سلام
تا حالا اینجوری بهش نگاه نکرده بودم
به یه سری کارها چرا، ولی به زیارت نه
به نظرم به خودی خود این مسئله که میگید بد نیست. فرض کنید یکی به خاطر اینکه دلش سوخته یه کمکی به کسی بکنه. این رو بد نمی بینیم. مسئله توقف توی این مرحله است. مسئله اینه که زیارت مانعیت ایجاد کنه برای کارهای دیگه... ما ها معمولا زیارت رو مشوق برای کارهای واجب می بینیم ولی اینی که شما می گید... خب! فضاش متفاوته...
واقعیت هم معمولا اینه که زیارت مشوق و محرکی میشه برای بقیه واجبات... دیر و زود ممکنه داشته باشه اما بالاخره اون تحریک و تشویقش رو داره
وقتی مثلا در مسیر پیاده روی اربعین کسانی رو میبینی که جای قمه روی سرشون دارن اما نماز نمیخوانند یا در برخی هیئات عزادارانی رو میبینی که عمل کردن به سایر اعمال دینی رو اساسا لازم نمیدونند ، میفهمی این نظر چندان ما محبوب هم نیست
اون روش های اول رو هم از کتاب شازده کوچولو الگو گرفتم
:)))
شازده کوچولو توی سیاره ای میبینه یکی می مینوشه
ازش میپرسه چرا این کار رو میکنی
میگه برای اینکه فراموش کنم
میپرسه چیو فراموش کنی؟
میگه شرمندگی خودم رو
میپرسه شرمندگی از چیو؟
میگه شرمندگی از میخوارگی رو...
...
جدای از شوخی
وادی انسانها و این دنیا، وادی شگفت انگیزی هست...
بزرگ ترین پاشنه آشیل دین اینه که ناس براش مهم هست...
خیلی برای ناس احترام قائله...
و هم طیف ناس گسترده هستن... هم به خط کردنشون صبر و بصیرت فوق تصوری میخواد.
خب شما یه روش جایگزین بدید برای کم کردن بار عذاب وجدان بابت کم کاری در واجبات...
بذارید من پیشنهاد بدم:
استعمال دخانیات...
پناه بردن به مشروبات الکلی...
ژست اپوزیسیون گرفتن در مورد دین و دینداران...
:(((