در حکومت آخرین، باید هر (با اغماض) ملتی دستاوردی داشته باشد تا بتواند با آن حکومت همراه شود؛ فلذا سنتهای خوب جوامع دیگر را به اسم غیر اسلامی بودن پس نزنیم و سنتهای بد ایرانیمان را هم با همین بهانه تمدید نکنیم. ایدئولوژی اصلی مایی که به دین (اسلام) معتقدیم، فراملیتی و فرانژادی است. پس تمرین کنیم ذهنها و زندگیهایمان از غذا تا آداب و رسوب، آنچه خوب و قابل استفاده است را یاد بگیرد و بابت این کار احساس عذاب وجدان و غیر ایرانی شدن نداشته باشیم. هویت اول و اصلی ما ایرانی بودن نیست، اعتقاد به پروردگار عالم و نوع انسان است، اعتقاد به والاترین تعریفی که هر کدام از این دو میتوانند داشته باشند....
در واقع بین تبادل فرهنگی و تهاجم فرهنگی تفاوت هست. ما با تبادل فرهنگی موافقیم ولی با تهاجم فرهنگی نه.
حالا جدای تبادل فرهنگی برای اصلاح اشکالات فرهنگمون، وظیفه دیگهای که داریم به نظرم مدون کردن اصول اسلامیه در حوزههای مختلف. معماری، غذا خوردن، اقتصاد و این اصول میتونن مثل یه کالای فرهنگی صادر بشن و هر انسانی در هر جامعهای، سنتهای خوب جامعه خودش رو در قیاس با اون اصول بسنجه.
بر این اساس و با اعمال تغییرات لازم، یه معماری کاملا بومی مثلا شرق آسیا یا آمریکای جنوبی، میتونه همون قدر اسلامی باشه که فلان مدل معماری ایرانی.
اسلام در هرجا وارد بشه مثل مروارید عمل میکنه. حتی اگر تهدیدی باشه اون رو به نسخه بهتر یعنی مروارید تبدیل میکنه.
در ایران هم وارد شد گوهر ایرانی هارو به مرواریدی تبدیل کرد که در جهان درخشنده است.
اسلام بسترهارو اصلاح می کنه برای بندگی بهتر هر انسانی و اون هارو به فطرت بر می گردونه و هرچیزی با این فطرت موافق باشه مورد پذیرش اسلام هست.
مثل سنت های خوب ایرانی که چون مطابق فطرت و هماهنگ با اصول اسلامی بودن حفظ شدن.
نکته خیلی مهم اینه که اسلام تازه به اون شکلی که باید، وارد ایران نشد.
منظورم دقیقاً اینه که شما هم معتقدید اسلام قائل به برابری نژادی برای همۀ انسانهاست؟
منظورتون از برابری نژادی چیه؟ این که همه در انسانیت مشترک هستن یا این که همه، همه توانایی ها رو دارن؟
این که همۀ نژادها در برخورداری از امتیازات گوناگون اجتماعی سهم یکسانی داشته باشن.
سهم یکسان که نمیشه، چون به هرحال تلاشها یکسان نیست. اون جامعهای که تو این پست ازش حرف زدم قراره بدون استثمار، به همهٔ نژادها فرصت بده رشد کنن و اون وقت متناسب با تلاشها، سهمها تقسیم بشه.
ولی در مورد این که تکلیف نابرابریهای تا الان چی میشه، نمیتونم نظر درستی بدم. به نظرم موضوع پیچیدهایه.
موضوع اینه که در اسلام اساساً نژاد مطرح نیست تا برابری نژادی هم بخواد مطرح باشه.
«و جعلناکم شعوبا و قبائل»
اسلام، تفاوتها رو قبول داره.
تفاوت که بله، ولی آیا چیزی به نام نژاد رو به رسمیّت میشناسه؟
«وَ مِنْ آیاتِهِ خَلْقُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافُ أَلْسِنَتِکُمْ وَ أَلْوانِکُمْ إِنَّ فی ذلِکَ لَآیاتٍ لِلْعالِمینَ»
دیگه چه طوری باید به رسمیت بشناسه؟ منظورتون از رسمیت چیز خاصیه؟
همین یعنی اینکه به رسمیّت نمیشناسه.
حس میکنم توافق نظر داریم و صرفا از کلمات متفاوتی داریم استفاده میکنیم.