اعتراف میکنم دوست داشتم مامان، بابا یا هر دوشون از سادات بودن :)
من اگر مامانم، بابام یا هردوشون، یا مستر، از سادات بودن تا الان از خودشیفتگی مرده بودم! باور کن!
خودشیفتگی چرا حالا؟:)
پس خدا خودش میدونسته باید چیکار کنه :دی
انتساب به سادات خودشیفتگی داره دیگه ^_^
آره دقیقا. ولی حتی برای اونهایی که از خودشیفتگی نمیمیرن هم خودش میدونسته ها:دی
حالا انشالله قسمتت بشه عروس سادات باشی ^_^
خودشیفتگی که نداره انصافا. « ان اکرمکم عندالله اتقاکم» هرچند که منظورتون رو متوجه شدم :) به نظرم همون بگیم حس خوب داره کافیه :))
عخی! آرزوی قشنگی بود:)
چه فرقی داشت خب؟! :/
شما میشدی میرزا نهایت دیگه :)
مگه به خانمها هم لقب میدادن؟:|
فرق که نه به اون معنا، ولی خب آدم وقتی کسی رو دوست داره هرچقدر حس کنه بهش نزدیکتره، حس بهتری میده:)
اینکه سید نیستم زیاد برام مهم نبوده
مهم برای منم نیست. فقط گفتم حس خوبی داره، نه این که مثلا امتیازی چیزی محسوب بشه:)
برای من در این حده که اصلا بهش فکر هم نکردم:)
منم این اواخر یادمم نیست چی شد، یهو ولی یادش افتادم که حس خوبی میداشت اگه این طوری بود:)