تلاجن

تو را من چشم در راهم...

نظرات بازه :)

جمعه, ۲۲ شهریور ۱۳۹۸، ۰۶:۲۰ ب.ظ
نویسنده : مهتاب
وبلاگ مثل ارتباطمون با خدا می‌مونه، تا تقی به توقی می‌خوره، اولین جایی که می‌زنیم می‌ترکونیم این‌جاست :)

شرح حال انسانه دیگه...

نمیشه خودمون فراز و فرود داشته باشیم و صفحات مجازی مون نداشته باشن....

طبیعیه...

می‌دونید، یه ایده‌آلی از وضع روحی و شخصیتی تعادلی آدمی‌زاد تو ذهنمه که با وضع فعلی جور در نمیاد. منظورم از ترکوندن البته حذف وبلاگه، و الا واسه منم کاملا قابل‌درکه کسی یه مدت ننویسه، با نظرات بسته بنویسه، نشونیش رو عوض کنه و امثالهم، ولی این که کسی با دو، چهار یا مثلا ده سال سابقهٔ وبلاگ‌نویسی کلا جمع می‌کنه می‌ره آدمو اذیت می‌کنه. البته طبعا من راجع به شخص حرف نمی‌زنم و قضاوتی ندارم، وضع کلی رو دارم عرض می‌کنم.
یکی دو تا هم نیستن مثلا بگیم استثنا بوده، اتفاقا انقد گذاشتن رفتن که دیگه اونایی که موندن یه جورایی استثنا محسوب می‌شن انگار!

صدالبته 

هععععییییی...

دقیقا

آدم وقتی اتفاقی می افته اولین کار حذف وبلاگ یا ننوشتن هست

چرا باید این طوری باشه آخه؟ :)
 نوشتن تو روزای سخت هم می‌تونه دستمون رو بگیره به نظرم...

واقعا...

خوبه که موافقی:)

بله 

منم اذیت میشم وبلاگی که باهاش ارتباط گرفتم میره...

اما رفتن حق هر نویسنده ای هست...

همونطور که موندن حقشه...

 

شما وقتی خواهری داشته باشید و خیلی باهاش انس داشته باشید... وقتی مثلا ازدواج کرده و رفته...

دیگه کنارتون نیست...

چه حالی میشید؟

من باشم نگران خوشبختیش میشم بیشتر

تا تنهایی خودم...

بحث حق و حقوق نیست. اون که مسلما حقشه و به خودش مربوطه. و اتفاقا منم از روی نگرانی دارم می‌گم. اگر روح آدم تو یه وضع تعادلی باشه، گرچه نوساناتی داره ولی به نظرم در این حد نمی‌شه نوسان داشته باشه.
البته یه نظره صرفا و ممکنه البته در آینده نظرم عوض شه.

سلام

آدم تو عصبانیت و ناراحتی همیشه تصمیمایی می‌گیره که اگه در حالت عادی قرار داشته باشه انجامش نمی‌ده؛ برای همینه که می‌گن تو چند حالت نباید تصمیم گرفت که یکیش همین ناراحتیه

سلام
همین. منم نظرم همینه که عمدتا حذف وبلاگ یه تصمیم عجولانه است.

به نظرم بهتره جای حذف کردن ، ننویسیم ، نخونیم و یه مدت فاصله بگیریم ازوبلاگمون . اینجوری موقع خوب شدن حالمون ،پشیمونی سراغمون نمیاد .

دقیقا!

من خودم بعد از نوشتن در وبلاگ گروهی فانوس جزیره اولین وبلاگ شخصی ام خیلی داغ و پر مخاطب و خوب بود...

بعد از یک سا یا یکسال و نیم نوشتن حذفش کردم...

اما اصلا راضی به حذفش نبودم... منتها بنا به مصلحتها باید حذف میشد... که نمیشه الان هیچ توضیحی براش داد...

یه مدت ننوشتم... بعدش نون و القلم رو بنا کردم... بعد از نون والقلم دو سه وبلاگ عوض کردم و بارها با نظرات بسته نوشتم... اما دیگه حذف نکردم... چون ضرورتش پیش نیومد...

من پیش خودم میگم شاید دیگرانی که حذف میکنن واقعا مصلحتی براشون پیش اومده...

همونطور که برای من پیش اومده...

البته ممکنه خیلی ها به خاطر نوسانات روحی جمع کنن برن...

اون هم قابل درکه...

بله، حق با شماست. شاید مثلا وبلاگ فعلی رو حذف می‌کنن و ترجیح می‌دن با یه گروه خوانندهٔ جدید و نشونی جدید ادامه بدن. شایدم واقعا واقعا دیگه نمی‌تونن بنویسن...
من خودم چون نزدیک ده ساله با همین نشونی و عنوان دارم می‌نویسم و خب تو این ده سال خیلی اتفاقات سخت هم افتاده ولی هیچ وقت باعث نشده حذفش کنم، یکم انگار از دریچهٔ دید خودم نگاه کردم.
به هرحال امیدوارم اگرم یه آدم صاحب‌قلم و صاحب‌فکری، حذف می‌کنه می‌ره، با یه نشونی جدید ادامه بده، ولو منِ خوانندهٔ قدیمی، اون نشونی رو نداشته باشم:)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی