فرمود:
می صبوح و شکر خواب صبحدم تا چند
به عذر نیم شبی کوش و گریه سحری
+ میگفت: از این همه واژه دوش که تو شعر حافظ هست ( دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند، دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند و...) معلوم میشه زیر دوش یه خبرایی هست :)
+ خیلی وقت بود واسه یه خواسته، انقدر گریه نکرده بودم...