چرخهٔ امید و ناامیدی من نسبت به این فضا و آدمهاش، باز چرخیده رو قسمت خستگی و ناامیدی. ذهنم پر از ایده است، اونایی که یادداشت میکنم تو دفترچهٔ کاغذی، اونایی که اینجا پیشنویس میشن، اونایی که مرتب میشن تو یادداشت گوشی، اونایی که از تولید به مصرف پست میشن و اونایی که دیگه انقدر ایدهها زیاده، بیخیال میشم و یادداشتشون نمیکنم.
ایده که میگم میدونید، گاهی صرفا یه جمله است؛ جملهای که مینویسم تا بعدتر تو نظرات بیشتر توضیح بدم و گاهی برعکس، طولانی میشه و سعی میکنم همهٔ حرف رو تو همون متن اصلی بگم.
ولی به هرحال باز این فضا بیمزه شده. یا شاید من مثل آدم سرماخوردهای شدم که مزهها رو درست تشخیص نمیده. هرچی که هست باز نوشتن تو این فضا راضیم نمیکنه. بازم اون عمقی که میخوام نیست. اون بحثای سازندهای که میخوام نیستن. مثل بدمینتونی شده که مدام توپ بیفته زمین، مثل پینگپنگی که یه سره توپش از محدوده خارج شه، مثل والیبالی که رفت و برگشت توپ و کِیف این رفت و برگشت توش نباشه. نتیجه خستگیه. شاید عملا تحرک و ورزش هم اتفاق افتاده باشه، ولی خستگیش بیشتره.
هنوز انقدر نویسنده نیستم که بتونم به قدر کافی مخاطب رو درک کنم، ولی هنوز انقدر روشنفکر هم نیستم که «مرگ مخاطب» رو بپذیرم و در عین حال هنوز انقدر دور نیستم از نوشتن که بتونم ننویسم.
ولی، نتیجهٔ این سه تا کنار هم میشه «تعطیل شدن موقت وبلاگ» که چارهای نیست از بابتش. تو روزمرهها دیروز پریروز نوشتم ولی گفتم احتمالا بیشترتون نمیبینید اون جا رو. گفتم این جا هم بنویسم که میخوام چند ماهی تعطیلش کنم، با این که خیلی برام سخته ولی راه دیگهای هم نیست. وقتی انرژی ادامه دادن نیست، شوق نوشتن هرچقدرم زیاد باشه، به کار نمیاد، گرچه نویسنده رو به قدر کافی اذیت میکنه...
پ.ن: دفعهٔ قبل که اینجا رو سر همین دلایل تعطیل کرده بودم، نوشته بودم «برایم سوال شده که باید چه کنم؟ اینجا را ببندم؟ بروم جیپلاس حرفهایم را بنویسم؟ کلا حرف نزنم یا به این سخنرانیهای یکطرفه بدون مخاطب ادامه بدهم؟»
از اون موقع تا الان، یه اتفاق مهم افتاد و اون این که جیپلاس هم تعطیل شد و حالا فقط یه گزینه مونده: «برو و هر وقت تونستی برگرد همینجا.»
پ.ن۲: خیلی دیر شده و چند وقتی بود میخواستم این رو بگم ولی هی نمیشد؛ ممنون از همهٔ اونایی که ذیل پست «تاثیر سنتهای تاریخی در فقه؟» و تا حدودی هم «بیاید آدم فضایی نباشیم» نظر گذاشتن (حتی اونایی که به دلایل مشخصی، بهشون جواب ندادم). اون اولی مخصوصا، یکی از اون جنس بحثای موردعلاقهٔ من رو محقق کرد.
مراقب خودتون باشید.
یا علی.