ اما دستمان از یاری‌شان کوتاه شده و این کوتاهی باعث پریشانی و ناراحتی‌مان است نه آسودگی خاطرمان. پروردگارا، ما را در زمرهٔ غافلین و معاندین و متکبرین قرار نده و به همهٔ ما صبر تحمل آنچه پیش آمده و آنچه در پیش است عطا کن. پروردگارا، امت حبیبت محمد مصطفی (صلی‌الله علیه و آله و سلم) را از این ضعف و زبونی به منتهادرجهٔ عزت و سربلندی برسان که تو توانا به همهٔ اموری و عزت و ذلت و مرگ و زندگانی همهٔ ما در دستان توست. پروردگارا، دشمنانت را به وسیلهٔ دوستانت از میان بردار تا راه بندگی خالصانهٔ تو برای همهٔ آفریدگانت از جن و انس فراهم شود. پروردگارا، ما جز تو هیچ پناهی نداریم و جز تو هیچ یاوری در کنار ما نیست؛ ما را با فرشتگانت یاری کن و اطمینان و یقین و آرامش را به قلب‌هایمان سرازیر فرما. پروردگارا، بر محمد و خاندانش درود فرست و قلب پیامبرت را از ما راضی و خشنود گردان.
۲۶ مهر ۱۴۰۲ ، ۲۲:۵۲
مهتاب

فیل، فشار و پاسکال

قانون پاسکال می‌گه اگر شما به یه بخش یه سیال تراکم‌ناپذیر (مثل آب) فشاری وارد کنی، اون فشار بدون تغییر به همهٔ بخش‌های اون سیال منتقل می‌شه. از اون‌جا که فشار یعنی تقسیم نیرو بر سطح، این یعنی شما می‌تونی نیروی کمی بر سطح کوچیکی از اون سیال وارد کنی و در نقطهٔ دیگه که سطح بزرگ‌تره، از نیروی بزرگ‌تری که برای ثابت موندن فشار به وجود اومده استفاده ببری. خلاصه‌ٔ بااغماضش اینه که شما انگشتت رو می‌زنی به سطح کوچیکی از آب، ولی تو سطح بزرگ یه فیل جابه‌جا می‌شه. عملا با انگشتت فیله رو جابه‌جا کردی.


کمک به جمهوری اسلامی برای تحقق ایده و آرمان انقلاب ۵۷، اون نقطهٔ فشار کوچیکه. شما در محدودهٔ کوچیک خودت در حد تواناهایی‌هات بهش کمک می‌کنی، تو محدوده و سطح جهانی، اتفاقات خیلی خیلی بزرگ‌تری می‌افته. برای اینه که جمهوری اسلامی ایران حرمه و اگر این حرم موند، بقیه هم می‌مونن.


پ.ن: هرچی جلوتر می‌ریم باید صریح‌تر در مورد این مسائل حرف زد. 

۲۱ مهر ۱۴۰۲ ، ۱۲:۳۱ ۲ نظر موافقین ۱۲ مخالفین ۱
مهتاب

الحمدلله که زنده‌ایم و این روزها رو می‌بینیم

حقیقتا منم دلم برای اسرائیلیا می‌سوزه. فقط مشکل اینه دلسوزیم از نقطه‌ای شروع می‌شه که به اندازهٔ شهدا و مجروحین و اسرای همهٔ حدودا هشتاد سال گذشته، ازشون تلفات گرفته بشه یا کلا جمع کنن برن. از اون‌جا به بعد شروع می‌کنیم به ابراز نگرانی.


یه عده جدی‌جدی معتقدن ما مسلمونا و شرقیا به اندازهٔ مسیحیا و یهودیا و غربیا آدم نیستیم و حق رشد که هیچی، حق حیات هم نداریم :))
۱۷ مهر ۱۴۰۲ ، ۱۱:۴۶ ۰ نظر موافقین ۹ مخالفین ۱
مهتاب

خدایگان جوگیری

غزه دیشب زیر بمباران بوده، ماجرا تازه شروع شده، هنوز معلوم نیست در آینده چه می‌شود و جبههٔ مقاومت قرار است چقدر آسیب ببیند، آن‌وقت گرامیان سپاه شهرستان ما جشن گرفته‌اند و شیرینی پخش می‌کردند و آتش‌بازی و... . مسئلهٔ نسبت افکار عمومی با موضوع فلسطین را کلا کنار می‌گذارم؛ اما در همین محدودهٔ معتقدین و مطلعین هم، این کارها زود و زیادی است.
۱۷ مهر ۱۴۰۲ ، ۰۰:۱۳ ۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۶
مهتاب

طوفان الاقصی

اگر نگویم همه، اکثریت قریب به اتفاق کسانی که با حملهٔ فلسطینی‌ها به اسرائیل مخالفند، از واکنش رژیم صهیونیستی می‌ترسند. ترسی که البته با توجه به سابقهٔ جنایات هولناک رژیم، منطقی است. و دقیقا همین منطق است که درستی این روش را اثبات می‌کند. یعنی اگر رویکرد مسلحانهٔ فعلی بتواند با تداوم صحیح، این ترس را به طرف مقابل برگرداند، بخش مهمی از مسیر، طی شده است.


پ.ن: همان‌طور که فعالان این حوزه قبلا توضیح داده‌اند، در مورد اسرائیل مفهوم «شهروند غیرنظامی» عملا بی‌معناست. گرچه که معتقدم کودکان را باید در حملات عمدی استثنا کرد.

پ.ن۲: همهٔ انواع راه‌حل‌های اصطلاحا صلح‌آمیز قبلا در این تاریخ پرفراز‌و‌نشیب امتحان شده و البته شکست خورده‌اند. خودمان را گول نزنیم.

پ.ن۳: درست است که حکومت‌های عرب سال‌هاست موضوع را رها کرده‌اند؛ ولی نباید فراموش کرد برخورد اولیه‌شان با مسئله این نبود. اما شکست‌های جدی و سهمگین آن‌ها را متقاعد کرد بهتر است موضوع را بیش از این جدی نگیرند. غرض این که اگر رویکرد گروه‌های مقاومت بتواند این ذهنیت را تغییر دهد، حتی احتمال همراهی حکومت‌ها هم بعضا محتمل است.

پ.ن۴: برای پیروزی طوفان مظلومین و البته تداوم صحیح آن دعا کنیم. حتی انتقام مسلحانه هم‌ در مکتب ما اصول خودش را دارد و عنایت و کمک خداوند منوط به رعایت این اصول است.

۱۵ مهر ۱۴۰۲ ، ۱۶:۴۸ ۰ نظر موافقین ۱۳ مخالفین ۲
مهتاب

تناقضات

مذهبی‌ای که در ساختارهای مسکونی، درمانی، آموزشی، تفریحی و... به‌ دنبال کلنی‌سازی و ایجاد محیط سالم برای صرفا خودش، خانواده‌اش، فرزندان و همفکرانش است، لیبرالی است که هنوز کشف نشده. و این که دقیقا این آدم‌ها مدعی دوآتشهٔ مبارزه با لیبرالیسم باشند، بسیار متناقض و عجیب است.

۱۰ مهر ۱۴۰۲ ، ۱۳:۲۱ ۰ نظر موافقین ۶ مخالفین ۳
مهتاب

آدم حیرت می‌کنه واقعا

من نمی‌دونم میزان توجه به موضوعی به این مهمی چرا انقدر کمه. خداوکیلی میزان خنگ‌بازی و ناتوانی جو بایدن رو (دور از جونشون) رییس‌جمهور یا رهبر ایران (یا هر مملکتی خارج از بلوک غرب) داشتن الان شبانه‌روز نباید تحلیل و تمسخر عالم و آدم رو می‌شنیدیم و می‌خوندیم؟ ولی آمریکاجون هرطوری باشه بازم آفرین و دمشون گرم و اینا؟ قشنگ یه عده‌مون به معنای واقعی کلمه با رسانه هیپنوتیزم شدیم و حالیمون نیست.
۱ مهر ۱۴۰۲ ، ۰۱:۴۸ ۰ نظر موافقین ۱۳ مخالفین ۱
مهتاب

نظر خیلی نامحبوب۲

استفاده از سهمیه‌های ایثارگری و هیئت علمی و امثال این‌ها در تحصیل و کار و استفاده از اون پول، اثر وضعی‌ای داره که به‌مرور قدرت درک مسائل رو از آدم‌ها می‌گیره.

نه فورا؛ ولی حتما.


پ.ن: نویسنده فرصت یک استخدام رسمی دولتی کاملا بی‌دردسر رو به همین دلیل رد کرده. غرض این که مطلب از جهت کوتاهی دست و نرسیدن به گوشت و الخ نوشته نشده.


مرتبط از همین وبلاگ.

۳۰ شهریور ۱۴۰۲ ، ۰۲:۴۵ ۰ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰
مهتاب

بهتر از این نمی‌تونم توصیفش کنم

ورزش قهرمانی، افیون توده‌هاست.


مرتبط از همین وبلاگ.

۲۶ شهریور ۱۴۰۲ ، ۲۲:۲۷ ۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
مهتاب

و می‌چسبید البته

عجیبه ولی ۲۸‌صفر من رو یاد فیلم «لیلا»ی مهرجویی میندازه که با مجلس شله‌زردپزون ۲۸‌صفر شروع و تموم می‌شه. بعد مثلا دایی دختره و بابای پسره تو خونه عبا مینداختن رو شونشون که نشونهٔ صبغهٔ علمایی خانواده بوده. ابزار موسیقی ایرانی، کتابخونه، این که یه جایی تو فیلم علی مصفا می‌گه من فلان‌ کشورهای اروپایی رو دیدم ولی برای زندگی ایران خوبه و تلویحا واکنش ادایی شنونده رو مسخره می‌کنه و... . هرچقدر بیش‌تر می‌گذره بیش‌تر متقاعد می‌شم دین‌داری، ولو در حد یه احترام ساده به حتی صرفا بعضی مناسبت‌های مذهبی، چقدر نشونهٔ اصالت فرد و خانواده‌شه. و چقدر یه زمانی نمایش اصالت تو سینما رواج داشت و عادی بود...
۲۵ شهریور ۱۴۰۲ ، ۲۱:۳۸ ۰ نظر موافقین ۷ مخالفین ۰
مهتاب

نظر خیلی نامحبوب

چقدر تلاش نسل ما برای این که با وجود مشکلات اقتصادی جدی (که دورنمایی هم برای حلش نیست) ازدواج نکنه و بچه‌دار نشه شجاعانه است و چقدر کم میزان این عقلانیت و شجاعت درک می‌شه.

۲۲ شهریور ۱۴۰۲ ، ۰۹:۴۹ ۰ نظر موافقین ۷ مخالفین ۹
مهتاب

باز هرجور صلاحه

بچه‌ها من تو دنیای موازی به مبارزهٔ مدنی‌تون احترام می‌ذارم حتی، منتها همون خارجی‌ها هم تو برف و بارون و سرما (مخصوصا اگه شدید باشه) یه چی میندازن سرشون که مریض نشن. این‌طور که می‌بینم احتمالا تو مسیر مبارزه با جمهوری اسلامی ذات‌الریه می‌گیرید و خودتون یه چیزیتون می‌شه🤷🏻‍♀️

۱۹ شهریور ۱۴۰۲ ، ۲۲:۰۰ ۰ نظر موافقین ۱۱ مخالفین ۱
مهتاب

چرا به ما سختی شرایط زندگی نمی‌دن کنار اینا؟

شبه‌روشنفکر ایرانی جنبه‌های منفی مدرنیته رو هم می‌اندازه گردن دین :) یعنی همزمان که معتقده دین خرافات و وسیلهٔ کنترل توده‌های مردمه و بهش عمل نمی‌کنه و گام‌به‌گام طبق اصول مدرنیته تو سبک زندگی می‌ره جلو، هرجا به مشکل و گرفتاری و اضطراب و خیانت و... بربخوره هم تقصیر دین و مذهبه :) به خدا اگه خود مدرنیته انقدر خودش رو قبول داشته باشه که اینا. سطح بلاهتشون تو یه لیگ دیگه است کلا.

۱۷ شهریور ۱۴۰۲ ، ۲۱:۱۵ ۰ نظر موافقین ۱۰ مخالفین ۰
مهتاب

ما چگونه مستقل شدیم

می‌دونید، استقلال چیز خوبیه. منتها درستش اینه ذره‌ذره به دست بیاد. مثل این که برای یاد گرفتن شنا لازمه مربی‌ای داشته باشی که قدم به قدم اصولش رو بهت یاد بده. منتها ماها یه مقداری با روش «پرتش کن تو آب خودش یاد می‌گیره» مستقل شدیم. می‌شه این‌طوری هم شنا یاد گرفت ولی اثرات اون شوک تا مدت‌ها باقی می‌مونه. شاید هم هیچ‌وقت از بین نره. خلاصه که «دختر مستقل» و کلا «آدم مستقل» از دور جالبه؛ منتها برای این که از نزدیک هم جالب باشه، رعایت یه اصولی لازمه. اگر مادر/پدر هستید یا قراره بشید، حواستون به این اصول باشه.


پ.ن: منظورم از استقلال داشتن خونهٔ جداگانه نیست.
پ.ن۲: مطلب مربوط به اربعین رو ادامه می‌دم ان‌شاءالله. منتها یه مقدار زمان می‌بره. هم تازه رسیدم و خسته و کمی مریضم و هم کلیدواژه‌ها نسبتا زیاده.
۱۵ شهریور ۱۴۰۲ ، ۲۱:۰۰ ۰ نظر موافقین ۷ مخالفین ۰
مهتاب

بخش اول: پیش از آن واقعهٔ بزرگ

از اولین سال‌هایی که تبلیغ حضور در زیارت اربعین حسینی به شکل فعلی آغاز شد، نسبت به این ماجرا حس بدگمانی داشتم. خلاصهٔ نظر من در مورد موضوع این بود که «جمهوری اسلامی در حال سوءاستفاده از احساسات مذهبی مردم برای گسترش نفوذ منطقه‌ای و قدرت نرمش است.» دو نکته را باید در مورد این جمله توضیح بدهم. اول این که من معتقدم عقل حاکم بر جمهوری اسلامی از آنچه غالب مردم فکر و تحلیل می‌کنند هوشمندتر است و بنابراین در قدم اول به نظر من کاملا ممکن بود ما مشغول بازی کردن در زمینی بشویم که در اصل برای اهداف دیگری برنامه‌ریزی شده بود. دو این که گسترش قدرت نرم جمهوری اسلامی یا باورها و احساسات مذهبی مردم، هدفی است که من امیدوارم لیاقت پیدا کنم تا بتوانم عمر و جان و زندگی‌ام را برایش وقف کنم، اما به‌ همان‌ اندازه که چنین آرزویی دارم، با سوءاستفاده از این احساسات (با فرض وجود چنین مسئله‌ای) مخالفم. بنابراین نیاز به زمانی داشتم تا جهت‌گیری ادامهٔ این حرکت تاحدی مشخص و قابل‌ارزیابی شود. نکتهٔ بعدی تردیدی بود که در مورد اولا نیت حضور در این گردهمایی و ثانیا لزوم و ضرورت حضورم به عنوان یک خانم در آن داشتم. من سفرهای تشکیلاتی و دانشجویی زیاد رفته‌ام. فضای دلنشین حاکم بر این اردوها را می‌شناسم. حضور در جمع‌های همفکر، ولو در مسیرهای طولانی و با وجود سختی‌های مسیر و سفر، بسیار لذت‌بخش است. خاطرم هست در همان سال‌های اولیهٔ رونق گرفتن سفر زیارتی اربعین، تحلیلی با این مضمون خوانده بودم که بخشی از لذت حضور در چنین فضایی به دلیل دور شدن از مناسبات عادی جامعهٔ مدرن و انسان مدرن است. پذیرش داوطلبانهٔ سختی‌ها، نوع تعامل بین آدم‌ها، تلاش برای به اشتراک گذاشتن دارایی‌ها، دور شدن از مناسبات مادی دنیای مدرن، سعهٔ صدر و مهربانی بیش‌تری که متاثر از فضا پیدا می‌کنند، تلاششان برای کمک به یکدیگر و ایثار در حق دیگران و حتی فاصله گرفتن کمابیش اجباری از فضای مجازی در طی روزهای سفر، رفتارهایی هستند که حتی در نبود علقهٔ دینی، برای انسان مدرن جذب‌کننده است و از آن‌جا که واکاوی دقیق نیاتم از انجام اعمال مختلف برای من بسیار مهم است، باز هم نیاز به فرصتی داشتم تا بتوانم از چنین دلایلی برای حضور در این سفر فاصله بگیرم. حقیقتش را بگویم حتی آن ایده‌ای که رفتار طرف عراقی را بسیار مهمان‌نوازانه و ایثارگرانه توصیف می‌کرد هم برای من جذابیت چندانی نداشت و در بین دلایل احتمالی آن رفتارها «پیروی از سنت‌های تاریخی و قبیله‌ای» دلیل پررنگ‌تری به نظرم می‌رسید تا نوعی حضور آگاهانه و مسئولانه. علاوه بر این‌ها گرچه در حالت معمول مدافع حضور خانم‌ها در همهٔ عرصه‌های حیات انسانی هستم و محدود کردن آن‌ها را به دلیل جنسیت (جز در مواردی که حکم صریح دین باشد)، خلاف آزادی و اخلاق و کرامت انسانی می‌دانم، اما نگرانی‌ای که در مورد زنانه شدن مناسک اربعین حسینی وجود داشت (به دلیل تمایل بیش‌تر خانم‌ها به معنویات و نیز وقت آزاد بیش‌تری که به طور معمول ممکن است داشته باشند) به اعتقاد من نگرانی به‌جایی بود و من معتقد بودم به قدر لازم و کافی خانم‌ها در این مراسم حضور دارند و دیگر نیاز به حضور همچون منی نیست. به عبارتی در حالی که مطمئن بودم از حضور در چنین مراسمی بسیار لذت خواهم برد (مخصوصا که الحمدلله دوستان معتقد و مومنی دارم که امکان حضور جمعی دوستانه در کنار آن‌ها هم برایم فراهم بود) اما نگاه و نظرم این بود که شرکت در چنین مراسمی همچنان «وظیفهٔ» من نیست و صرف علاقه به حضور، برای شرکت در آن کافی نیست و البته که علاقهٔ کافی هم به دلیل تردیدهای بخش اولی که عرض کردم وجود نداشت.

در این‌جا لازم است به یک نکته هم اشاره کنم. گرچه علاقه و شوق حضور در این مراسم را نداشتم، اما به انحای مختلف تلاش می‌کردم تا این علاقه به وجود بیاید. خواندن کتاب، نوشتن متن، دیدن مستند، قبول پیشنهاد آقای فیشنگار برای مدیریت ویژه‌نامهٔ اربعین که در وبلاگشان منتشر شده بود و... تلاش‌های نافرجام من برای قرار گرفتن در محدودهٔ این مغناطیس معنوی بود که البته هیچ‌کدام به نتیجه نرسیدند. البته واضح است که در طی این تلاش‌ها زمان می‌گذشت و این گذر، خود پاسخ برخی تردیدها را به همراه می‌آورد. از جمله نگرانی‌ای که در مورد بیش‌از‌حد زنانه شدن این مراسم وجود داشت. اما، ضربهٔ نهایی یک متن انتقادی در مورد نحوهٔ مواجههٔ اهالی علوم انسانی مملکت با این پدیده بود.

خاطرم نیست این متن انتقادی را کجا خواندم یا نویسندهٔ آن چه‌کسی بود، اما به‌مضمون، انتقاد به‌حقی را مطرح می‌کرد در مورد تبختر احمقانه و غرور بی‌جای مثلا نخبگان علوم انسانی کشور که خیلی‌هایشان (که الحمدلله به‌مدد شبکه‌های اجتماعی در مورد هر رطب و یابسی با سرعت نور اظهار فضل و نظر می‌کنند) در سکوت کامل خبری دربارهٔ این اتفاق هرسالهٔ پرشور (و هرسال‌ پرشور‌تر از قبل) بودند. و این موضوع، خط قرمز بسیار بزرگی برای من است. در نظام فکری‌ای که من به آن معتقدم، مخالفت با پروردگار عالم، بسیار موجه‌تر از بی‌تفاوتی و بی‌خیالی نسبت به اوست. داشتن نظری مبنی بر «سوءاستفادهٔ جمهوری اسلامی از احساسات مذهبی مردم در جهت...» بسیار مودبانه‌‌تر از نادیده گرفتن چنین مراسم باشکوهی است. توهین به شرکت‌کنندگان در این مراسم کمابیش قابل‌توجیه‌تر است تا حذف و بایکوت و نادیده گرفتن و با غرور مسخرهٔ آکادمیک از کنار آن‌ها رد شدن و این همه انسان را «مردم» ندیدن و ندانستن و من از این که در چنین گروه و دسته‌ای قرار بگیرم و فرداروزی با چنین آدم‌های متکبری در صحرای محشر محشور شوم متنفرم. به خودم آمدم و احساس کردم این مراسم هرچه باشد یا نباشد به هر حال زیارت حضرت سیدالشهدا علیه‌السلام است و آیا حتی به اندازهٔ یک بار، قصد ندارم در آن شرکت کنم؟ چه دلیل موجهی برای چنین بی‌ادبی‌ای به محضر حضرتشان دارم؟ و خب، این نقطه‌ای بود که تصمیمم برای حضور در این مراسم قطعی و جدی شد. این نقطه چه زمانی بود؟ بعد از اربعین ۹۸. بقیهٔ داستان را هم همگی می‌دانیم. همه‌گیری کووید و تعلیق همهٔ سفرهای زیارتی و گذر زمان و سرد شدن اشتیاق و کاهلی و... تا امسال که دیگر هیچ عذر و بهانه و تردید و تنبلی‌ای باقی نماند...

