تلاجن

تو را من چشم در راهم...

بدیهیات

جمعه, ۸ شهریور ۱۳۹۸، ۱۰:۰۱ ق.ظ
نویسنده : مهتاب

امیرخانی یک جایی توی «سرلوحه‌ها» دربارهٔ مرحوم حاج عبدالله والی نوشته بود و چیزی نوشته بود به این مضمون که ما خیال می‌کردیم «لقد کان لکم فی رسول الله اسوة حسنة» یعنی همین که که در سلام کردن پیش‌دستی کنیم و لبخند بزنیم و با بچه‌ها مهربان باشیم و الخ. و الان فهمیده‌ام اسوهٔ حسنه بودن، یعنی یاد بگیری پیامبر شوی، «پیام» خدا را به بنده‌هایش برسانی.

و من یادم هست خوشم آمده بود از تعبیرش و خیال می‌کردم «خب پس، باید تمرین کرد که بتوان پیام خدا را به بنده‌هایش رساند» و خیلی بلاهت‌آمیز خیال می‌کردم پس من در حال چنین مبارزه‌ای هستم با خودم و زندگی و ...

اخیرا فهمیده‌ام زکی! خانمِ مهتاب! شما همان با لبخند سلام کردن را یاد بگیر! پیامبر شدن پیش‌کش!

پس من غلط فکر می کردم

طوری نیست. ما هم که فکر می‌کردیم داریم درست فکر می‌کنیم، هنوز همون اول راهیم.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی