از زمانی که اخبار درگیریهای ما با گروههای تکفیری به اوجش رسیده بود، دعا کردن برای رزمندههایمان، تقریبا جزء برنامهٔ روزانهام شد و زمانی که در پاییز ۹۶، نامهٔ معروف سردار سلیمانی به رهبری منتشر شد، خیلی جدی خودم را (به اندازهٔ ناچیز خودم) در آن پیروزیها موثر میدانستم و خوشحالیام از جنس آدمهای درگیر در مبارزه بود.
من باور دارم روزی میرسد که جزئیات تاثیر همهٔ نیتها، دعاها و اعمالمان در بهبود اوضاع جهان را (که ممکن است در حال حاضر کاملا مبهم یا به کلی بیفایده به نظر برسند)، به ما نشان میدهند.
کاش آن روز، خیلی حسرت نخوریم...
+ سال ۹۵، گزارش کوتاهی در نشریهٔ انجمنمان نوشتم از دیداری دانشجویی با یکی از جانبازان وقایع سوریه و صادقانه بگویم، بین همهٔ آنچه تابهحال نوشتهام، اگر امیدی به نوشتهای داشته باشم که قرار باشد جایی دستم را بگیرد، همان برنامه و همان نوشته است.
+ یک وقتی که حالم خیلی خوب یا خیلی بد باشد، برایتان از آن دیدار و حواشیاش مینویسم به امید خدا.