تلاجن

تو را من چشم در راهم...

اعتراف

جمعه, ۹ فروردين ۱۳۹۸، ۰۳:۴۵ ب.ظ
نویسنده : مهتاب
اعتراف می‌کنم من اگر بودم، از بعد اتفاقات صفین و آن معرکهٔ قرآن‌ها، برای شهادت علی علیه‌السلام دعا می‌کردم. هم او راحت می‌شد هم بقیه به چیزی که لایقش بودند می‌رسیدند.
که شد.
و رسیدند. 
سلام
واقعا خود حضرت هم دعاش این بود که :
خدا من را از شما بگیره.
 در نهج البلاغه هم شاهد خستگی حضرت از مردم هستیم ولی حضرت هرگز دست به نفرین مردم نمیزنه.
سخنرانی دکتر سروش در مورد نهج البلاغه هم گوش دادنی هست.
سلام.
چرا، اونجا که پیامبر رو تو خواب می‌بینن نفرین می‌کنن مردم رو.

دکتر سروش رو قبلا تو اینستا دنبال می‌کردم، تفسیر مثنوی می‌گفتن فک کنم. کسل‌کننده بود انصافا. 
اعتراف تلخیه
همچنین اعتراف خوبی نیست

باید بیشتر رو خودتون کار کنید
لحظات سخت‌تر از اون هم در تاریخ آل‌الله قرار داره

هر چند درک می‌کنم
:)
خوبه که درک می‌کنید :)
سلام
یه داستانی توی قرآن هست که قوم بنی اسرائیل وقتی با حضرت موسی (ع) در بیابان هستن و براشون از آسمان غذای بهشتی میاد (من و سلوی) از حضرت موسی طلب غذاهای معمولی خودشون رو میکنن (عدس و پیاز و ...)
این داستان خیلی عمومیت داره در هر عصری...
در زمان حضرت علی علیه سلام واقعا این داستان وصف مردم اون زمان بود... مردمی که هاضمه شون غذای سماوی مولا علی رو برنمی تافت...

و همچنان این داستان جریان داره...
همراهی با ولی خدا این امتحانات رو داره... قدرت هضم پیدا نکنیم، پس میزنیم... ولی خدا رو تنزل میدیم... اونقدر تنزل میدیم که ...
سلام.
اونقدر تنزل می‌دیم که می‌گیم کاش شهید بشه تا راحت بشه از دست مردم؟
نمی‌دونم. شاید. دلم می‌سوزه آخه. یه چیزایی آدم می‌بینه و می‌شنوه که فقط می‌شه با همچین آرزویی خودش رو تسکین بده یکم.
یکی از ویژگی های همراهی با ولی خدا اینه که درون های همراهی کننده ها قیام میکنه و میزنه بیرون...
خواستم بگم فقط جای تاسف نداره... یه مقدار هم جای ترس داره...
البته اگر واقع بین باشیم و به تاریخ از بیرون نگاه نکنیم
کتاب یا کتاب‌هایی هست که پیشنهاد کنید در این مورد بخونم؟
در مورد تاریخ؟
در مورد اتفاقاتی که تو همراهی با ولی خدا، برای فرد و جامعه می‌افته.
این یه تحلیله بزرگوار...
تا حالا چندین مطلب در موردش نوشتم یکیش اینه:

نه کتابی در این باب سراغ ندارم...
خب من فکر کردم شاید کتاب داشته باشیم در مورد این موضوع. حالا نه اختصاصا همین موضوع، مثلا در مورد حضرت موسی و به این مورد هم پرداخته شده باشه. یا در مورد حضرت امیر و..

پس یعنی صرفا نظر خودتونه؟
خیالتون راحت باشه... تحلیل خودمه... میشه از کنارش رد شد...

خب ببینید ما در مطالعات معرفتی یه سری اصول و کلیات میخونیم... اگر اونها درست درک بشه همون نشانه شناسی که گفتم اتفاق میافته... و همینطور تحلیل های دیگری هم خروجی اش میشه...

من اون اصول رو خوندم... مثلا یکی اش اینه که قرآن (و داستانهاش) تماما شرح وجودی انسانه...
یعنی داستان یوسف و ذولیخا... داستانهای بنی اسرائیل و ... همه شرح وجودی من انسانه...
برای همین برخی مفسرین علاوه بر تفسیر آفاقی قرآن ، سخن از تفسیر انفسی قرآن هم دارن...
که خب بحث مبسوطی میطلبه 

نه منظورم این نبود از کنارش رد بشم:) می‌خواستم ببینم منبع دیگه‌ای هم هست یا نه.
ممنونم ازتون:)

من بالاخره یه روزی، دیر یا زود باید برم حوزه. این طوری نمی‌شه:)
دوست دارید بحث های دینی و مربوط به حقایق رو؟
در حدی که حاضر باشید برای ارتقاء درکتون هزینه بدید... مثلا از عمرتون هزینه کنید... یا از وجاهت عمومی تون در اقوام یا ...
جدای این که دوست دارم، به هرحال علوم دینی شاخه‌ای از علمه که به نظرم بدون یه آشنایی حداقل نسبی باهاش، نمی‌شه کاری از پیش برد. جامع‌ترین آدم‌ها اونایین که هم با حوزه و هم دانشگاه، آشنایی دارن.(حالا نمی‌گم الزاما هر دو رو تا تهش و کاملا تخصصی پیگیری کردن، ولی به هرحال یه آشنایی مختصر لازمه)

قطعا حاضرم. برای تحقق اهدافی که دارم لازمه. ولی باید ببینم کی زمان مناسبش می‌رسه.(البته این وجاهت عمومی رو خیلی درک نکردم. من همین طوری هم آدم ویژه‌ای نیستم از نظر اقوام که حالا مثلا حوزه رفتن تغییری ایجاد کنه توش :) )
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی