تلاجن

تو را من چشم در راهم...

عقلِ کل

دوشنبه, ۳۰ دی ۱۳۹۸، ۱۰:۰۴ ب.ظ
نویسنده : مهتاب
 و من به عقلانیتی فکر می‌کنم که باعث می‌شد یک انسان خلاف جو غالب، خلاف حرف همه، انقدر فهمیده باشه که بفهمه «بت‌های چوبی و سنگی»، «خورشید و ماه و ستاره‌ها و پدیده‌های طبیعی» نمی‌تونن خدا باشن....
نه‌تنها می‌فهمید، که شجاعانه، هوشمندانه و خلاقانه بیانش می‌کرد و پای این عقیده می‌ایستاد...
و همهٔ این کارها رو در حالی انجام می‌داد که یه جوان کم سن و سال، یه نوجوان بود در واقع...

+ من مدت‌هاست مبهوت شخصیت عجیب حضرت ابراهیم هستم تو قرآن و تاریخ البته.
+قبلا نوشته بودم اگه یه وقتی بچه‌ داشتم و اگر دختر بودن، انتخابم برای اسمشون «عسل» و «ایرانا» است؛ حالا باید اضافه کنم انتخابم برای اسم پسر(ها) «علی»، «ابراهیم» و‌ «سلمان» ه. این سه نفر واقعا آدم‌های عجیبی بودن تو تاریخ. خیلی عجیب.



+ نویسندهٔ تلاجن تا اطلاع ثانوی، بنا نداره «خبر» و «تحلیل» بخونه. بنابراین اگر نوشته‌های این وبلاگ هیچ ربطی به اخبار دنیای واقعی نداشت‌ و کلا تو فاز خودش بود، دلیلش اینه. گفتم که اطلاع داده باشم.

سلام

شیدا رو هم اضافه کنین به لیست دخترا [خنده]

سلام. 
اینا یه مشت فانتزیه خانم دکتر:) جدی نگیرید شما :دی

عسل و سلمان. چه ترکیب عجیب باحالی میشه. 

عسل و علی هم خوبه:)
ما یه دوقلو داریم تو فامیل، عسل و امیرعلی ان :)

اوه ه . من اول عاشق حضرت ابراهیم شدم. لطفا برید ته صف!

آخ ، اونجا که از خدا هی سوال میپرسه، بعد عاشق خدام که برا جواب دادن به سوالای ابراهیم، معجزه نازل میکنه.. یعنی تمام زندگی ایشون معجزه است ها... دقت کردید!:)) 

حالا ما هم بریم ته صف، الزاما شما اول صف نیستی:))
فلذا بیاین همه با هم کنار بیایم:)

من از بچگی عاشقش بودم، گمان کنم حتی قبل از تولدم.. 

یعنی عید قربان برا من یه عید بزرگه که بالاخره ملت میتونن ازم شیرینی بگیرن. فدای سر حضرت اسماعیل.. 

عشق من خیلی زلال و پاکه بهشون. شما از دلتنگی حضرت ابراهیم، موقع خوندن آیه هاش و فکر کردن بهشون، از شدت لبریز شدن محبت شون به قلبتون، گریه کردید؟! 

من گریه هم میکنم. 

پس کماکان اول صف هستم. 

شایدم گریه کرده باشم، کی می‌دونه؟:) به نظرم یه کوچولو زیادی بقیه رو دست‌کم می‌گیرید و خودتون رو دست بالا:))
گرچه البته منظور من خودم و شما نبودیم؛ منظورم این بود تمام آدم‌های آزاده و آزادی‌خواه در طول تاریخ ممکنه در صورت شناخت حضرت ابراهیم، واقعا به ایشون علاقه‌مند شده باشن و این که بین این همه آدم، کسی بتونه قاطعانه بگه من اول صف هستم یکم پیچیده است:)
هرچند، ان‌شاءالله که باشید:) ما که بخیل نیستیم :دی
اصن شما مدعی صف اول، ما شهید آخر مجلس. خوبه؟ :دی

شوخی کردم بابا.. شهید آخر مجلس!:))

:))
خلاقانه بود، نه؟ :دی
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی