تلاجن

تو را من چشم در راهم...

هنرِ «چشم» گفتن

سه شنبه, ۲۲ مرداد ۱۳۹۸، ۰۳:۱۸ ب.ظ
نویسنده : مهتاب
اون پست مدیریت تو محل کار رو که براتون نوشتم، باعث شد یکم بیش‌تر به خودم و رفتارام دقت کنم. دقت کردم دیدم من گرچه مفهوم کار گروهی و مسئول و مدیر گروه رو می‌فهمم، گرچه می‌دونم وقتی مقام بالاترت چیزی می‌گه، هرچقدرم مخالفی و این مخالفت رو توضیح می‌دی، ولی حق سرپیچی نداری، اما «چشم» گفتن رو بلد نیستم. یه جورایی انگار به غرورم برمی‌خوره به کسی بگم «چشم» (مخصوصا اگر طرف مقابل خانم نباشه). می‌گفتم «باشه» یا «بله» یا «همین الان» یا به هرحال کلماتی که نشون بدن کار رو انجام می‌دم. ولی توی اون پست که صحبت مدیریت شد، دیدم من اگه مدیر جایی باشم، خیلی خوشحال می‌شم نظرات انتقادی و پیشنهادی رو بشنوم، ولی در عین حال همون قدر هم خوشحال می‌شم وقتی تصمیمی رو اعلام می‌کنم، بهم بگن «چشم». این کلمه انگار خیال آدم رو از بابت انجام اون کار راحت می‌کنه و این برای یه مدیر، کمک بزرگیه.
حالا این مدیر، مدیر هر جا می‌خواد باشه، محل کار، خونه، یه مجموعه و....
درآوردن حد‌و‌حدود درست این قضیه، توانایی خاصیه به نظرم.

پ.ن: انتقاداتم تو اون پست سرجاشه همچنان.
پ.ن۲: حالت خانوادگیش توضیحات و ریزه‌کاری‌های دیگه‌ای هم داره که فعلا این‌جا نمی‌خوام در موردش حرف بزنم.

سلام بانو جان:-)

یک طرف دیگه قضیه هم اینه که چشم, انگار یک بار معنایی اضافه تری هم داره. یک نوع مطیع بودن لطیف:-) توش هست , بخاطر همین خیلی ها برای آقایون بکار نمیبرنش جز برای افراد خاصی مثل همسر, پدر و یا استادی که حکم پدر معنوی رو داره. و برای بقیه ترکیب «حتما ان شالله» رو بکار میبرن:-)

سلام بر خانم الف عزیز^_^

بعضی نظرات از جمله این نظر فعلی شما حقیقتا آدم رو سر شوق میارن. چون دقیقا به جنبه‌هایی اشاره می‌کنن که نویسنده تعمدا در موردشون حرف نزده تا ببینه اگر سوالی هست بیش‌تر توضیح بده.

این موضوع هست و درسته. اعتقاد قبلی من هم بود اتفاقا. اگر تجربهٔ کار کردن رو توی این هشت نه ماه اخیر نداشتم، شاید همچنان هم نظرم همین می‌بود. ما دخترایی که تو مجموعه‌های مختلط کار می‌کردیم، این مسائل اتفاقا جزء مسائل موردبحثمون بود. حالا هم این چشم گفتن، هم مثلا استفاده از عباراتی مثل «یا علی» تو خداحافظی‌ها(تو خداحافظی با آقایون نه ها! کلا! این که آیا این عبارت دخترونه هست یا نه و.... مسائلی از این دست)
قبلا من هم با شما و کلا این نظری که فرمودید موافق بودم و حالا توی متن نوشتم غرور، ولی یه بخشی از منظورم همین بود دقیقا. منتها الان نظرم عوض شده و معتقدم که اگر طرف مقابل حداقلی از اون شعور و درکی رو که آدم به هرحال تشخیص می‌ده بعد یه مدت، داشته باشه، این کار ایرادی نداره و می‌تونه شرایط مدیریت رو برای او راحت‌تر کنه و نسبت به من هم اعتمادسازی کنه. (باز هم تاکید می‌کنم نه نسبت به هر آدمی)
اما نظر فعلیم اینه که تو متن پست نوشتم، گرچه تجربه نشون داده ممکنه بعدا نظرم عوض شه:) الان معتقدم کار درست‌تر اینه و ایراد خاصی نداره:)

بازم ممنون از نظرتون:)

بله بله

پس اون یه دونه لایکه مال شماست:)

چه جالب...

 

کلمه«چشم» از اون کلمه هایی هست که برام دایره ی استفاده ای خاص داره! 

و‌معمولا برای نزدیکانم استفاده می کنم، برای بقیه  ان شاءالله می گم، یا بسیار خب

 

تازه اوایل هم همه فکر می کردن ان شاءالله یعنی عمراً:)

 

 

 

فعلا هم نظرم تغییر نکرده! :)

حالا به هرحال یه موضوع فرعی جزئی میاد به نظرم که بسته به شرایط و آدم‌ها و عرف، ممکنه قابل تغییر باشه تصمیمی که می‌گیریم :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی