حق میدم اینقدر بهمتون بریزه...
در کنار خشم، امیدتون رو هم تقویت کنید...
که البته امیدوارید بحمدلله
در مقایسه با ۹۸ بعدها حرف بیشتری خواهم زد، به شرط توفیق
درست میگید
آدمایی مثل قاضی زاده در اطرافم هست تازه ما توی این شهری که هستیم یه مدل جالبش رو داریم که میگن چون غزه ای ها ناصبی هست (اصل این حرف زیر سواله البته) بهتره توسط اسرائیل نابود بشن...
اینا یه مدل مذهبی و هیئتی هستن... و وقتی خیلی محترمانه میخوان حرف بزنن میگن: اللهم شغل ظالمین به الظالمین (املاش درسته؟)
اینا رو من اصلا سعی نمیکنم به لحاظ منطقی توجیهشون کنم...
غالبا وقتی به لحاظ روانشناسی شخصیتشون رو بررسی میکنم دچار اختلالهای جدی هستن...
من روانشاس نیستم و روانشناسی نخوندم... اما چون چند سالی مسائل معرفت نفس رو مطالعه کردم یه شناخت کلی پیدا میکنه آدم...
تمام اینها یک ویژگی شخصیتی بارز دارن: انسانهای ضعیفی هستن...
من هیچ وقت به پسرم نمی گم خوب باش...
یا بد نباش...
کلا تقسیم بندی من برای اون، تقسیم بندی خوب و بد نیست...
تقسیم بندی قوی و ضعیفه...
میگم قوی باش بابا...
میگم کودک کشی کار آدمای ضعیفه...
مسخره کردن کار آدم ضعیفاست...
مهربان بودن کارآدم قوی هاست...
بخشش کار آدم قوی هاست..
صبر کردن کار آدم قوی هاست...
و...
توی عصر ما صحبت از قوی و ضعیف باید کرد... نه صحبت از خوب و بد
خوب و بد میشه ادبیات دینی یا بهتر بگم ادبیات کلیسایی قرون وسطایی...
اما قوی و ضعیف میشه یک ادبیات واقع گرایانه... روانشناسانه...
برای همین وقتی با اون آدمای اسرائیل دوست اطرافم هم کلام میشم... وقتی میبینم دارن زیادی دور برمیدارن... با یک بیانی وجه ضعیف بودنشون رو به رخشون میکشم...
خیلی خشمگین میشن...
تازه من غالبا حرفاشون رو به شوخی میگیرم... چون از نظر من اونها یه بیمارن و خیلی اوقات خانواده ها بیمار بارشون آوردن و اونها باید درمان بشن...
لگد زدن به ضعیف و بیمار هم در مرام انسانهای با مروت نیست...
اینکه کسی دانسته کار اشتباه و منکری بکنه آیا منافاتی با ضعیف بودنش داره؟
اون عقوبت که قطعا هست وقتی نظام هستی مثقال ذره هست
اما در مقام تبین زشتی و واکنش رسانه ای در برابر این پلشتی ها بهترین راه تبیین ضعیف و ذلیل بودن این اشخاصه...
البته این نظر منه
من که گفتم:
و البته اینکه الان اینطوری صحبت میکنید (آلبته با یه طیف محدودی) خیلی خوبه به نظرم...
چون اعلام برائته
:)
از اولش نقد خاصی نداشتم
فقط پاسخ نظراتتون رو میدادم
یعنی داشتم تو زمین شما بازی میکردم و توسط شما مدیریت میشدم
البته یه مقداری عدم تمرکزم رو هم قاتیش کنید...
سلام
یه اتفاق جدید در سری جدید نوشته های شما افتاده:
نمیدونم اسمش رو چی بذارم:
قاطعیت؟
هجوم و حمله؟
مثلا برای استفاده از کلمه ی: برید به جهنم
چه وصفی میشه داشت؟
برای همین کلمه ندارم...
اما برداشتم اینه که قبل ترها این مدلی نبودین
و البته اینکه الان اینطوری صحبت میکنید (آلبته با یه طیف محدودی) خیلی خوبه به نظرم...
مشارکت هم به نظرم خوب بوده... (در مقایسه با دوره ی قبلی و با توجه به هجمه ی رسانه ای و نارضایتی های عمومی که بوده)
خدا رو شکر