رسما نه، اما آره...
مثل دوست داشتن حضرت اسماعیل توسط ابراهیم... هرچند این دوست داشتنِ خیلی خوبی بود اما برای خدا همونم گناهه انگار، باید همونم بدی بره :))
تعبیرم از کفاره گناه ذوقی بود... درسته گناه نیست ، اصلا شما بگو عبادته... ولی خب، خداست دیگه :))
حُب فرزندی مثل اسماعیل رو هم توی دل بنده ای مثل ابراهیم خوش نداره، میگه باید سر ببری :) فقط من
خب مسلمه که امتحان هر کسی متناسب با کمال و ظرفیت خودش هست، مقایسه ای نکردم فقط گفتم شخصیت خدا اینجوریه.
در ضمن بنظرم من هیچوقت امتجانات خدا حتی برای بنده های درجه یک اش هم نباید آسون میبوده باشه، ما جوری درباره این امتحانات حرف میزنیم انگار حضرت ابراهیم تا خدا بهش گفته باید اسماعیل رو ذبح کنی اونم بدون هیچ حسی گفته خب باش بریم!
با عدل خدا جور نیست، باید برای حضرت ابراهیم هم این اتفاق سخت بوده باشه و مطمئنا شامل پارامتر سوپرایز هم بوده باشه! چون خدا باید امتحانی از ما بگیره که مارو به بالاتر از درک و فهم فعلی خودمون ارتقا بده...
کلمهی آورد در جملهی «آورد داد دستم» اضافیه
مگه اینجوری باشه که فرمودین
:)
اتفاقا قبل از ثبت نظر
متن رو دوباره چک کردم
که نکنه طرف دور نشسته بوده
و واقعا آورده
ولی چیزی دستگیرم نشد
بنابراین نوشتم اضافه است
:)
انگار، دلتنگی کفاره گناه دوست داشتن غیر خداست :)