تلاجن

تو را من چشم در راهم...

قدر، تقدیر، اندازه‌ها و قوانین

يكشنبه, ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۱:۴۰ ق.ظ
نویسنده : مهتاب
الان یه سال و‌ نیمه برنامه اینستاگرام رو حذف کردم از گوشیم و فقط گهگاه با مرورگر می‌رم یه سر می‌زنم (عمدتا هم به خاطر استوری‌های دوستام که از حالشون خبر داشته باشم) و اساسا غیر دوستام و یکی دو نفر دیگه کس دیگه‌ای رو هم دنبال نمی‌کنم تو اون فضا.
امشب حساب توییترم رو هم غیرفعال کردم و یه ماه دیگه حذف می‌شه و دیگه می‌مونیم من و این وبلاگ.
من، این‌جا زیاد از تاثیر دعا نوشتم، از عوالم غیب، این که مدیریت عالم هستی دست پروردگاریه که حواسش به همه چیز هست، که ما (من حداقل) وعده‌هاش رو باور دارم. شاید حالا البته گهگاه یه بگومگوهایی پیش بیاد، سوال‌هایی، تردیدهایی، شک‌های عمیق و نیمه‌عمیقی، ولی خب تو بزرگی و قدرت و علم و‌ عدالتش شکی نیست. دنیا رو پروردگار عزیز ما داره اداره می‌کنه و عوالم غیب وجود دارن و دعا موثره و‌ وعده‌های خدا حقه، ولی...
ولی عجیبه وقتی اینا رو بهونه می‌کنیم برای تنبلی کردن و تلاش برای نادیده گرفتن قوانینی که خود خدا وضعشون کرده.
گفتم فقط وبلاگ‌ مونده که بگم عجیبه که وبلاگ هم داره غریبگی می‌کنه انگار. می‌خواستم یه چیزایی بنویسم این‌جا که می‌ترسیدم راستش. می‌ترسیدم  قضاوت اشتباه کنید، درست درک نشه، حمل به توهین و واکنش‌های احساسی کنید متن رو.
با خودم گفتم «بذار یکم بگذره، همهٔ حرفی که می‌خوای بزنی رو نگو، تقسیمش کن، یه بخشیش رو بنویس، بذار بمونه، بده یکی دو نفر دیگه بخونن قبل انتشار، بعد بذار تو وبلاگت.» همهٔ این کارها رو کردم و بازم مرددم برای این‌جا گذاشتنش. شب قدر هم هست، نمی‌خوام حالتون رو‌ خراب کنم، ولی نمی‌دونم، انگار خیلی ساده گرفتیم یه سری چیزا رو. انگار یه سریمون خیلی محافظه‌کار شدیم، خیلی بیخیال، خیلی الکی‌خوش. یه سریمون انگار یادمون رفته قوانین اجتماعی رو هم خود خدا تنظیم کرده، که اینا هم مخلوق خدان. که اگه به قدرت و تواناییش ایمان داریم، اگه وعده‌هاش رو سرجای خودشون قبول داریم، ولی این نباید دلیل این همه بی‌خیالی باشه. دلیلِ این همه حالِ خوبِ بی‌معنی باشه وقتی اوضاع خوب نیست.
بعضیا یه جور عجیبی منتظر ظهورن. نگاهشون به ظهور، مثل نگاه به یه وِرد جادوییه که قراره به زبون کسی جاری بشه تا همه‌چی خود‌به‌خود حل بشه لابد.
عجیبه واقعا. ما به عنوان نوع انسان، قرن‌هاست داریم روی کرهٔ زمین زندگی می‌کنیم و به ما گفتن قراره این همه سال زندگی به پایان خوشی برسه، ولی آیا این پایان خوش، قراره به یه روش جادویی باشه؟ فکر نمی‌کنید اگر بنا بود چنین مسئله‌ای پیش بیاد، نیاز به این همه سال امتحان و ابتلای آدمی‌زاد نبود؟
ما به طرز عجیب غیرقابل‌توضیحی حالمون در مورد مسائل زیادی خوبه و از اون‌جا که اون مسائل وضع درستی ندارن، من نمی‌دونم ما چمونه دقیقا....
این یه متن تقریبا عصبانیه از قسمتی از بخشی از مقداری از مسائل موجود که باید در موردشون حرف بزنیم و کار کنیم. هنوزم مرددم این‌جا بذارم یا نه ولی می‌ذارم چون غیر همین صفحه‌ای که می‌بینید، جای دیگه‌ای برای حرف زدن ندارم. امیدوارم ورای لحن عصبانیش، نگرانی پشتش رو بیش‌تر حس کنید.
شب قدر هم که هست... دعا کنیم برای همه... برای همهٔ همه...

»»»آنچه البته به جایی نرسد فریاد است

«آقایان! (می‌گویم آقایان چون با تفسیرهای من‌درآوردی و مردسالارانه‌تان هیچ‌وقت اجازۀ حضور خانم‌ها را در این عرصه نداده‌اید)
اخلاق جنسی‌ای که به اسم اخلاق جنسی اسلام به جامعه ارائه می‌کنید، دارای روح ناقص همان نسخۀ دارایِ ممنوعیتِ طلاقِ کلیسای کاتولیک و نسخۀ دارایِ ممنوعیتِ ازدواجِ موقتِ زمانِ خلیفۀ دوم است که پدر همه را درآورده و البته نتیجه هم همان شده.
نمی‌دانم در جریان آمارها و مسائل واقعی جامعه هستید یا نه _که اگر نیستید نمی‌فهمم کلا چرا وجود دارید_ ولی اگر هستید و برای تسکین غریزۀ جنسی/برطرف شدن نیاز عاطفی چندین میلیون جوان مجرد صرفا «دوش آب سرد» و «همینه دیگه، باید تحمل کنی» تجویز می‌کنید، تعجب نمی‌کنم اگر روزی به عنوان متهمان اصلی فساد اخلاقی جامعه و خروج گستردۀ آدم‌ها از دایرۀ حلال خداوند، محاکمه‌تان کنند.
سوال من این است که دین همه‌جانبۀ جامع شما، فقه پویایی که به آن مفتخرید، فقط به درد جوامعی با تولید ناخالص داخلی فلان مقدار می‌خورد؟ و برای بقیۀ جوامع ترجیح می‌دهد مثل خود شما سکوت کند و به درس و بحث و ذکرش بپردازد؟
می‌فهمید که جامعه، مبانی اخلاق جنسی مدنظر شما را سال‌هاست پشت‌سرگذاشته، آن را ضدزن، ناکارآمد و بی‌فایده می‌داند و قبولش ندارد؟
می‌فهمید که دختران جامعه‌تان بدون «اذن پدر یا جد پدری» از مرحلۀ سقط جنین هم رد شده‌اند و شما هنوز و همچنان مسیر عقد موقت را برایشان سخت و غیرممکن ترسیم می‌کنید؟
می‌فهمید که حتی مرغ پختۀ توی قابلمه هم با اوضاع فعلی، از فتوای «ارتباط عاطفی با نامحرم حرام است» خنده‌اش می‌گیرد وقتی در عین حال همۀ راه‌های دیگر را هم بسته‌اید و بسته‌اند؟
می‌فهمید آن پدر و مادری که در تعالیم شما فقط باید به آن‌ها احترام گذاشت و در حال حاضر عملا نقش مترسک سر جالیز را در تصمیمات دختر و پسرشان دارند، در قبال فرزندشان «وظیفه» دارند و در تمامی این سال‌ها یک هزارم آنچه به «احسان به پدر و مادر» سفارش کرده‌اید، به آن‌ها در مورد وظایفشان تذکر نداده‌اید؟
می‌فهمید که به اسم تقوا و پرهیز از اختلاط، دختران و مخصوصا پسران مذهبی‌تان را فاقد حداقل مهارت‌ها در ارتباط با جنس مخالفشان تربیت کرده‌اید؟
می‌دانید خلاف ادعاهای تمام‌نشدنی‌تان، اتفاقا از «زن»، «جوان»، «نوجوان»، «دنیای غرب» و حتی «دین» که این همه مدعی‌اش هستید خیلی کم می‌دانید و در عین حال با عجب و غرور کم‌نظیرتان، تلاشی هم برای دانستن نمی‌کنید؟
آقایان!
من اگر مسئله‌ام شخص خودم بود، به یکی از روش‌هایی که هزاران نفر از همسن و سال‌هایم موضوع را برای خودشان حل کرده‌اند، حلش می‌کردم و احتمالا نیاز به این همه غصه خوردن هم نبود.
من اگر عصبانی‌ام،  مسئله‌ام این مردم هستند. این جوانان، این دختران که همه‌شان مثل من و امثال من حوصله و علاقه ندارند با وجود این همه نقص و اشکال، باز هم معتقد باشند لابد می‌شود مسائل را حل کرد، که به جای پاک کردن صورت مسئله و رها کردن خودشان در آغوش مجموعۀ اخلاق جنسی تمدن غرب، هنوز و همچنان به خدا و دین خدا معتقد بمانند.
همه امکان و شرایطش را ندارند که این طور باشند و اگر برایتان مهم است، این را بگویم که بدانید، عامل اصلی رویگردانی مردم از دین و از جمله در سطوح پایین‌تر، موضوع موردعلاقۀ شما، رویگردانی دختران از حجاب، خود شما هستید!
آقایان!
من نگران دختران و پسران جوانی هستم که سرخورده از این همه بی‌سلیقگی و بی‌ملاحظگی، شب و روز در معرض تولیدات رسانه‌ای غرب هستند. امروز گرایش شهوانی به همجنس را به لطف رسانه عادی می‌دانند و فرداروز هم احتمالا تمایل شهوانی به کودکان، حیوانات، اشیا و محارم را.
من نگران این جوانان هستم و این که شما کلا هیچ چیز را به روی مبارکتان نمی‌آورید، حال آدم را به هم می‌زند.
این حد از نفهمیدن و در عین حال مدام و مداوم و با داد و فریاد، داشتن ادعای توانایی حل مسائل، حال آدم را به هم می‌زند...»

سلام 

متن خیلی خوب بود ولی کاش عصبانی نبودید! 

با خیلی از انتقادها موافقم ولی من معتقدم بیش و پیش از همه عرف مذهبی ها مشکل دارد نه تفسیر بزرگان و علما. ما یک عرف من‌درآوردی بیخود داریم.

و بعد اینکه من موافق ترویج ازدواج موقت نیستم چون مفاسدش رو بیشتر میدانم اگر شما موافقید بفرمایید چرا؟

سلام. عصبانی می‌کنن آدمو دیگه:)

ببینید عرف مذهبیا خود به خود که عوض نمی‌شه. اون گروه روشنفکر نخبه‌ای که درس دین خونده و درد دین داره باید عرف رو عوض کنه که ظاهرا خیلی براش مهم نیست. یعنی همین که یه حداقلی اعتقاد داشته باشن، بسشه. یعنی مشخصا مسئله‌ش دین‌داری حداکثری نیست.

مفاسد که خب، والا من دقیقا نمی‌دونم منظورتون از مفسده چیه. من شخصا لذت عاطفی/جسمی/جنسی رو که در چهارچوب حلال خدا اتفاق می‌افته، فساد نمی‌دونم. الان گرفتاری ما فقط این نیست که آدم‌ها به یه سری قوانین عمل نمی‌کنن، مشکل اینه که رد شدن از قوانین براشون کاملا عادی شده و صادقانه بگم، من بهشون حق می‌دم. 

خدایی که ما باهاش رو‌به‌رو هستیم فوق‌العاده منطقیه و نه‌تنها منطقیه که انسان رو خوب می‌شناسه. شاید شما هم مثل من از سر کنجکاوی گاهی رساله رو ورق زده باشید. تو احکام و مسائل رساله، برای یه گناهانی حکم و قاعده بیان شده که آدم از رو کتاب می‌خونه، گاهی خجالت می‌کشه خودش که بابا مگه همچین چیزی هم می‌شه؟ ولی واقعیت اینه که بله، می‌شه و دین خدا باید برای همهٔ شرایط یه راهی داشته باشه و الا معلوم می‌شه یه مشکلی داره و احتمالا واقعا از طرف خدا نیست.

چون ببینید این چیزی که الان توصیه می‌شه، عملا غیرممکنه! شبیه این آدمایی که برنامه‌ریزی بلد نیستن و برنامه‌های سنگین غیرواقعی می‌ریزن برای خودشون و هیچ‌وقت هم نمی‌تونن بهش عمل کنن. الان قوانین این طوری ان‌. غیرمنطقی و عملا غیرممکن! خب این خیلی بده. یعنی اگه مسئله صرفا یه تعدادی گناه شخصی فردی اخلاقی بود، من می‌گفتم اصلا مهم نیست، ولی الان ما آدم‌ها رو وارد فازی کردیم که رد شدن از قانون براشون کاملا عادی شده! هرکسی عملا به نسخهٔ شخصی خودش از دین عمل می‌کنه! این خیلی بده. قانون رو هیچ‌وقت نباید شکوند. حالا یا باید دورش زد یا از تبصره‌هاش استفاده کرد، ولی نباید شکوند، چون این راهیه که وقتی شروع بشه دیگه هیچ انتهایی براش قابل تصور نیست.

یه مثال بزنم براتون، چند سال پیش یادمه میزان کفارهٔ نقدی روزهٔ ماه مبارک اعلام شده بود و یه بحثی راه افتاده بود سرش. می‌دونید اگر کسی عمدا روزه نگیره، برای هر روز باید به شصت فقیر غذا بده یا شصت روز روزه بگیره. مقدار این غذا رو به نرخ همون سال اعلام کرده بودن (اگر اشتباه نکنم آیت‌الله مکارم) و مبلغش بازم اگر اشتباه نکنم، سه میلیون تومن بود. یعنی شما می‌تونستی بری این سه تومن رو بدی و روزه نگیری کلا. یادمه یه بحثی راه افتاده بود که این چه قانونیه و چرا این طوریه و تو دستگاه خدا هم پول کار می‌کنه و...
عجیب بود برای من این طرز فکر بعضیا. این که چنین قانونی هست، مفهومش اینه گرچه خداوند اون همه خیر و برکت و آداب و زیبایی و جذابیت تو روزهٔ ماه مبارک قرار داده که واقعا آدم وقتی انجامش می‌ده و از پس خودش برمیاد، حسابی کیف می‌کنه، درسته شب‌های قدر هستن توی این ماه، کلا یه ماه در ساله، این همه فضیلت براش نقل شده، بعد تازه روزه‌ش اگر بیمار باشی و برات ضرر داشته باشه برات حرامه، اگه مسافر باشی لازم نیست، اگه تو نقطه‌ای از زمین هستی که طول روز خیلی طولانیه، به حد معمول روزتو نگه داری بسه، اگه.... اگه... اگه...‌‌ با این همه تشریفات و ملاحظه، باز هم خدا در نظر گرفته ممکنه خیلیا روزه نگیرن و برای اون‌ها هم راهی گذاشته که به هرحال اگه خواستن هنوز تو دایرهٔ ولایت خدا بمونن، براشون ممکن باشه. این می‌شه یه قانون منطقی که همهٔ شرایط، همهٔ مخاطب‌ها رو در نظر می‌گیره. اما شما وضع فعلی رو ببینید! مثل اینه که قانون گذاشته باشیم تمام روزهای سال رو همه باید روزه‌دار باشن! خب معلومه آدما رعایت نمی‌کنن! معلومه قانون منطقی‌ای نیست! بله! یه حداقلی پیدا می‌شن همیشه که شما هر قانونی هم بذاری، هرچقدر هم سخت، انجام می‌دن. ولی آیا هدف خداوند از وضع دین، این بوده؟ که یه عدهٔ معدودی انجامش بدن؟ افق انقلاب اسلامی اینه؟ جامعه‌ای که ادعای مقدمه‌سازی ظهور داره، باید این مدلی نگاه کنه؟

ببینید حوزه می‌تونه بیاد اعلام کنه. صادقانه، بگه ببینید ما چهل سال پیش خیال می‌کردیم می‌تونیم از دست پارادایم‌های سنتی ذهنیمون خلاص شیم، خیال می‌کردیم می‌تونیم به‌روز باشیم، خیال می‌کردیم می‌تونیم مسائل رو درک و حل کنیم، مدل‌سازی کنیم، جزئیات رو دربیاریم، ولی الان فهمیدیم نمی‌تونیم! حالشو نداریم! خب بیاد بگه اینو! والا تکلیف همه معلوم می‌شه! ولی این کار رو نمی‌کنه، از اون طرف مدام هم مدعیه و برای همه تعیین تکلیف می‌کنه. خودش راه‌حل نمی‌ده، در مورد راه‌حل‌هایی هم که جامعه انتخاب می‌کنه، هرچند وقت یکبار میاد می‌گه «حرام است!». خب این آدما رو کلافه می‌کنه.

همین موضوعی که تو متن اشاره شده، اولا بگم، من شخصا با قانون اجازهٔ پدر برای ازدواج دختر موافقم و به نظرم قانون واقعا مترقی‌ایه (حالا دلایلش بماند، این‌جا خیلی جای بحثش نیست) اما همون‌طور که می‌دونید، این مسئله جزء قوانین قطعی فقه نیست و در موردش اختلاف‌نظر هست. خب، وقتی موضوع جزء خطوط قرمز نیست، از طرفی می‌بینیم وضع جامعه چه طوریه، چه اشکالی داره لزومش رو برای دخترای مثلا بالای هجده سال برداریم؟
خب این آدما که صدی نودشون پارتنر و دوست غیرهمجنس دارن، بیایم اجازه بدیم تو چهارچوب حلال خدا اتفاق بیفته. عقد موقت بخونن و تو شناسنامه یا کارت ملیشون هم ثبت بشه که بتونن با هم برن سفر مثلا و هتلا پذیرششون کنن. چه اشکالی داره؟ اتفاقا چون بالاخره عقده و یه مقداری تشریفات با خودش داره، آدما یاد می‌گیرن به هم متعهد باشن. نه مثل الان که هرکی می‌تونه به خودش اجازه بده هر تعداد شریک عاطفی/جنسی داشته باشه و هر وقت خواست هم کات کنه بره با یکی دیگه!

می‌مونه چنتا مسئله البته. یکی موضوع مثلا ارتباط جنسیه، که خب تو جامعهٔ ما تابو محسوب می‌شه و آدما ظاهرا مسئله‌شون اینه که وقتی کسی همسرشون می‌شه قبلا با کسی ارتباط نداشته باشه، اینم من واقعا نمی‌فهمم چرا باید مهم باشه کلا، چیزی که ایراد داره ارتباط جنسی نامشروعه، و الا تو چهارچوب حلال خدا، چه ایرادی داره این مسئله؟ ولی حالا، چون ظاهرا برای یه عده‌ای، عمدتا آقایون، این موضوع مهمه، خب اونی که چنین چیزی می‌خواد، خودش هم با کسی ارتباط نداشته باشه قبل تاهل و دنبال یه آدمی هم بگرده شبیه خودش. ولی وقتی کسی خودش ارتباط داشته، به نظرم حق نداره دنبال کسی بگرده که این طوری نبوده.
و می‌مونه مسئلهٔ مثلا بارداری‌های ناخواسته که اونم مشخصا به آموزشی که به طرفین می‌دن بستگی داره و در دسترس بودن ابزارهای پیشگیری از بارداری و... به هرحال چیزی نیست که به خود مقولهٔ ازدواج موقت مربوط بشه.
جدای همهٔ این‌ها همون‌طور که می‌دونید، امکان گذاشتن شرط نبود رابطهٔ زناشویی هم تو عقد موقت هست.
و بنابراین با توجه به جمیع جهات، من خلاف شما معتقدم اتفاقا فساد خیلی کم‌تر می‌شه. تازه تو این متن، فقط به یه بخشی از مسائل اشاره شده، و الا هممون می‌دونیم اوضاع از این چیزی که من نوشتم بدتره و یه سری مسائل مثل (ببخشید) خودارضایی یا تماشای پورن، کلا آمار دقیق رسمی‌ای ازشون وجود نداره که اون‌ها هم خیلیاشون می‌تونن حل بشن.
می‌مونه این وسط مسئلهٔ فرهنگ‌سازیش که اهالی منبر می‌تونن شروع‌کنندهٔ تغییرش باشن. و البته ما در کنارش به ساخت فیلم و سریال‌های مرتبط هم نیاز داریم که موضوع، عادی‌سازی بشه.

منتها اینا که من نوشتم، یه گروه زبر و زرنگ پای کارِ کاربلد باسواد دلسوز می‌خواد که با ذهن‌های سنتیشون نزنن انعطاف‌پذیرترین و مدرن‌ترین قوانین دین خدا رو داغان کنن که البته یافت می‌نشود جسته‌ایم ما:)
من حتی یه جورایی خوشحالم این آدمای خسته‌کننده نمی‌رن سراغ حل مسئله. چون انقدر ذهنشون درگیر پارادایم‌های متعفنه که می‌زنن همین آخرین امید ما رو هم خراب می‌کنن. اما اگر احیانا روزی چنین اتفاقی بیفته، مهم‌ترین تاثیرش، صرفا ارضای نیازهای عاطفی و جنسی آدما نیست. مهم‌ترین تاثیرش اینه که آدما می‌فهمن با دین منطقی پیشرفته‌ای رو‌به‌رو هستن. که لازم نیست برای معتقد بودن بهش، بین یه میل خیلی عادی و طبیعی و غریزی، و خدا، یکی رو انتخاب کنن! این مهم‌ترین اتفاقیه که می‌افته، اگر بیفته.

اینایی که گفتید چه ربطی به آقایون داشت ؟!

خود ما آقایون هم از این وضعیت گله داریم! نمونش خود من که جیگرم خون شد از دست پدر و مادرم، که عمری ما رو با همین اعتقادات تربیت کردند و وقتی که نوبت به انجام وظیفه خودشون رسید گفتن خب خودت حالا برو یکیو پیدا کن!! (روی ما هم هیچ حسابی جز خوردن موز و پرتقال جلسه خاستگاری نکن!) که البته توی بلاگم مفصلتر دربارش غر زدم :)

به شخصه دیگه خیلی از اعتقاداتم رو از دست دادم، نه اینکه اون اعتقادات رو غلط بدونم، اما به نظرم خیلی ابتدایی و خام بودند، قدیمی و ایستا.

ولی خب حضرات حجت الاسلام مراجع که دیگه توی سن 80 سالگی که همه نیازهاشون ارضا شده که حوصله فکر کردن به پویا کردن قوانین دین رو ندارند، تازه عمری آبرو جمع کردن و حالا 4 تا دست بوس هم پیدا کردن بعد بیان همشو بریزن پای اینکه ازدواج موقت رو که حلال خدا هست فرهنگ سازی کنند؟

بابای من پاسداره بهش میگم من زنا بکنم گناهش بیشتره یا صیغه! میگه خب معلومه صیغه :|

دیگه شما تا تهش بخون

نه ربطی به آقایون نداره، ربط به «آقایان» داره. فرق می‌کنه :)

آره متاسفانه ما زیادی ساده گرفتیم مسئلهٔ وظایف والدین رو در قبال فرزند. مخصوصا پدر رو. اصلا انگار نقش پدری رو حذف کردیم رسما. تقلیلش دادیم به کسی که فقط باید پول دربیاره!

حالا امیدوارم اون اعتقاداتی که از دست دادید، اعتقادات درستی نبوده باشن. و الا از دست دادن اعتقادات درست (گرچه درکتون می‌کنم اگر این اتفاق هم افتاده باشه)، خودش شروع یه سری گرفتاری‌های جدیده :)

راستش با این ادبیاتتون موافق نیستم. گرچه با اون متن عصبانی‌ای که نوشتم، شاید خیلی حق اعتراض نداشته باشم:)
من فکر نمی‌کنم این طور که شما می‌فرمایید مسئلهٔ مریدپروری و این چیزا باشه. اولا اینو بگم در مورد حوزه، من به حوزه، نقد زیاد دارم، ولی باید انصاف داشت. اولا حوزه به شکل سازمان‌یافته تلاش می‌کنه عالِم مهذب تربیت کنه و این واقعا هدف فوق‌العادیه. ثانیا ممکنه ورود به حوزه راحت باشه، اما به جایی رسیدن واقعا سخته، اون همه دروس سنگین عقلی و کار زیادی که می‌طلبن، کار هرکسی نیست. از بزرگان قدیم و جدید حوزه هم من زندگی هرکسی رو تا الان خوندم، واقعا پشتکارشون تحسین‌برانگیز بوده. اون آدمی که تو هشتاد سالگی به قول شما مرجع تقلیده، از سن نوجوونیش داره درس می‌خونه، درس می‌ده و تازه کنار درس، حواسش به خودسازی هم بوده. حوزه، شخصیت‌هایی رو تربیت کرده و می‌کنه که واقعا زندگی بعضی‌هاشون حیرت‌انگیزه. اصلا آدم کیف می‌کنه وقتی زندگی‌نامه‌شون رو می‌خونه. جدای اون، شما یه نگاه سرسری هم که به تاریخ معاصر ما بندازید، هرجا حوزه با هوشمندی لازم وارد شده، واقعا شاهکار کرده. همین حوزه، جامعهٔ خمودهٔ ایرانی بعد قاجار رو به جنبشی انداخت که چندین قرن سیستم پادشاهی رو از این مملکت کنار گذاشت. این قدرت حوزه است که روشنفکرا و شبه‌روشنفکرا هیچ‌وقت نداشتن و هیچ‌وقت هم نمی‌تونن داشته باشن.