ان‌شاءالله ادامه دارد...


پ.ن: سپاس فراوان بابت دعاهایتان. ممنون که هستید ♥️
۵ شهریور ۱۴۰۲ ، ۱۳:۲۳ ۵ نظر موافقین ۱۰ مخالفین ۰
مهتاب

یَا مُجِیبَ دَعْوَةِ اَلْمُضْطَرِّینَ

گمان من این است که آدمی‌زاد با چیزی سخت‌تر از مشکلات خانوادگی امتحان نمی‌شود. لشکریان اضطراب و اندوه هجوم آورده‌اند و من از  هر کرانه تیر دعا کرده‌ام روان. ممنون می‌شوم اگر دعا کنید کز آن میانه یکی کارگر شود...

۲۹ مرداد ۱۴۰۲ ، ۲۱:۱۳ ۰ نظر موافقین ۱۶ مخالفین ۰
مهتاب

I need a hero

شما فیلم و سریال خوب قهرمان‌محور خارجی می‌بینید لذت می‌برید؟ خوش به حالتون. چون من موازی اون لذت بردن حرص می‌خورم که چرا ما شبیه اینو برای چمران و صیاد و تهرانی‌مقدم و باقری و شهریاری و... نساختیم و نمی‌سازیم؟ منی که تمام دوران هیجانی نوجوانی رو خیلی آروم و متمدن طرفدار بعضی سلبریتیا بودم و کارم به گذاشتن عکس فلانی رو صفحهٔ گوشی و نمایشگر یا چسبوندن عکس بهمانی به دیوار اتاق نرسید یا بعدتر هیچ‌وقت پیگیر این آدم‌ها تو صفحات مجازی نبودم، سر پیری رفتم فن‌پیج فلان بازیگر رو دنبال کردم؛ چون نقش یه قهرمان تخیلی رو بازی کرده که منو یاد اون قهرمان‌های واقعی‌ای می‌اندازه که تصویر نشدن و‌ ظاهرا قرار هم نیست هیچ‌وقت تو ساختاری که در شانشون باشه به نمایش دربیان. آیا خدا ما رو به خاطر این همه هدر دادن منابع و فرصت‌ها می‌بخشه؟ روزی رو می‌بینم که آدم‌های دنیا میان از ما به خاطر این همه تنبلی و ‌کم‌سلیقگی و کم‌همتی گله و شکایت می‌کنن که چرا زودتر و بهتر و بیش‌تر تلاش نکردیم اون‌ها رو با آدم‌حسابی‌های واقعی آشنا کنیم تا این همه بین قسمت‌های مختلف فیلم‌ها و سریال‌ها و صفحات کتاب‌ها و آلبوم‌های موسیقی، دنبال قهرمان‌های تخیلی نباشن و نمونن. روزی رو می‌بینم که خدا واقعا حق داره ما رو نبخشه...


+ عنوان، آهنگی از Bonnie Tyler
+ بعدنوشت: از بس کارای خوب کمه، موقع نوشتن حواسم بهشون نبود؛ ولی انصافا چندتایی کار خوب و حسابی هم داریم در مورد قهرمان‌هامون. ان‌شاءالله همونا الگو بشن برای کارهای بعدی و بیش‌تر.
۱۹ مرداد ۱۴۰۲ ، ۰۱:۱۰ ۰ نظر موافقین ۹ مخالفین ۱
مهتاب