آنچه گذشت: عقل سرخ (۱۳)
در جلسهٔ پیشین، قسمتى از خطبهٔ آقا در منا بیان شد و فضاى حاکم را نشان دادید؛ اما خطبه کامل نشد. خواهش مىکنم ضمن اینکه سند این خطبه را مىفرمایید، بر مؤلفههای اصلی آن تأکید بفرمایید.
سلام بر حسین بن على (صلوات اللَّه علیه) که امروز بهظاهر از میان بشریت رفتند اما در واقع، سکان فرماندهى همهٔ انقلابهای عدالتخواهانهٔ تاریخ بشر را در دست گرفتند. بسـیارى، در طول این هزاروچندصد سال خواستهانـد خـون حسـین بن على (علیهالسلام) و اصـحابش را بشویند؛ انگار که اتفاقى نیفتاده یا اتفاقى عادى بوده است مثـل همـهٔ اتفاقـاتى کـه میافتد، اما نتوانستهاند. و سلام مىگوییم بر ساحت قدسیهٔ زینب کبرى (علیهاالسلام) که از امروز بعدازظهر، فرماندهٔ تاریخى انقلاب است و این جهاد بزرگ به ایشان محول مىشود و خود در حضور یزید فرمودند که من در کربلا، چیزى جز زیبایى و شکوه ندیدم. بهراستی باید گفت که بخشى از این زیبایى هم شاهکار خود زینب (علیهاالسلام) و مدیون مقاومت زیبـاى ایشـان بود. زینب (علیهاالسلام) زیبا عمل کرد و نگذاشت قضیه در کربلا، و دشتِ بینِ نواویس و کربلا، محدود و محصور بمانـد و همانجـا دفن بشود. در واقع، زینب کبرى (علیهاالسلام) عاشورا را از یک ظرف محدود زمانى و مکانی بیرون کشید و وارد کل تاریخ کرد و از آن حفاظت و حراست فرمود.
خطبهٔ امام حسین (علیهالسلام) در منى، در چند منبع شیعى آمده و در تحفالعقول هم ثبـت شده و کاملا نشان مىدهد که سیدالشّهدا (علیهالسلام) از مدتها قبل مىدیدند که شیب سیاسی و اجتماعى به سمت کربلاست و عطر عاشورا در فضا هست و ازاینرو افکار عمـومى را از مدتها قبل آماده مىکردند و اخطارهاى قبلى مىدادند و زمینه را مىساختند براى اتفاقى که قرار بود چند ماه بعد بیفتد. در آن خطبه، چنانچه دیروز عرض شد، ایشـان بهصراحت، خطاب به علما و نخبگان، روشنفکران و مفسران قرآن، اصحاب پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم)، تابعین مؤثر و معتبر و در جمعى نزدیک به نهصد تن از بزرگان، سخنرانى تـاریخى و بسـیار مهمی داشتند که نوعى محاکمه و استیضاح بزرگان جهان اسلام و اصـحاب و علمـا و قـرّاء قرآن و مفسران اسلام بود و نه فقط یک سند سیاسىی-تاریخى بلکه یـک سـند شـرعى و عقیدتی است و به آنها فرمودند اتفاقاتى که دارد مىافتد، چیزهایى نیست که از چشـم شـما پنهان مانده باشد؛ چرا سکوت مىکنید؟ شما حق ندارید بىتفاوت باشید؛ زیرا اکنون، یا مـن کلمهٔ حق را مىگویم که باید به من ملحق شوید و یا شعار باطل مىدهم که باید مـرا متقاعـد کنید. در هر صورت، سخنان مرا باید بشنوید و اگر ما را سـزاوار حـق حاکمیـت و حـق مقاومت و حق انقلاب و شورش در برابر اینان مىدانید، بروید و مـردم شـهرهایتان را بـراى مبارزه، بسیج و به سمت ما فراخوان کنید تا به ما ملحق شوند.
همهٔ این ها نشان مىدهد که سیدالشّهدا (علیهالسـلام) قیام را از مدتها قبل از عاشورا، آغـاز کرده بود. فرمود من مىترسم که اگر دیر بجنبید، اسلام بیش از این کهنه شود و ارزشهـا مندرس گردد و از رواج بیفتد و همهٔ آن شعارها و عظمتها و اصولى که بـه خـاطر آنهـا سالها قیام شد و شهید دادیم و مبارزات وسیعى صورت گرفت، همه، بیات بشـود و اصـلاح امور، دیر بشود. مىدانیم که گاهى یک اقدام اگر به موقع انجام بشود، مؤثر است اما اگر پس از موقع و دیرهنگام انجام گردد، حتى اگر ده برابر انرژى بگذارید، دیگر تأثیرى ندارد؛ چنانکه نهضت انتقامى توابین و نمونههاى دیگر بعد از مـاجراى کـربلا، تـأثیرى در سرنوشـت مسلمین نگذاشت. یعنى کوفیان توبه کردند که چرا در همراهـى بـا سیدالشهدا (علیهالسـلام) کوتاهی یا حتى خیانت کرده بودند و نهضت توابین در کوفه براى جبران عاشورا پا گرفـت و هزاران تن هم کشته شدند؛ ولى دیگر این خونها فایدهاى نداشت؛ حال آنکه همانان اگر دو سال-سه سال قبل، یا در عاشورا حاضر بوده و همانجا شهید مىشدند، بسیار مؤثر بـود و شاید سرنوشت جهان اسلام تغییر مىکرد. پس از عاشورا، همهٔ قیامهاى متعدد امـا نابهنگـامى که در انتقام فاجعهٔ عاشورا انجام گرفت، همه بىثمر بود و ذکر برخى از آنان حتى در تـاریخ هم نمانده است.
این تجربه نشان مىدهد که «درست بودن عمل»، کافى نیست؛ بلکه «بهنگام بودن» آن نیز لازم است و عمل صحیح، در زمان خودش باید انجام بشود. این موضوع بسـیار مهمی در همهٔ مبارزات اجتماعى، فرهنگى و سیاسى و تربیتى است و همهجا صدق مىکنـد. عمل صحیح، قبل از وقت هم نباید باشد؛ چون میوهٔ نارسیده را نباید چید، بعد از وقتش هم دیر خواهد بود.
استدلال امام حسین (علیهالسـلام) هم همین بود که من مىترسم که عقاید و ارزشها کهنه شود؛ این زخم، کهنه شود و اصول کمکم از سکه بیفتد و گوشها نشنوند و بهتدریج همـه، گوشها را به روى حرف حساب ببندند و به روى حرفهاى ناحسـاب، بـاز کننـد و ایـن اتفاقی بود که بعدها افتاد. امام فرمودند خیانتى که روحانیون یهودی و مسیحی به توحید و عـدالت _که شعار همهٔ انبیا (علیهمالسلام) بوده_ کردند، همان خیانت را شماها نسبت به اسلام دوباره مرتکب نشوید. فرمود خداوند مگر در خصوص احبار نگفت: «لَوْ لا یَنهاهم الربانیون»؛ یعنى چـرا مردان خدا وقتى فساد و بىعدالتى را در جامعه مىدیدند، وقتى تبعـیض و دروغ و خیانـت را میدیدند، سکوت کردند و اعتراض نکردند؟ گفتهٔ سیدالشّهدا (علیهالسـلام) به این معناست کـه این آیات، منحصر به روحانیون یهودى و مسیحى نیست؛ شما علمـاى اسـلام نیـز مخاطـب همین آیات هستید. زیرا شما بر سر اسلام همان بلایی را مىآورید که آنها بر سر ادیان الهى پیشین آوردند و با این سکوتتان و کوتاهى در همکارى با من، اسلام را ضایع مىکنید. شـما میترسید و به ظلمى که پیش چشم شما اتفاق مىافتد، تنها نگاه مىکنید و نهى نمىکنید؛ زیـرا به دنبال نام و نان و موقعیت هستید و مىخواهید به هر قیمت، زنده بمانید یا مىترسید کـه بـا شما برخورد کنند. این سازش، یا رغبه و یا رهبه صورت مىگیرد. فرمود از خدا بترسـید، از مردم نترسید، از صاحبان قدرت نترسید. آیات قرآن را هم بر آنان خواندند.
و عرض شد کـه در این سخنرانى، حضرت فرمودند که دعوت به اسلام باید همراه بـا «ردّ مظـالم» باشـد. ردّ مظالم به معنى عقب زدن ستمها و جبران بىعدالتىهاست. همچنین فرمود که دعوت به اسلام باید توام با «مخالفة الظالم» باشد؛ یعنى درگیر شدن با ستمگر هـم لازم اسـت و صـرفا نبایـد کلیگویی کنید که ما با ظلم مخالفیم؛ بلکه باید ظالم را پیدا کنید و یقـهاش را بگیریـد.
این فرمایش حضرت سیدالشّهدا (علیهالسلام) در خطبهٔ منا است. چون همـهٔ بزرگـان اصـحاب میگفتند آقا، ما به طور کلى قبول داریم، صحیح مىفرمایید، ما فرمودههاى شما را قبول داریم. درکل، درست است! اما سیدالشّهدا (علیهالسلام) مىفرمود که این «به طور کل»، فایدهاى ندارد و باید بـه طور جزء و مشخص، درگیر بشوید. کلىگویی و تکرار واضحات، کافى نیست. باید درگیـر شوید. دیگر با سخنرانى نمىشود و کلىبافى، کافى نیست.
جالب است که حضرت از موارد اصلى امر به معروف و نهى از منکر که جـزء فلسـفهٔ قیام عاشوراست، «قسمةُ الفىء و الغنائم» را ذکـر میکنند کـه همـان توزیـع عادلانهٔ ثروتهای عمومى و بیتالمال و نیز گرفتن مال از اغنیا و ثروتمندان و هزینه کـردن آن بـه نفع فقرا و محرومین و کاهش فاصلههاى طبقاتى است ...
ادامه: عقل سرخ (۱۵)
سلام
جالبه چقدر گزینشی با امام حسین برخورد کردیم
این تاکید بر عمل بهنگام الان تقریبا مهجور و عمل بهش مذمومه!
یعنی الان اتفاقی در جهان، ایران یا جزییات حکومتی و اجتماعی اتفاق میفته و واکنش به موقع و تصریح موضع افراد تاثیرگذار بسیار اهمیت داره ولی میبینیم الان گاهی این واکنش ها و موضع گیری ها به چشم جوگیری یا میل به دیده شدن تعبیر میشه
این موضع گیری های به موقع همه هزینه هاییه که افراد شاخص و اولیا جامعه باید بدن ولی هرچی از دادن این هزینه ها عقب میکشن، بار امام رو بیشتر میکنن و همین بزرگان با همین عمل امام رو به مقتل میفرستن
به شخصه هرچقدر با کسی تعارض فکری و ... داشته باشم ارزش و شجاعت آدمها برام در همین موقعیتهای حساس مشخص میشه
جایی که اعتبار خودت رو وسط بذاری ولی حقی رو از ناحق مشخص بکنی و حاضر باشی بخاطرش هزینه های سنگین بدی
این آدمها با همه کم و کاستی هاشون بهترین عمل رو دارن و از خیل مدعی های عافیت طلب بیشتر به درد جامعه و امامشون میخورن