چپ و راست میبینم پسرا اینطرف و اونطرف نوشتن: «آره حالا الان فلان باشید ولی وقتی چهل سالتون شد و هنوز ازدواج نکردید اونوقت معلوم میشه بهمان». قشنگ معلومه ترسای خودشون رو دارن به بقیه منتقل میکنن. خب حالا گیرم چهل سالم شد و ازدواج نکردم. چی میشه مثلا؟ چرا نمیفهمید همه مثل هم فکر نمیکنن و خواستههای یکسان از زندگی ندارن؟ بعد با این وضع تربیتی الان پسرا واقعا رو چند درصدشون میشه به عنوان حامی و تکیهگاه حساب کرد که حالا اگر نباشه چیزی از دست داده باشی؟ اغلبتون تو مهارتهای ارتباطی با خانوما لنگ میزنید و بدیهیات رو هم بلد نیستید. هرچی کمتر آدم ببینتتون برای سلامت روانش بهتره.
آبجی/داداش، اون توجه به روح و معنای عبادت و در پوستهٔ ظاهریش نموندن که علما و عرفا و شعرا مکرر و متعدد اشاره کردن، برای اونیه که عبادته رو داره در درجهٔ اول انجام میده! این که از دل این تذکر نفی نماز و روزه و حج و زهد درمیاری، باعث میشه رودل کنی. تهش این که راه برای پیچوندن عبادات زیاده. دست از سر این یکی برداریم.
حدیثی بود تو یکی از کتابهای درسیمون منسوب به امام صادق علیهالسلام اگر اشتباه نکنم. مضمون حدیث این بود که حضرت فرمودن من نمیپسندم که ملکی رو بخرم و بدون این که تغییر و اصلاحی در اون به وجود بیارم به فرد دیگهای بفروشم. باز اگر اشتباه نکنم این حدیث و امثالش مبنای کراهت معاملات دلالیه. حالا سوال اینه این میزان پول بادآورده که از بورس و رمزارز و خرید و فروش ارز و طلا سرازیر زندگیهای مردم میشه، چه تاثیراتی قراره داشته باشه؟ و چه باید کرد؟
هیچچیز در منظومهٔ فکری امام و رهبری به اندازهٔ اعتماد و اعتقادی که به مردم دارن من رو شگفتزده نمیکنه.