تلاجن

تو را من چشم در راهم...

تصور حس نزدیکی به خط پایان

شنبه, ۲۵ خرداد ۱۳۹۸، ۱۲:۱۲ ق.ظ
نویسنده : مهتاب
هفتاد سالمان که بشود، حسرت چه کارهای نکرده‌ای را خواهیم خورد؟ کدام روزها، ماه‌ها، کتاب‌ها، صداها، فیلم‌ها یا آهنگ‌ها برایمان تداعی‌کنندهٔ اتفاقات و آدم‌های رفته و نرفتهٔ زندگی‌مان خواهند بود؟از کدام روزهای زندگی و جوانی با برق آشکاری در چشم‌ها و تپش پنهان‌نشدنی‌ای در قلبمان یاد خواهیم کرد؟
تنها روی نیمکت پارک، خانهٔ خودمان یا خانهٔ سالمندان، در جمع دوستان، خانواده یا فرزندان، در هرکدام از این موقعیت‌ها به چه چیزی فکر می‌کنیم؟
از کدام راه‌های رفته پشیمانیم؟ کدام حرف‌های زده؟ حسرت کدام واژه‌های نگفته قرار است تا هفتاد سالگی با ما بماند؟ چه آدم‌هایی به کلی فراموش شده‌اند و کدام‌ها پررنگ پررنگ در تمام لحظاتمان حضور دارند؟
هفتاد سالمان که بشود، چه چیزهایی از زندگی مهم‌اند؟ به مرگ فکر می‌کنیم؟ به مرگ احساس نزدیکی داریم؟
هفتاد سالمان که بشود، چقدر همینیم که الان قبول و باورش داریم؟ کجاییم؟ چه می‌کنیم؟ مهم‌ترین خواسته و آرزویمان چیست؟
اصلا قرار است روزی هفتاد سالمان بشود؟
خیلی بهش فکر میکنم و باعث میشم که ناامیدی در ذره ذره وجودم رخنه کنه. :(
اوا! ناامیدی چرا؟
از تصور همین چیزها دیگه. از تصور اینکه بعد حس کنم کاش و ای کاش و این حرفها. و چون الان اصصصلا از خودم راضی نیستم این احتمال رو میدم که عمرم به حسرت تبدیل بشه.
بذارید تو یه الگوریتم بریم جلو.

وقتی کسی از خودش راضی نیست یعنی
1. از تلاشش راضی نیست.
2. از نتیجه تلاشش راضی نیست.

در حالت 1:نارضایتی ممکنه به خاطر
الف)برنامه‌ریزی نادرست
ب) ضعف اراده
ج) ایده‌آل‌گرایی افراطی
باشه.

در حالت2: نارضایتی ممکنه ناشی از
الف)اخلاص نداشتن
ب) صبور نبودن
ج) ایده‌آل‌گرایی افراطی
باشه.

چیزی هست بخواید بهش اضافه کنید؟:)
هوم :)
تقسیم‌بندیت خوب بود. مشکل منو هم شامل شد. :)
اما اینکه چیز دیگری اضافه بکنیم یا نه نیاز به تامل داره.
منتظر نتایج تاملاتت می‌مونم پس:)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی