تلاجن

تو را من چشم در راهم...

همان متن غم‌انگیزطور ناامیدکننده

سه شنبه, ۳ دی ۱۳۹۸، ۰۵:۲۷ ب.ظ
نویسنده : مهتاب
آدم تا یک جایی امیدوار است. می‌دانید تا کجا؟ تا آن‌جا که خیال می‌کند اگر عیب‌ و ایرادهای یک یا چند نوع تفکر معلوم شود، اگر ایرادهای آن تفکرها، اساسی‌ترین نیازهای زندگی آدم‌ها را تحت‌تاثیر قرار دهد، حداقل در مورد درستی مسیر، فکر می‌کنند. 
تا آن‌جا که خیال می‌کند اگر گروهی بتوانند بدون ایرادهای مرسوم، واقعا به فکر مردم و نیازهای برحقشان باشند، اقبال می‌رود سمتشان و می‌شود نرم‌نرم اوضاع را عوض کرد.
بعد نگاه می‌کنی و می‌بینی صعود در این سیستم پیش‌نیازهایی می‌خواهد که گروه ایده‌آل تو ندارند و اصولا چون آن ویژگی‌ها را ندارند ایده‌آل‌اند و نگاه می‌کنی و می‌بینی مردم کلا در حال و هوای دیگری‌اند. چیزهایی می‌خواهند که تو نمی‌فهمی، با مختصاتی زندگی می‌کنند که قادر به درکش نیستی و چهارچوب فکری‌ای دارند که بدیهی‌ترین بدیهیات را هم نمی‌توانی به عنوان زیربنای بحث در نظر بگیری.
در مورد همهٔ برنامه‌هایی که برای آینده داشتم، احساس کرختی دارم. از روند حوادث گیج شده‌ام و اگر بتوانم، یک کلبهٔ آرام در جایی بی‌هیاهو پیدا می‌کنم و شب و روز می‌نشینم به خواندن و دیدن و شنیدن و فکر کردن تا همه چیز تمام شود و بمیرم. تا آخرش.

برق هم داشته باشه؟

کلبه رو میگم

فرقی نمی‌کنه.

من نیز هم.

حسی که دارم حسیه که انگار این پستو من نوشته باشم...

اصلا الان اوضاع طوریه تو هرکدوم از شبکه‌های اجتماعی ببری این رو، همه موافقن:/

اون یاروئه بود می‌گفت سهراب، قایقت جا دارد؟

می‌خواستم اولش کامنت بذارم مهتاب، کلبه‌ات جا دارد؟ :))

آره به اندازهٔ یه نفر دیگه جا داره. من کلا تنهایی نمی‌تونم زندگی کنم. یکی باید باشه دور و برم :)

خوبه، اینجوری انتخاباتون بیشتر میشه


بعد مجوز سلاح شکاری هم میخوایید؟

برای حفظ امنیت کلبه

آره حتما لازم می‌شه. 

بودجه چقدر دارین؟

 

(چه فرویی رفتم توی این نقش بنگاداری)

آره. سعی کنید بیاید بیرون :)

سلام علیکم

فکر کنم در گذر این سال‌ها افراد متعددی در ارتباط با رویدادهای اجتماعی و سیاسی، به چنین نقطه‌ای رسیده‌اند، البته از مسیرهای متفاوت و با نظرات و زوایای نگاه متفاوت. امید حسینی (آهستان) را می‌شناسید؟

سلام علیکم
بله. الان شده «ناامید حسینی» تو توییتر:)

بله. از توییترش خبر ندارم، اما مطالب وبلاگ آهستان از سال 88 تا چند سال بعد و پس از آن مطالب کانال تلگرامش کاملاً چنین روندی را نشان می‌دهد که البته نماینده‌ای از وضعیت تعداد قابل‌توجهی از جوانانی است که پرشور و آرمانخواه در صحنه‌ی تحولات سیاسی و اجتماعی کشور بودند، اما ...

امیدوارم یه دلزدگی و خستگی مقطعی باشه...

انگار مُسریه

همه‌گیر شده...

نه هنوز اکثرن احمقن!!

هرکس ناامید باشه زرنگه؟ :)

اثبات شیء نفی ما عدا نمیکنه

متن پست: خسته‌ام و می‌خوام برم یه گوشه به چیزی کاری نداشته باشم.
نظر اول شما: [باتوجه به پست مشابه خودتون]: این حس مسریه ظاهرا
جواب من: بله. همه‌گیر شده.
نظر دوم شما: نه. (همه‌گیر نشده و هنوز اکثریت چنین حسی ندارن و) اکثریت احمقن.
نتیجه: امید، نشونهٔ حماقته از نظر شما.

نتیجهٔ دیگه‌ای نمی‌شه گرفت.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی