تلاجن

تو را من چشم در راهم...

شاگرد خصوصی

شنبه, ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۰۳:۱۰ ب.ظ
نویسنده : مهتاب

می‌دونید، بعضیا زیادی خوبن و هر کاری کنن نمی‌تونن قایمش کنن این خوبی رو. بعضیا زیادی مهربون و مودب و بزرگوارن، طوری که وقتی داری باهاشون حرف می‌زنی تپش قلب می‌گیری از استرس. بعضیا خیلی بزرگن، طوری که وقتی می‌بینیشون، مدام یاد کوچیکی خودت می‌افتی. موقع حرف زدن باهاشون به وضوح احساس حقارت می‌کنی در مقابلشون و به راحتی حس می‌کنی که فقط از روی بزرگواری خودشونه که دارن پرت‌و‌پلاهای تو رو گوش می‌دن، تحمل می‌کنن و با لبخند و مودبانه جواب می‌دن.

دروغ چرا، تو ارتباطات فوق محدودی که با بعضی از این بعضیا داشتم، همیشه دلم خواسته آدمی باشم که ورای اون پرده‌های ادب و متانت وجودی‌شون که در قبال همه وجود داره، به خاطر شخصیت خودم، باهام برخورد خوبی داشته باشن.

بعضیا خیلی زیادی خوبن و آدم دلش می‌خواد فارغ از همهٔ تعارفات و الزاماتی که تو برخورد با آدم‌های معمولی دارن، یه طور دیگه‌ای روش حساب کنن...

حس امنیتی که در مواجهه با این انسانها به آدم دست میده فوق العاده هست... من اون امنیت رو فقط در وطن های خودم حس کردم...
کلا انسان که وسعت پیدا میکنه این نورانیت رو پیدا میکنه و دیگران هم جذب نورش میشن...
دقیقا! حس امنیت خیلی تعبیر به‌جایی بود.
مومن باعث امنیت قلوبه.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی