تلاجن

تو را من چشم در راهم...

نیازمندیها

چهارشنبه, ۲ بهمن ۱۳۹۸، ۱۱:۳۸ ب.ظ
نویسنده : مهتاب
یکی از این‌هایی که امید دل‌انگیزشان به خدا، آینده، انسان و جهان از سر جوانی و بی‌تجربگی، از سر الکی خوش بودن و در جریان وقایع نبودن، از سر بی‌اطلاعی و بی‌سوادی و میل به گول زدن خودش و دیگران نباشد...
یکی از این‌ها که از چیزهای دیگری خبر دارد....
یکی از این‌هایی که تنش این‌جاست و دلش آن‌جا که باید...

یکی از آن ها که خودش یک روز تا ته ناامیدی را درآورده و 

باز برگشت خورده به امید... 

بعضیام هستن البته که از انتهای ناامیدی به امید نرسیدن، اصالتا و اصولا اهل امید داشتنن... بدون ناخالصی :)

سلام
وبلاگم رو بهتون معرفی می کنم و شما رو به دیدن از وبلاگم دعوت می کنم. خوشحال میشم تشریف بیارید و در خصوص آخرین پستم نظر بدین
ممنون
کافیه سرچ کنین"وب نوشته های یک مهندس"

به روی چشم...

پیدا میکنیم براتون.

از همین امشب رفتم تو فکر [لبخند]

آ.... فک کنم یه کوچولو سوءتفاهم شده:) واقعا منظور خاصی از این جمله نداشتم؛ یعنی اصولا اگه منظور خاصی داشته باشم خودم می‌گم :دی
منظورم در هر کسوت ممکن بود؛ دوست، آشنا، استاد اخلاق و... 
در هر صورت ممنون از محبتتون:))

انقدر هم کمال گرا نباشید مهتاب خانم :)

امیدوارم یک یار همیشگی پیدا کنید و با هم به این کمالات برسید :)

عاقا چرا همه این طوری برداشت کردن؟:)
اصن اینی که گفتم منظورم این نبود که دنبال یه همسر این شکلی‌ام و فلان و اینا. من اگه هرچند وقت یه بار هم بتونم یه همچین آدمی رو ببینم و چند دقیقه باهاش حرف بزنم حله:)

من پیدا کردم این چیزی که شما دنبالش میگردید...

داشتم با یکی صحبت میکردم که اون هم فکر میکرد پیداش کرد...

برگشت گفت: چقدر تا قبل از اینکه پیداش کنم راحت تر بودم...

گفتم حاضری برگردی به اون راحتی قبل؟

گفت: هرگز...

 

راستش رو بخواید اگر اسم حال ناخوش رو بذاریم "فشار روحی"... یا "قبض روحی" به شخصه به این نتیجه رسیدم این فشار هم قبل از رسیدن به این نیازه هست و هم بعدش...

پس اصلِ فشار رو نمیتونید حذف کنید...

منتها بعضی فشار ها رشد میاره... بعضیاش نه...

با خودتون بیشتر رفیق بشید پیداش میشه...

این مسئله بیش از اونکه فکرش رو میکنید درونیه...

خیلی درونیه...

انتظار معجزه ندارم از برخورد با چنین آدمی و همون طور که فرمودید منم معتقدم باز نهایتا اصل اون حالی که آدم دنبالشه، درونیه... منتها شاید گهگاهی دیدن همچین آدمی بد نباشه. از این جهت عرض کردم :)

متأسفانه در دوره تاریخی ما نیستن :/ 

من از اولشم می‌دونستم زمان اشتباهی به دنیا اومدم :دی
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی