یکی از آرزوهای خوب و مهم زندگیتان را تصور کنید لطفا.
آرزوی مشروع معقولی که هدفتان از اتفاق افتادنش، فخرفروشی و امثالهم نیست، بلکه خواستهای است که شما را در درجات متعالیتری از جهت کیفیت حیات قرار میدهد. تصور کردید؟
طبق برنامهٔ از پیش تعیینشدهٔ نظام هستی، با توجه به مجموعهٔ مصالح، شایستگیها و سایر عوامل، قرار است سه سال دیگر به آن خواسته برسید و این سرنوشت محتوم غیر قابل تغییر شماست مگر...
مگر دعا کنیم عزیزانم!
دعا، من و شما را در مسیرهای میانبر رسیدن به خواستههای معقول مشروع با نیتهای درست قرار میدهد، دعا، زمان رسیدن به آن خواستهٔ سه ساله را با اتفاقاتی که رقم میزند، میتواند به یک سال و بلکه یک ماه و بلکه کمتر از این برساند.
دعا، ممکن است زمان رسیدن به خواستهتان را ثابت نگه دارد، اما کیفیت تحققش را دگرگون کند و در درجاتی بالاتر از آنچه حتی تصور میکردید، آن را محقق کند.
دعا، حتی اگر هیچ کدام از این دو کار را نکند و هیچ رقمه رسیدن به آن خواسته، مطلوب و مصلحت شما نباشد، منبع پرقدرتی از خیر و برکت است که مثل بومرنگ، دوباره به خودتان برمیگردد، شاید این بار برای رفع خواستهای مهمتر از آن اولی.
دعا، دعایی از سر امید به رحمت خدا، همراه با شوق تحقق خواستهها و از طرف قلبی متواضع نسبت به پروردگار عالم، قضای حتمی و قطعی من و شما را هم میتواند تغییر بدهد.
اگر شما هم مثل من احساس میکنید از ماه مبارک و از شبهای قدر، آن طور که شایسته بوده استفاده نکردهاید، هنوز فرصت هست. هنوز چند روزی وقت هست برای دعا کردن زیر این آسمان که آبیتر از ماههای دیگر است.
هنوز فرصت هست اتفاق خوب محتوم مقدرشدهٔ سال آینده، در همین ماه آینده پیش بیاید.
دعا کنیم.. با شوق، با ادب، با امید...