درک مسئله قطعا قدم اوله. منتهی همین درک دو جور ممکنه رقم بخوره. یکی منجر به سکون یا ترس و عقبگرد بشه. یکی هم موجب تحرک رو به جلو.
«ان شاءالله گربه است» یه جور مقابله با ایجاد درک نوع اوله.
بله... و متاسفانه از خیلی وقت پیشتر میشد پیشبینی نوع عکس العمل های اینچنینی رو داشت.
نه
ذهنیت اونی که میگه ان شاءالله گربه است اینه که نذاره اوضاع بدتر بشه
همین
پس ما چند تا اشتباه داریم توی صحنه
اشتباه اونی که میگه ان شاءالله گربه است
اشتباه اونی که یه جور میگه که یا به تحرک نمیکشه یا به ترس منجر میشه
هر دو اشتباهن
کم و زیادش خیلی مهم نیست
مهم خط اشتباه هر دوتاست
مسیر واضحه!
زحمت کشیدن...
بقیه چیزها میشه دعوای الکی
بله حرفتون کاملا درسته
ما بازیگرای کف خیابون نه همه کاره ایم و نه هیچ کاره
زیادی دیدنمون و کم دیدنمون اشتباهه
جدیدا زیاد با صحبت های آقا سر و کار دارم و فهمیدم ما بازیگرهای کف خیابابون خیلی کارها ازمون برمیاد
و اتفاقا مخاطب بیشتر صحبت های آقا برای رقم زدن ظهور، جوونای مومن و انقلابی هست...
منتها ایشون میگن انقلابی به معنای واقعی کلمه...
خیلی حرف و درد داره این صحبت...
میفهمم حرفتون رو و قبول دارم که نباید کم کاری های دولت رو از چشم مردم دید.
ولی یه سخنرانی آقا دارن میگن (نقل به مضمون): اگر یه حرفی گفتمان سازی بشه و بصورت مطالبه عمومی در بیاد حتی اون مسئولی که به اون درخواست اعتقادی نداره مجبور میشه اون کار رو انجام بده.
نگاه آقا (که نگاه اسلام هست) برای تحقق ظهور و تمدن اسلامی، نگاه جمعی هست
سخنرانی هاشون رو اگر دنبال کنید خیلی تاکید دارن به حرکت جمعی
آقا توی بیانیه گام دوم چشم انداز ظهور دادن به ما و توی سخنرانی 1خرداد 98 مسیر رسیدن به اون چشم انداز رو برامون مشخص کردن
گفتن این کار با حرکت جمعی اتفاق میفته و حرکت جمعی به دست جوان مومن انقلابی راه میفته
چطوری؟ با گفتمان سازی...
من یه مدت کوتاهیه رفتم تو جمع نوجوونا و باهاشون حرف میزنم و میبینم چقدر سوال دارن و وقتی میبینن تعصب نداری و داری با سند و مدرک جواب میدی حرفت رو میپذیرن
واقعیت اینه ما خیلی توی مردم و دنبال حل مشکلات مردم نبودیم برای همین صدامون بلند نیست...
اینکه نباید دچار سرخوردگی بشیم یه حرفه ولی این هم که نباید قدرتمون رو فراموش کنیم یه حرف دیگه است
مردم اگر بصورت جمعی و در یک جهت حرکت کنن میتونن انقلاب کنن... میتونن امام رو بیارن (ان شاالله)
سلام
توی نوشته های مرحوم شهید مطهری این رو دیدم و البته تاییدیه ایشون رو هم لازم نداشت و بدیهی بود چنین اتفاقی که هر جا قدرت باشه، دورش آدم های مختلفی جمع میشن و باید مراقبت کرد که نفوذی اتفاق نیفته. میشود و باید جلوی خیلی از نفوذ های خواسته و ناخواسته رو گرفت. نفوذ خواسته اونیه که مشخصه چرا اومده توی دم و دستگاه جمهوری اسلامی! ولی نفوذ نخواسته، اونجاست که شخص خیال می کنه داره خدمت می کنه مثلا و میدوئه که آرمان های جمهوری اسلامی به ثمر نشینه... و البته که دشمن هم کارش رو داره انجام میده.
توی این فضا هزارجور کار باید انجام داد که از این دم ودستگاه محافظت بشه. کار یه نفر هم نیست واقعا. خیلی ها باید پای کار بیان. آقای ایکس که این همه داره سنگ مذاکره رو به سینه می کوبه، چیزی جز اون چیزهایی که توی دانشگاه بهش یاد دادن رو تکرار نمی کنه! فلانی همینطور و بهمانی و الخ.
چه باید کرد؟! همه کار!
چند نفر می خواد؟! خیلی ها رو!
نگاهِ «باید کار کرد» نگاه فعالانه تریه نسبت به توصیف وضعیت فعلی با انواع و اقسام عبارت های مختلف از جمله «فاجعه بار»...
ته جمله اول تحرکه و ته جمله دوم سکون و یک جا نشینی...