ما را به غمِ عشق
همان عشق عَلاج است...
#بیدل
گفتیم عشق را به صبوری دوا کنیم،
هر روز عشق بیشتر و صبر کمتر است...
#سعدی
سرایی را که صاحب نیست، ویرانیست معمارش...
دلِ بی عشق میگردد خراب، آهسته آهسته...
#صائب_تبریزی
آدم عاشق باشد و نتواند به کسی بگوید، غمانگیز نیست...؟ خیلی دلم میخواست روبروی من بنشینی تا بگویم نگاه کن آدمها چقدر ضعیف میشوند؟!
چرا فکر نمیکنند؟ مگر آدم هر حرفی به زبانش آمد میگوید؟ مثل بچههای لجباز روح آدم را میجَوَند تا حرف خودشان را به کرسی بنشانند. نه به عشق فکر میکنند نه به گذشته ها... و یادشان نمیآید که روزی، روزگاری گفتهاند: «دوستت دارم»
#عباس_معروفی
#سال_بلوا
:)))
الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها
خوب بود؟
گفتی به تو گر بگذرم از شوق بمیری
قربان قدت! بگذر و بگذار بمیرم ...
شهریار
گر مُردهای، بیا و مرا ببر
و اگر زندهای هنوز
لااقل خطی، خبری، خوابی، خیالی.. بیانصاف!
+ سید علی صالحی
+آنتیگونه: تو تا حالا عاشق شدی ؟
_ تیرسیاس: عشق خطرناکه خانوم !
+آنتیگونه: چرا؟
_تیرسیاس: چون نمیذاره از چیزای خطرناک بترسی...
#سوفکل_نمایشنامه آنتیگونه
سلام
تا در ره عشق آشنای تو شدم
با صد غم و درد مبتلای تو شدم
لیلیوش من به حال زارم بنگر
مجنون زمانه از برای تو شدم
وحشی بافقی
تو می توانی تلخی چای و قهوه و شراب را بنوشی؛ می دانی چرا؟!
چون دختری مثل من قد روی میز زندگی توست ؛)
"کژال احمد"
+خیلیم عاشقانه است مگه نه؟ :))
صائب شکایت از ستم یار چون کند؟
هر جا که عشق هست، جفا و وفا یکی است
*********
نیست پروا تلخکامان را ز تلخیهای عشق
آب دریا در مذاق ماهی دریا خوش است
سلام علیکم
چهقدر خواندنی!
هزار جهد بکردم که سرّ عشق بپوشم
نبود بر سر آتش میسّرم که نجوشم
(سعدی)
محتاج قصه نیست گرت قصد خون ماست
چون رخت از آن توست به یغما چه حاجت است
(حافظ)
ببخشید اگر که تکراری بود، اما:
یک نکته بیش نیست غم عشق وین عجب
کز هر زبان که میشنوم نامکرر است
(حافظ)
به خودم امدم انگار کسی درمن بود
این کمی بیشتر از دل به کسی بستن بود
ان به هر لحظه ی تب دار تو پیوند منم
انقدر داغ به جانم که دماوند منم..
علیرضا اذر
بهبه! سپاسگزارم.
«آتش بدون دود» جایجایش شعرهای عاشقانه است (بلکه تمامش)، حتی اگر منظوم نباشد.
cet amour me tue.........
"ماتریکس من و تو"
بعد از ما
پیج های عاطلمان باقی می مانند
چون روح های سرگردانی
که با خود حمل می کنند
چمدانی لبریز خاطره را.
بعد از ما
ایمیل های فراوانی برایمان فرستاده می شود
از آشنایان بی خبر،
همکلاسی های قدیم،
شرکت های تبلیغاتی،
لاتاری های یک میلیون دلاری حتا
با خبر برنده شدن
و ایمیل باکسمان - چون سگ ولگردی
که از باز کردنِ قوطی کنسروی زنگ زده عاجز است-
توان خواندن آن ایمیل ها را نخواهد داشت.
بعد از ما
تا همیشه منجمد می شوند
کلماتمان
در وبلاگ هایی که این بار
صاحبانشان هک شده اند
اما دوستت دارمی
که با ایمیلی مخفیانه برای تو فرستادم
با مرگِ اینترنت هم
از بین نمی رود!
یغما گلرویی
قامَت تُظللنی من الشمس
نفس اعز الی من نفسی
قامت، تظللنی و من عجبِ
شمس تظللنی من الشمسِ
ترجمه در:
http://fiish.blog.ir/post/660
ترجمه رو میذارم که کار خوانندهها رو راحتتر کنم.
«برخاست و سایه افکند بر من در برابر خورشید؛
کسی که از جانم برایم عزیزتر بود
سایه سار من شد در برابر خورشید!»
شاعر میگه:
گمان مبر که سکوتم نشان بیخبری است
که آنچه از تو شنیدهام بسیار است!