دیدم، زیاد خوشم نیومد :)
منظورتون از پنهان کاری، همون میزان درآمد خانواده ست؟
به گمانم توی «جامعهشناسی خودمانی» هم یک تحلیل هست بر اساس مسئولیت ناپذیری ملی! میگه امضای ما ایرانیها به هیچ عنوان نشوندهندهی اسم و رسم نیست و دوست داریم جایی که تعهد میدیم مشخص نباشیم و بعد بتونیم فرار کنیم. در نتیجه مسئولان هم مسئولیتگریزند.
همه مون یه روزی وبلاگ نویسی رو گذاشتیم کنار و حتی حذف کردیم وبمون رو
اما این خاک، دامن گیره
خیلی دامن گیره
حتی وقتی گوش شنوایی نداریم برمیگردیم برای دل خودمون مینویسیم
حتی وقتی دیگه هیچکدوم از دوستای بلاگرمون نمینویسن
با این پستت خیلی موافقم. خیلی دیدم که آدمها چیزهای غیرحیاتی رو از هم مخفی میکنن. اینکه باردارن، اینکه بچهشون دختره یا پسر، اینکه دارن خونه میخرن، اینکه الان دارن میرن سینما، اینکه چقدر درآمد دارن و خیلی چیزهای دیگه. مثلا کسیو تو خیابون میبینیم، ازمون میپرسه داری کجا میری؟ من میدونم دارم میرم حرم یا خرید یا کلاس، ولی میگم چه ضرورتی داره بهش اطلاع دقیق بدم که دارم کجا میرم؟ اینه که میگم "هیچی، همین جاها یه کم کار داشتم!" البته من بعدش از خودم میپرسم چرا سوال رو برعکس از خودت نپرسیدی؟ اینکه چه مشکلی داره که دقیقا بگم که کجا میرم؟ خلاصه مدتی هست دارم سعی میکنم یاد بگیرم دروغ نگفتن کافی نیست، بهتره در لفافه هم حرف نزنم، جواب رو نپیچونم، از گفتن تمام حقیقت هم فرار نکنم، یاد بگیرم همهی حقیقتو بگم، احساس خیلی بهتری به آدم میده.
سلام
خب مثل اینکه دیر رسیدم :)
تازه امروز تصمیمی گرفتم به چندتا وبلاگ سر بزنم و شما هم جزوشون بودید.
ضمنا خانه ما خیلی خوبه. با حرف شما هم مبنی بر پنهان کاری الکی و بیخودی و که همه گیر میشود هم کاملا موافقم.
فقط به نظرم مهمترین مشکل خانه ما اینه که با این همه تاکید بر صرفه جویی بر ساده زیستی تاکیدی ندارد. مثالش هم مهمونی هایی که برگزار میشود در برنامه.
:)