انتقاد من به حوزه، خلاف اونچه که ممکنه به نظر برسه، از سر نهایت علاقهٔ منه به این مجموعه. انگار مثلا یه قهرمانی، سوپرمنی چیزی که خودش رو قایم کرده یه گوشه و کاری نداره چه اتفاقی داره برای مردم میفته. این که سر چنین قهرمانی حتی داد بکشیم، یا حتی دلمون بخواد بزنیم تو گوشش (:دی) به این خاطره که بهش اعتقاد داریم و می‌دونیم چه کارهایی ازش برمیاد اگر بخواد.

حوزه در حال‌حاضر دو تا مشکل بزرگ داره، اولا به شدت فضای ضدزنی داره و ثانیا به‌روز نیست. اگه تلاش کنه از دست این دو تا خلاص بشه، خیلی اتفاقا می‌تونه بیفته.

بله، متاسفانه همین شده. مردم از حلال نفرت دارن و حرام به نظرشون عادیه. مشکل اصلی همینه.

سلام

عید فطر شما هم مبارک باشه!

حالا شما راه‌حلی چیزی دارید؟

سلام. متشکرم.
والا خود متن که کلا راه‌حله اگر دقت کنید. ولی حالا تو جواب نظرات هم یه چیزایی نوشتم.
البته راه‌حل‌ها محدود به این موارد نیست. اینا که من نوشتم صرفا مسیرها و اهدافیه که باید طی کنیم. مثلا یک موردش، برای اون موضوع نقش و وظایف والدین، می‌تونیم اردوهای دوره‌ای برگزار کنیم. اردوی «پدر و دختری» یا «پدر و پسری». یه نهادی متولی بشه، یه مبلغی رو خود مردم بدن، بعد برن تو یکی از این تفریح‌گاه‌ها/اردوگاه‌هایی که تو کشور دارن. سه چهار روز پدرا و دخترا برن اردو با هم. براشون کلاس بذارن، مشاوره، روانشناسی و.....
خیلی کارها هست که می‌تونیم انجام بدیم. به شرط این که بخوایم البته. 

کتاب نظام حقوق زن در اسلام شهید مطهری رو خوندید؟ اینجا معرفی کردم:

http://safaeinejad.ir/1395/06/15

به نظرم راه حل‌ش وجود داره و اتفاقا یکی از بهترین کتب شهید مطهری هست. مشکل اینه که کسی جرات اجرا نداره. 

یادمه یه بار آقای قرائتی با اون همه محبوبیت و سابقه خواست راجع به ازدواج موقت به قول خودش نهضت راه بندازه ولی بهش اجازه ندادن حتی حرف خودش رو پیگیری کنه.

شهید مطهری در این کتاب میگن که ازدواج موقت برای مجردان هست ولی ما متاسفانه به مرد‌های متاهل تجویز می‌کنیم!

سلام. بله. خیلی هم بادقت خوندمش اتفاقا.

غم‌انگیزه. واقعا غم‌انگیزه. و نکته‌ش این‌جاست که اگر ما مدل و راه‌کار نداشته باشیم، جامعه معطل ما نمی‌مونه. راه‌حل‌های خودش رو پیدا می‌کنه و از اون‌جا که راه‌حل‌های خودش، مو به مو، اجرای چیزاییه که تو فیلما و سریالا می‌بینه، باید منتظر نتایج غم‌انگیزتری هم باشیم در آینده.

خب بسم الله الرحمن الرحیم :)

 

وقتی جواب انقدر طولانی باشه باید اینجوری نظر دوم را آغاز کرد!

 

1- کی گفته عرف را یک عده خاص باید عوض کنند؟ مگر عرف قانونه که یک عده خاص باید بشینند دور هم و تصویبش کنند و نهایتا اجرا شود؟ همه ما در اوضاع بد جامعه شریکیم. ان الله لا یغیر ما بقوم... داشتم دیدار مجازی دانشجویان را با آقا میدیدم. از اول تا آخر داشتند غر میزدند انقدر عصبانی شدم. بابا شما دانشجویید. جوانید باید با امید؛ با هیجان از کارهایی که کردید بگویید. از کارهایی که در سرتان است. همش غر...البته این نتیجه انقلاب اسلاس ایران است. مردم کلا تکلیفشان اجتماعی و سیاسی شان  را فراموش کردند فقط به حق فکر میکنند! (خدا شاهده الان روی صحبتم با همه مردم است نه تو :))

ضمن اینکه ما اینهمه تاکید امر به معروف و نهی از منکر داریم فقط انجام دادنش رو فراموش کردیم و هر موقع اسمش برده میشود یا بی حجابی می افتیم!!!

 

2_ الان من گفتم این حلال هایی که نام بردید فساده؟ اینها که همه شان حلال است.

فساد جاهای دیگر است. عجالتا این را بپذیرید که اصل در اسلام تک همسری ست و ازدواج دائم. ازدواج موقت و چند همسری استثنائات اسلام است. انشااله به زودی در یک مطلب مفاسد ازدواج موقت را میگویم. چون خودش یک پست می طلبد و اینجا جایش نیست.

 

3- من از روی کنجکاوی رفتم حوزه و طلبه بودم لذا رساله را تمامش را خوانده ام. بعضی جاهایش را چندبار!

 

4- خب مصداقی بگویید. منظورتان چه قوانینی است. بعد یک طوری صحبت میکنید که انگار قوانین را قرار است از جیبشان در بیاورند :)

شما از کجا رسیدید به اینکه حوزه تواناییش را نداشته ؟ به روز نبوده؟ من معتقد نیستم که حوزه بی عیب است ولی گفتار شما رو هم نمیپذیرم. خلاصه البینه علی المدعی :)

 

5- بله در مورد اجازه پدر اختلاف وجود دارد. البته جزیی. دخترای بالای 18 سال؟ :))) چه جامعه ای بشود این جامعه. بعد این چه قبول داشتنیه که خودتون زیرش زدید؟ :) چرا ماها فکر میکنیم همه مشکلاتمان باید با یک سرچ اینترنتی حل شود و ما سریع راه حل پیدا کنیم؟  زمان ائمه فکر میکنید همه مسائل را بالای منبر مطرح میکردند؟ خیلی مسائل از پرسش مردم به ما رسیده است. مراجع که هستند هرکس مشکلی دارد برود بپرسد ببیند جواب شخص خودش چیست. چرا دنبال نسخه دادن همگانی هستیم. ضمن اینکه مطمئن باشید صدی به نود نیست و بعد هم اینکه آن کسی که الان آنقدر راحت است و یک چیزی شبیه کمونیسم جنسی و ازدواج سفید و اینهاست مطمئنید اگر این کار انجام شود میروند و عقد شرعی میکنند؟ عقد آریایی را که الان مد شده که حتما شنیده اید؟ 

سلام مجدد :)
۱. نه، عرف رو یک عدهٔ خاص نباید عوض کنن، اما شروعش باید با نخبه‌ها باشه. چون در حالت عادی، آدم‌های عادی، انقدر نه شجاعت و نه اصولا سواد و توانایی خلاف جهت حرکت کردن رو ندارن. این شجاعت رو باید آدم‌های آگاه و مطلع بهشون بدن.

۲.قطعا همین طوره. اصل بر ازدواج دائمه. من چیز دیگه‌ای گفتم تو متن جوابم؟:)

۳. عه! خب من نمی‌دونستم. الحمدلله:)

۴.یعنی حوزه به‌روز بوده؟ الان به‌روزه؟ من یک مورد رو مثال زدم در مورد اجازهٔ پدر که می‌تونه در شرایط فعلی، تعدیل بشه. اگر نظرتون اینه که حوزه کارش درسته، پس یعنی معتقدید دین، راه‌حلی برای شرایط فعلی نداره؟ چون توصیه‌ به تقوای الهی رو قبول کنید نمی‌شه برای این همه آدم تجویز کرد. این خودش نشونهٔ ناکارآمدیه.

۵. ببینید خانم معینیان، قرار نیست از فردا بنا به نظریات من، قوانین عوض بشه. من صرفا دارم در مورد راه‌حل‌های احتمالی حرف می‌زنم. 
بله، قبول دارم، ولی وقتی مفسدهٔ بزرگ‌تری ایجاد کرده و جزء خط قرمزهای قطعی هم نیست، چرا در مورد تغییر یا تعدیلش فکر نکنیم؟
منظورتون از سرچ اینترنتی رو هم متوجه نشدم. کما این که فکر نمی‌کنم گفته باشم همهٔ مسائل قراره رو منبر حل بشه. همهٔ مسائل اصولا هیچ‌وقت حل نمی‌شه، منتها ما می‌تونیم تلاش کنیم در حد حداکثر ممکن، مسائل رو ببینیم و حل کنیم.
معلومه که به این سادگی و راحتی نیست. اگر بود جای تعجب داشت:) منتها من معتقدم بالقوه ظرفیتش وجود داره که در کنار مدل‌های موجود، ما هم مدل خودمون رو بسازیم و عرضه کنیم. هرچقدر دقیق‌تر و حرفه‌ای‌تر کار کنیم، احتمال موفقیت هم بیش‌تره و اگر هم نبود، حداقلش اینه ما تمام تلاشمون رو کردیم.

به هرحال یه موضوعی کاملا مسلمه: اگه همون راهی رو بریم که همیشه می‌رفتیم، به همون نتیجه‌ای می‌رسیم که همیشه می‌رسیدیم.

سلام

عرف چیست؟ آیا عرف جز باورهای مردم است؟ باورهای مردم آیا جز فرهنگ و مردم فرهنگ است؟ آیا بچه ها با جامعه پذیری فرهنگ جامعه را یاد نمیگیرند؟ پس من و شما و همه پدر و مادرهای الان و آینده در تغییر باورها موثرند. این گام اصولی اول. اما در مورد الان چه؟ الان چه میشود کرد ؟ هیچی. کار قبیح میبینی نقد کن. کار خوب میبینی تشویق و مطمئن باش تاثیرگذار است. اینهایی که می‌گویم برای خودم پیش آمده لذا تخیلات نیست. پس ما همه مسئولیم.

 

شما میگویید تا قبل ازدواج دائم ازدواج موقت کنند. مگر غیر از این است؟ دختر ۱۸ ساله برود عقد موقت کند و لذا باید اجازه پدر برداشته شود‌. خلاصه آدمها مگر فاصله نیست بین بلوغشان تا ازدواحشان؟ من آنچه فهمیدم از متن شما این بود که این فاصله با عقد موقت در شود‌ اگر اشتباه فهمیدم بگویید لطفا :)

 

ببین مهتاب جان! ( مجبورم با یک اسم صدات کنم :))

دین یک پک کامله‌. نمیشه یک جاشو بگیریم یک جاشو رها کنیم. نمیشه مسیر و برنامه رو عوض کنیم و همه چی رو خراب کنیم بعد بگیم : عه! دیدی دین کارش آمد و به روز نیست! خب خواهر من! برادر من! از اول راه رو درست برو وسط راه خراب اصلا بحث ندارد. اصل در اسلام ازدواج زوده. اینکه کلا جامعه ایرانی مدام داره ازدواج را به تاخیر می اندازد و بعدش میگوید خب ببین اینهمه دختر و پسر با همند، فاصله بلوغ تا ازدواج زیاد چرا کاری نمی‌کنید. کاری نباید کرد. باید اصل برنامه ریزی روی ازدواج باشه. پسری که تا ۱۸ سالگی فقط چرخیده و خورده و خوابیده ازون به بعدم رفته دانشگاه. بعدم ارشد‌ بعدم سربازی. بعدم میگی ازدواج کن میگه پول ندارم،کار نیست. خب آخه تو مهارتی بلدی که کار برات باشه؟!! ببین ما برای ازدواج برنامه نداریم. نه پدر و مادرها نه خود جوان ها

 

فقه پویا و احکام ثانویه یعنی احکام رو طبق مشکل روز باید عوض کرد؟ خیلی وقتها ایراد از کجروی مردم است به دین کاری ندارد. خشت اول چون نهد معمار کج، تا ثریا میرود دیوار کج! تغییر باید طبق منابع باشد نمیشود همینطور تغییر داد. من از خیلی ها شنیدم که میگویند برای فلان کار باید رشوه بدی. اگه ندی کارت را نمیوفته! خیلی هم طبیعی میگن این حرف رو. خب الان مراجع باید یک کاری کنند که مال حرام به زندگی مردم نرود؟

 

 

منظورم از سرچ این بود که آدم به آدم فرق دارد. همین الان حتی دختر زیر ۱۸ سال را هم دادگاه رشید حساب میکند. فقط باید ثابت شود که رشید است برای همه نمیشود نسخه یکسان نوشت

 

 

خلاصه ایراد از ماست. آنقدر نوک پیکان را به این سمت و آن سمت نچرخانیم :)

سلام و عذرخواهی مجدد. من تو این مدت یه مقداری درگیر مسئله‌ای بودم و تمرکز کافی برای جواب دادن نداشتم. می‌تونستم پستای معمولی بنویسم و به نظرات معمولی اون‌ها جواب‌های عادی بدم، ولی این مطلب و این نظر، نیاز به زمان داشت و تمرکز کافی. از طرفی به شکل مستمر نت نداشتم و‌ هی ممکن بود بحث قطع بشه. الان هم البته با توجه به این که مدتی گذشته، درک می‌کنم که تمایل نداشته باشید بحث رو ادامه بدید، ولی خب جواب این نظرتون رو به هرحال باید می‌نوشتم. باز هم ببخشید دیر شد :)

خب، عرف چیه؟ بله، به شکل خیلی ساده، یعنی همین مجموعهٔ باورهای مردم که بر مبناش عمل می‌کنن، این که فرمودید در قبال هم وظیفه داریم و تشویق و نقد و این‌ها، بله خب، اینا لازمه، ولی کافی نیست و هرگز هم کافی نبوده. کنار وظایفی که هر کدوم از ما به عنوان مسلمان، در قبال خواهران و برادران دینی‌مون (یا اصلا همهٔ شهروندان جامعه) داریم، لزوم وجود گروهی که کار اصلی‌ و تخصصی‌شون، تفقه در دین و مبانی دینی و بعد هم انتقال نتایج اون مطالعات و تفکرات، با شیوه‌های قابل‌فهم و جذاب به جامعه باشه، ضرورت انکارناپذیریه که قبل از همهٔ ما هم اصولا خود خداوند به اون تاکید کرده و فرمان داده.
بنابراین وظایف همگانی ما، وظایف سنگین نخبگان دینی رو از دوششون برنمی‌داره که هیچ، خود ما آدم‌های معمولی هم به تذکر و روشن‌گری اون‌ها برای اصلاح روش‌های دغدغه‌مندی‌مون در قبال جامعه محتاجیم.

خب، در باب این که دین یک بستهٔ کامله، من هم با شما موافقم. بهترین حالت دین‌داری فردی و اجتماعی، عمل به همهٔ مبانی دینیه تا بهترین نتایج حاصل بشه. اما دین نباید منحصر در اون «بهترین شرایط» باشه و برای موارد دیگه بگه «خب دیگه، ببخشید. ما فقط اگه شما به همهٔ تعالیم عمل کنید می‌تونیم براتون مفید باشیم» مثل این که پزشکا این همه از ضرر سیگار کشیدن می‌گن، ولی اگه کسی عمل نکرد و سرطان ریه گرفت، بگن «به ما هیچ ربطی نداره! مگه نگفتیم سیگار نکش! حالا برو خودت هر کاری دوست داری انجام بده!»
ما همون‌قدر که به تعیین حداکثر و سقف مسائل نیاز داریم، به مشخص کردن حداقل و کف موضوعات هم محتاجیم. نمی‌شه یه سقف فقط تعیین کنیم و بگیم «خب، حالا هرکی به سقف نمی‌رسه بره به جهنم!»[دقت کنید که این «بره به جهنم!» بدوبیراه نیست! رسما با تعیین قوانین به شکل ناکارامد داریم همینو می‌گیم و کاملا یه گزارهٔ خبری و بدون کنایه است!]
این هم که فرمودید قبل دانشگاه برن کار عملی یاد بگیرن و این‌ها هم، البته فانتزی‌های قشنگیه، ولی تو عصر تخصصی شدن کارها و لزوم تحصیلات مفصل و عالی برای رسیدن به شغل مناسب، یه مقدار زیادی رویاییه و حتی اگر هم اتفاق بیفته، باز هم برای چرخوندن یه زندگی کافی نیست. اون کار پاره‌وقتی که پسر و دختر دانشجو بخوان کنار درسای دانشگاه انجام بدن (که تازه برای همهٔ رشته‌ها هم ممکن نیست) باز هم بدون کمک جدی والدین، برای گردوندن یه زندگی کافی نیست و خلاصه گرچه «اگر بشه، چی می‌شه» اما حداقل در کوتاه‌مدت در این مملکت عملی نیست و باید دنبال راه‌های دیگه (ولو موقت) برای حل مشکل بود.

خب، در مورد فقه پویا فرمودید. ببینید به این شکلی که شما فرمودید خیر. واضحه که قرار نیست احکام رو هر روز هر روز تغییر بدیم چون مردم راحت نیستن یا طور دیگه‌ای دوست دارن! به قول شهید مطهری (بهتر از من می‌دونید شما)، بعضیا می‌گن اسلام، با تغییر شرایط می‌تونه خودش رو تطبیق بده و فلان و اینا، بعد که بهشون می‌گی «خب الان این حرفتون یعنی چی؟» می‌گن «ببین، یعنی هرجا قانون اسلام با عرف زمانه نخوند، قانون رو عوض می‌کنیم!» بعد شهید مطهری می‌گن خب با این تفسیر، دقیقا کدوم قانونه که با مقتضیات زمان، جور درنیاد؟ :)
و منظور من هم قطعا و مسلما این نیست. اصولا اجتهاد یعنی همین دیگه. تشخیص این که در هر شرایطی چی به چی ترجیح داده، کدوم حکم اصلیه و کدوم فرعی و....
دو نمونه رو هم براتون مثال می‌زنم تو سال‌های اخیر.
یکی اون فتوای معروف آیت‌الله مکارم شیرازی دربارهٔ این که اگر نیاز جامعهٔ اسلامی ایجاب کنه دختری در کشور خارجی برای یاد گرفتن علم یا فنی که جامعه بهش نیاز داره، حجابش رو بداره، نظر ایشون این بود که در حدی که مجبور به این کار هست و واقعا هم موضوع همین نیاز جامعه است، ایرادی نداره. حکمی که تو زمان خودش حواشی هم داشت.
یا مثلا فتوای حکومتی آیت‌الله خامنه‌ای مبنی بر مساوی بودن دیهٔ مسلمان و غیرمسلمان در ایران که همون‌طور که باز هم بهتر از من می‌دونید، در قوانین (بگم کلاسیک؟) فقه این طور نیست.

بنابراین خیر، قوانین قرار نیست به دلخواه مردم عوض بشه، اما بنا به مصالح جامعه بعضی احکام می‌تونن دستخوش تغییر دائمی یا موقتی بشن.
ضمن این که اگر اسلام قاعدهٔ عقد موقت و محرمیت رو نداشت، می‌شد گفت بله، یه چیزی از خودمون درآوردیم! ولی الان این طوری نیست! ما که قانون اضافه نکردیم. فقط داریم می‌گیم عاقا بیاید از این قانونی که هست استفاده کنیم. بیاید از تو پستو درش بیاریم، گرد و خاکش رو بتکونیم و آمادش کنیم برای استفادهٔ جامعه جهت جلوگیری از مصائب بیش‌تر.

و البته که من رد نمی‌کنم «خیلی وقت‌ها ایراد از کج‌روی مردم است» یا «تغییر باید طبق منابع باشد» یا «ما برنامه برای ازدواج نداریم» یا «باید اصل برنامه‌ریزی روی ازدواج باشه» ولی از این‌ها نتیجه‌ای که شما گرفتید رو نمی‌تونم بگیرم.

یه چیز دیگه رو هم بگم، بینید دو تا نگاه به مقولهٔ حکومت دینی می‌شه داشت. یک این که بگیم، خب بله، تو خیلی از موارد مردم مقصرن و اصلا هرچقدر هم شرایط سخت باشه دلیل نمی‌شه آدم بخواد بره سمت کار غلط و.... که الزاما حرف اشتباهی هم نیست، ولی تو مقیاس فردی اشتباه نیست، نه تو مقیاس جامعه. ما وقتی ادعای حکومت دینی داریم، حداقلش اینه باید انسان رو فهم کنیم در مقیاس اجتماعی. انسان در مقیاس اجتماعی کیه؟ اون دختریه که اگه بره مغازه و مانتوی جلوباز خوشگل ارزون باشه اونو می‌خره، اگه مانتوی جلوباز با یه زیرسارافونی بی‌آستین خوشگل همراهش باشه اونو می‌خره، اگه مانتوی جلوبستهٔ مناسب شیک باشه، اونو می‌خره. این جامعه است. حالا بله، اون اقلیت همیشه هست که اگه لازم باشه بیش‌تر خرج می‌کنه و مانتو می‌دوزه، بیش‌تر خرج می‌کنه و خودش یه چیزی می‌خره برای زیر مانتوش، یا مغازه‌ها رو زیر و رو می‌کنه تا بالاخره یه چیزی پیدا کنه، ولی اینا اقلیتن و ربطی به من و شما ندارن. هنر حکومت دینی، تسهیل دین‌داریه. تو موضوع موردبحث من و شما هم همینه. اگه الان این حرفا رو من اوایل دههٔ شصت زده بودم، بهتون حق می‌دادم بیاید اعتراض کنید، ولی الان بعد چهار دهه اجرای سیاست‌های ریاضت جنسی، واقعا هنوزم نمی‌خوایم متوجه بشیم اشتباه کردیم؟

مشکل بزرگ اینه که الان غرب داره با سرعت سقوط می‌کنه تو چاه فجیع‌ترین انحرافات اخلاقی، اونم به شکل رسمی و قانونی و سازمان‌یافته و همهٔ شیفتگانش رو هم داره با خودش می‌بره. 
ما ممکنه یه درصد بتونیم جامعه‌ای که انحرافات اخلاقی در حد دوستی و روابط نامشروع زن و مرد داره رو جمع کنیم، ولی با جامعه‌ای که گرفتار همجنس‌بازی بشه، باید چیکار کنیم؟ چه‌طوری می‌شه اون جامعه رو جمع کرد؟ ما الان رو لبهٔ پرتگاهیم و اگر به بی‌توجهی‌مون ادامه بدیم، سقوطمون حتمیه.
ما باید بتونیم بعد این همه سال فقط حرام اعلام کردن مسائل، راه‌حل‌های ایجابی‌‌مون رو ارائه بدیم و من معتقدم حداقل تا یه مدتی، نیاز داریم به نیاز نداشتن دختر به نظر پدر و جد پدریش برای این که همچنان دخترها و پسرها تو چهارچوب‌های ما بمونن.
حکومت دینی، دقیقا یعنی راه‌حل‌های سیستمی. و الا گذاشتن محدودیت‌های سیستمی بی‌معناست. وقتی پیشنهاد بهتری نداریم، حق نداریم مردم رو از اجرای راه‌حل‌های خودشون منع کنیم.

و دقت کنید خانم معینیان، نگرانی‌های شما از این که «اگر ازدواج موقت ترویج بشه، چی می‌شه؟» بیش‌ترشون قبلا اتفاق افتادن اصولا! ما قراره تلاش کنیم این آب رو زمین ریخته رو تاحدی که ممکنه فقط جمع کنیم. همین.

یه چیز دیگه هم بگم، ببینید منم می‌دونم  جالب نیست که به جای عقد دائم، آدما عقد موقت کنن، ولی ما عقد موقت رو در مقابل عقد دائم نمی‌خوایم، در مقابل هرزگی و بی‌بندوباری می‌خوایم. مثل این که بیمار مبتلا به زخم پای دیابتی، قراره پاش قطع بشه و شما دارید می‌فرمایید «اگه پاش قطع بشه نمی‌تونه والیبال و فوتبال و تنیس و شنا و.... بازی کنه. راه رفتن براش سخت می‌شه، محدودیت ایجاد می‌شه» بله! این اتفاقات ممکنه بیفته (و ممکن هم هست که نیفته اصلا! این کاملا به ما بستگی داره که چه‌طور موضوع رو طرح کنیم و جزئیات مدلمون رو ارائه بدیم، چون همه چیز که قانون نیست) منتها اگه پاش رو قطع نکنیم می‌میره! و بحث ما ترجیحاته.

این فعلا تا این‌جا. باز اگر نظری هست، در خدمتم :)

پ.ن: راستی، اینم بگم، ایراد انقدر زیاده که اون نوک پیکان به همه می‌رسه، نگران نباشید :)

این مطلب خوب از وبلاگ خانم معینیان رو هم برای تکمیل بحث می‌تونید بخونید. (گرچه که مشخصا من با محتوای کلی نظر ایشون تو اون مطلب موافق نیستم.👇👇👇)

سلام

همه حرفها و استدلالها زده شد من فقط یه موز بردارم برم

کل پروسه ازدواج موقت و حواشی اش فقط یه مساله هست: اگر آقایی این راهکار رو برای خودش حلال میدونه و ترویج میکنه، عینا برای همسر آینده خودش هم همین حق رو قائله؟ 

اگر بدون هیچ حس منفی و اما و اگری جوابش به این سوال مثبت باشه تازه میشه درباره کم و زیاد شروط ترویج ازدواج موقت توی جامعه حرف زد ولاغیر.

سلام
آقایی که برای خودش حلال می‌دونه ولی برای همسرش نه، موجود عجیب و غریبیه قطعا. من معتقدم ازدواج موقت هم دقیقا مثل دائم باید ثبت بشه که هرکی براش مهمه، بتونه پیگیری کنه همسرش قبلا ازدواج کرده یا نه. (حالا ممکنه بگی خب می‌تونن ثبت نکنن ولی این کار رو انجام بدن که باید بگم این مسئله همین الان هم هست و چیزی نیست که بشه راهی براش پیدا کرد. فقط می‌شه محدودترش کرد)

بعد خب یه بخشای مهمی از قضیه هم اصولا فراقانونیه. یعنی هزاری هم اجازهٔ پدر لازم نباشه، دختر و پسری که مفهوم خانواده براشون جا افتاده باشه، نمی‌رن بدون اطلاع خانواده‌ها ازدواج کنن. یعنی مسلما به مجموعه‌ای از تلاش‌ها از جهات مختلف نیاز داریم تا به تعادل برسیم.

سلام علیکم

 

در مورد نظر آخر و پاسخ شما نکته ای که هست اینه که بین زن و مرد مساوات نیست که بگیم هر حقی یا نیازی یا اقتضائی برای مرد هست برای زن هم باید باشه و بالعکس.

البته من نمیگم لزوما در این مورد خاص حرف شما درسته یا غلط. شاید هم شما درست بفرمایید. اما قطعا تاثیراتی که ازدواج بر زن داره با مرد متفاوته. همونطور که نیازهای زن برای ازدواج با مرد متفاوته. همونطور که صبر زن بر نیازها با مرد متفاوته. و هزاران تفاوت دیگه که اقتضائات زندگی مرد با زن رو متفاوت می کنه.

 

محفوظ باشید ان شاءالله

سلام علیکم

بله، زن و مرد مساوات بینشون نیست و تکالیف و حقوق متفاوته، اما بنده متوجه منظور و نقدتون نمی‌شم. حرف اینه اگر مردی ازدواج موقت رو برای خودش می‌پسنده، قاعدتا باید برای همسر آینده‌ش هم بپسنده. این که خیلی خنده‌داره که قرار باشه مرد معتقد باشه خودش حق ازدواج موقت داره، ولی زن نداره. اصلا اون زنی که باهاش موقتا ازدواج کرده از کجا اومده پس؟ اون زن حق ازدواج دائمی نداره؟ و اگر داره و همهٔ مردا قرار باشه این طور فکر کنن، پس بهتره هیچ مردی ازدواج موقت نداشته باشه تا بعدا برای اون خانم و آیندهٔ اون خانم مشکلی پیش نیاد.

اگه مردا تمایل دارن با کسی ازدواج کنن که قبلا ازدواجی نداشته، مطمئن باشید خانم‌ها هم همین تمایل رو دارن. منتها آقایون عمدتا از جنبهٔ جنسی موضوع رو می‌بینن (در واقع زن رو کالایی می‌بینن که اگر ازدواج کنه، انگار دست دوم می‌شه) و خانم‌ها از بعد عاطفی و احساسی بیش‌تر.

صبر هم، صبر زن بله، بر نیاز جنسی بیش از مرده، ولی مگه ازدواج فقط نیاز جنسیه؟ صبر زن بر نیازهای عاطفی کم‌تر از مرده، کسی به این موضوع توجه می‌کنه؟ 
من هم مثل شما معتقدم تاثیر ازدواج بر روی زن با مرد متفاوته و اصولا روحیهٔ زن با ازدواج موقت، کم‌تر جور درمیاد. ولی صرفا حرفم اینه از گناه بهتره. چون انتهای اون مسیر، ناکجاآباده.

عرض کردم بنده لزوما نمیگم حرف شما درسته یا غلط.

تصورم هم این نیست که زن ها ازدواج موقت نداشته باشند که به قول شما جنین چیزی ممکن نیست. بلکه میگم زن ها باید با احتیاط بیشتری وارد این وادی بشن. تاثیری که یک مرد از ازدواج میگیره چه دائم و چه موقت با تاثیری که زن میگیره متفاوته. (یک دلیل این که مرد اجازه تعدد زوجات داره و زن نه) و اتفاقا منظور بنده تاثیر عاطفی ای هست که ازدواج بر روی زن داره نه بحث جنسی و دست دوم شدن و مواردی که شما ذکر کردید. اینها واقعا در مقابل این مسئله که قلب و عواطف زن چه تاثیری از ازدواج و زندگی با یک مرد دیگه گرفته بی اهمیته. شاهد مثالش همون مثالی هست که معمولا در مورد مردها گفته میشه. میگن همون پسری هم که در تجردش مدام دنبال دختربازی بوده، موقع ازدواجش با دختری که دوست پسر داشته حاضر نیست ازدواج کنه هر چند که از نظر جنسی هم مشکلی نداشته باشه.

نکته دیگه این که صبر زن در تمام شئون از مرد بیشتر هست چه عاطفی و چه جنسی. اما قطعا نیاز عاطفی زن از این جهت که غفلت پذیر نیست فشار بیشتری داره. در کل قبول دارم که نیاز عاطفی برای زن خیلی شدیدتر هست. اما نکته ای که هست اینه که نیاز جنسی مرد بدل نداره. تنها راهش ازدواجه اما نیاز عاطفی بدل داره هر قدر هم که این بدلها با اصل فاصله داشته باشند اما به هر صورت تسکین دهنده ی نیاز هستند.

صحبت نهایی بنده هم همون عبارت آخر پاسخ قبلی شماست. یعنی تا زمانی که مسئله ی گناه نباشه باید صبر کرد و در این مسیر صبر و مسائلی که به صبر یا غفلت از نیاز کمک می کنند برای زن بیشتره و امکان صبر برای زن بیشتره و باید هم باشه تا جایی که دیگه واقعا راهی نباشه.

البته ازدواج موقت برای مردی هم که قبل از این با زنی ارتباطی نداشته هم ساده نیست. خیلی احتیاط ها داره که نمیشه ازش غفلت کرد. یعنی برای مرد هم فقط به عنوان گزینه ی آخر باید باشه و برای جلوگیری از گناه.

 

محفوظ باشید ان شاءالله

من کاملا با شما در مورد این که خانم‌ها تاثیر شدیدتری می‌گیرن از ازدواج، موافقم. و کاملا هم موافقم که تا جایی که بشه باید صبر و تحمل کرد، این صبر بهتره تا ازدواج موقت و‌ اصولا توصیهٔ خداوند هم همینه.
فقط مسئله اینه یه وقتی من و شما در مورد حداکثر سطح مسائل حرف می‌زنیم، اون‌جا این فرمایشات کاملا صحیحه، ولی یه وقتی در مورد حداقل‌ها صحبت می‌کنیم. الان متاسفانه اون تاثیراتی رو که جدایی روی دخترها می‌ذاره، به شکل‌های شدیدتر از ازدواج موقت دارن تحمل می‌کنن. یعنی باز اون‌جا حداقل یه پیوند رسمیه، ولو موقت، حس سوءاستفاده توش کم‌تره تا وضع الان که عملا آزادی بی‌قید و شرطه. متاسفانه دخترا برای این که مورد توجه و علاقهٔ طرف مقابلشون قرار بگیرن، بدون هیچ تعهدی از طرف اون آدم، حتی راضی به ارتباط جنسی هم هستن و عملا فضا به نفع آقایونه. یکی دو تا هم نیست که من بگم، استثناست، الان قاعده اینه و ماهایی که هنوز به مبانی معتقدیم، استثناییم عملا! دغدغهٔ این پست همینه. یعنی در واقع اون شرایط گناه که فرمودید کاملا فراهمه. (منظورم از قاعده، ارتباط جنسی نیست. ارتباط عاطفی بین دخترا و پسراست که کاملا عرف و مرسومه)

اما این که فرمودید دغدغهٔ زن، جایگزین داره و مال مرد نداره و یا صبر خانم‌ها روی همهٔ نیازهاشون بیش‌تره، این طور نیست. اون دغدغهٔ عاطفی، فقط و فقط با حضور یک مرد در کنارشون مرتفع می‌شه و اون جنس عاطفه، جای دیگه‌ای و به شکل دیگه‌ای قابل‌تامین نیست. الان که البته مسائل ما از این سطح فراتر رفته. یعنی خیلی از آقایون درک درستی از نیازهای عاطفی زن ندارن و اون نیازی که آقایون بعد ازدواج بهش می‌رسن رو یه سری خانم‌ها بعد ازدواج هم بهش نمی‌رسن!

آقایون مذهبی متاسفانه عمدتا اطلاعاتشون رو در مورد زن و روحیات زن، از منابعی سنتی و مردانه دریافت می‌کنن و این اطلاعات دقیق نیست. آقایون غیرمذهبی هم که گرفتاری‌های خودشون رو دارن. هرچند این وسط گرفتاری‌های مشترک هم هست و البته که منظور من همهٔ آقایون نیست. ولی عمدتا وضع همینه.
صحبت شما درسته. کسی که تقیدات مذهبی نداره و صبر نمی کنه خب ازدواج موقت براش از گناه بهتره. البته همونطور که گفتید ازدواج موقت برای کسی که بدون صبر مستقیم بره سراغش آسیب داره اما این آسیب قطعا از آسیب گناه کمتره.

سوء تفاهم نشه بنده صحبتم جایگزینی نبود. عرض کردم بدلی که از اصل هم فاصله داره ولی بی تاثیر نیست و باز هم تسکین دهنده ست.
حالا بنده هم شک کردم که اون صبری که در روایات گفته شده چند برابر مرد هست برای همه ی شئون هست یا صرفا در مورد نیاز جنسی.
در کل ویژگی انسان هست که نسبت به چیزی که درک نمی کنه دغدغه ای نداره. حالا ممکنه نیاز جنسی مرد باشه یا نیاز عاطفی زن. و اگر می گفتید مشکل از مردسالاری گذشته هست بیشتر برام قابل قبول بود تا منابر و منابع دینی. چون اتفاقا روایات و منابع دینی ما از همه ی منابع دیگه در مورد روحیات زن و مرد و آداب و شئون ارتباط زن و مرد غنی تر هست.

این رو تو حاشیه عرض می کنم. اگر واقعا ارتباط دختر و پسر عاطفی باشه مطمئنا پسر اگر بیشتر از دختر آسیب نبینه از قطع ارتباط کمتر نیست.
مطمئن باشید صبر زن بر نیاز عاطفیش کم‌تر از مرده و باز هم مطمئن باشید محبت پدر و مادر و خواهر و دوست، اصلا جنسش با اون محبتی که دختر از پسر توقع داره، فرق می‌کنه.
به نظر من اون جایگزین‌ها (تازه اگر وجود داشته باشن) چندان هم تسکین‌دهنده نیستن تو این مورد. حالا شاید هم اشتباه می‌کنم.

نه حرف من این نیست که منابع و روایات مشکلی دارن. ولی خب مسئله اینه که الان دوازده سیزده قرنه که تعلیم و تبیین دین با آقایونه. این مسئله خیلی تاثیر گذاشته روی مسائل. اگر طی این سال‌ها وضع برعکس بود، مطمئن باشید الان کلا نگاه دیگه‌ای حاکم بود تو جامعه. من قبلا هم تو همین وبلاگ نوشتم، حقیقت دین یک مسئلهٔ ثابت و مشخصه، اما این که کدوم بخش‌ها بیش‌تر برای بیان انتخاب بشه و با چه لحنی و با چه حدی از تاکید در موردشون حرف زده بشه، خیلی چیزها رو تغییر می‌ده.
فقه ما مردانه است، منبرها هم عمدتا مردانه است و اینا گرفتاری‌های بزرگین.

والا اون چیزی که ما تو جامعه می‌بینیم که غیر از اینه :)

نظری ندارم در این مورد. شما خانم هستید حتما شما درست میگید.

 

خب قبل از این دوازده سیزده قرن هم تبیین دین با آقایون بوده. کلا مسائل اجتماعی و بیرونی بیشتر با آقایون هست و خانوادگی و درونی با خانم ها و این هم به خاطر تمایلات و ویژگی های دو جنس هست نه تبعیض و زور. مثل این که تربیت فرزندان هم اغلب با خانم هاست و ریشه ی تمام ویژگی های یک انسان از همین تربیت هست.

الان هم که مدارس علمیه برای خانم ها هست و راه باز هست چقدر خانم ها وارد این عرصه میشن و چقدر آقایون؟ چقدر خانم های عالمه و فقیهه داریم؟

چون ذهن زن بسیط هست و مرد متمرکز. تفقه و تعمق برای مرد ساده تر از زن هست همونطور که انجام چند کار با هم برای زن ساده تره. هر قدر که مردها تمایل داشته باشند یا توان داشته باشند چند کار با هم بکنند همونقدر هم خانم ها تمایل و توان تعمق و تفقه دارند. اینها البته کلیت هست و استثناء قطعا پیدا میشه. و این یک دلیل هست و دلایل دیگه و ویژگی ها و تمایلات دیگه هم هست که باعث چنین شرایطی میشه.

و معتقدم اگر غیر از این می بود اشکالات بیشتری به وجود میومد. به خاطر ویژگی های زن که مناسب چنین وظیفه ای نیست. همونطور که اگر مردها رو موظف به تربیت بچه بکنند اشکالات بیشتری به وجود میاد.

متوجه منظورتون نمیشم. یعنی چی که فقه مردانه ست؟ و باعث چه گرفتاری ای میشه؟

 

 

نباید به دیده ها بسنده کنیم. مردها که عواطف شون بروز و ظهور بیرونی نداره به شکلی که زنها دارند. اگر مرد درگیری عاطفی داشته باشه و ارتباطش قطع بشه از درون آسیب می بینه و این آسیب عمیق تر و طولانی مدت تر هست نسبت به زن ها.

قبل از این دوازده سیزده قرن، تبیین دین با امام معصوم بوده در درجهٔ اول و بعد هم شاگردانی که به اون‌ها، کمابیش دسترسی داشتن. این خیلی فرق می‌کنه با وضعی که بعد از اون به وجود اومد.

تبعیض که تا دلتون بخواد هست :) الان واقعا شرایط تحصیل خانم‌ها و آقایون با هم برابره تو حوزه؟ به اساتید و شرایط یکسانی دسترسی دارن؟ بگذریم از همین فضای ذهنی آقایون که مدام به خانم‌ها تلقین می‌کنن شما نمی‌توانید و این مسائل وظیفهٔ شما نیست و تواناییش رو ندارید و.... که دیگه آدمی که واقعا بتونه هم تحت‌تاثیر این فضا باور می‌کنه که نمی‌تونه حتما.
خانم‌های عالمه و فقیهه هم داریم، منتها خب کم‌تر از آقایون هستن، به این دلیل که عمدتا وظایف دیگه‌ای به عهدشون هست و البته کم‌تر از آقایون هم دیده می‌شن. ببینید من نمی‌گم یه خانم خانه‌دار رو به زور برداریم ببریم بگیم تو باید فقه بخونی! نه‌خیر. اما برای خانومی که این علاقه و استعداد رو داره (که من قبول دارم کم‌تر از آقایون هستن، ولی این طور نیست که استثنا باشن) شرایط عادلانه و برابری وجود نداره.

یک بخشی از نگاه مردسالارانه همینه که مردها برای خانم‌ها تصمیم می‌گیرن که چی به نفعشون هست و چی نیست :) چی با ویژگی‌هاشون سازگاره و چی نیست:) در صورتی که اگر اجازه می‌دادن تو یه روند عادلانه و یکسان، خانم‌ها هم دقیقا می‌تونستن با امکانات و شرایط آقایون تحصیل کنن، خود واقعیات نشون می‌داد، چی با روحیاتشون سازگاره و به کجا می‌تونن برسن یا نمی‌تونن.

یعنی چی فقه مردانه است؟ یعنی شما رسالهٔ توضیح‌المسائل رو باز کنید، احکام مربوط به شرایط خاص خانم‌ها یا توش نیست یا اصولا پر از ایراد و اشتباهه. یعنی تو حوزهٔ مسائل جنسی و زناشویی «زن باید خود را برای هر لذتی که مرد می‌خواهد تسلیم کند» ولی مرد دستور و وظیفهٔ خاصی در این مورد نداره کلا! کلا اگر مرد زن رو تامین مالی بکنه، دیگه عملا هیچ وظیفهٔ واجبی نداره! بقیهٔ مسائل در حد توصیه و نصیحت و سفارشه. بقیهٔ مسائل دیگه رو حساب این تنظیم شده که خود مرد لطف کنه و آدم خوبی باشه، و الا قانونا هر کاری دلش بخواد می‌تونه انجام بده. زن رو می‌تونه از کار و تحصیل و تفریح و همه چی منع کنه چون دوست داره. بماند که الان خانم‌ها عملا تمام اون وظایف رو در قبال مردشون دارن و علاوه بر اون‌ها، تو تامین مخارج خونه هم مشارکت دارن:)
یعنی وزنهٔ حقوق و تکالیف عادلانه نیست. زن به همون حقوقی که شرعا هم داره (از جمله این که کار خونه وظیفهٔ او نیست) هم نمی‌رسه، در عین حال وظایفش رو باید تمام و کمال انجام بده و قانون او رو مقصر می‌دونه. 
یعنی اگر زنی به هر دلیلی دیگه همسرش رو دوست نداشت، باز هم موظفه هرچیزی که تو حوزهٔ روابط زناشویی همسرش گفت انجام بده و الا حتی مراحل مشاوره و این‌ها رو هم از روند طلاقش حذف می‌کنن :) 
و خیلی چیزهای دیگه...

اجازه بدید این بحث رو ادامه ندیم

ممنون از وقت و حوصله ای که صرف کردید

 

محفوظ باشید ان شاءالله

هر طور که صلاح می‌دونید.

سلامت باشید. همچنین :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی