بیحجابی وقتی کیف میده که فقط تو بتونی بیحجاب بگردی، و الا دستْ زیاد و اختصاصی بودن کمرنگ میشه. بعد هی باید دنبال ویژگیهای جدید گشت برای ویژه شدن.
ولی از شوخی گذشته فلسفه بیحجابی تلاش برای انحصاری بودن و شهرهی شهر بودن نیست و فلسفه حجاب هم فرار از این رقابت نیست. فلسفه بی حجابی برای خیلی ها راحت بودنه. و نمیشه کتمان کرد که حجاب محدودیته.خیلی وقتها فلسفه گریز از حجاب به خاطر تلاش برای آراسته بودنه.گاهی هم تلاش برای استفاده از ظرفیتهای چهره و جسمه نه لزوما برای جذب، بلکه گاهی برای اعتماد به نفس.
خودآرایی نوعی اسارت در تن و بدنه که اسلام با این مخالفه و حجاب آزادی از این اسارتهاست.
خب هرکس به یه جنبه ماجرا نگاه میکنه. واسه من چیزی که مهمه اینه، نمیگم فقط همین حس پشتشه.
تفسیرش این میشود که شما هم دوست دارید (تحت شرایطی) حجاب نداشته باشید؟ شرایطی مثل آنچه گفتید، یا اگر دستور دین نبود.
نظرات را هم خواندم، اینکه هر کس یک دلیل دارد یعنی حجاب را اصلاً ارزش ذاتی نمیدانند؟!
شرایطی که گفتم دقیقا میشه همون که دین توصیه کرده. (اصل این نیاز به خودنمایی رو که نمیشه از خانمها گرفت، اگرم بگیریم، اتفاق خوبی نیفتاده چون از ویژگیهای ذاتیشون دورشون کردیم)
حجاب اسلامی رو نه، ذاتی نمیدونن. گرچه اصل پوشیدگی و در دسترس نبودن، چیزیه که هر دختری فایدهاش رو درک میکنه. هنر اینه بتونیم تبیین کنیم بهترین پاسخ اون نیاز، همین شکلی از حجابه که دین خواسته.
عدد و رقم ندارم، ولی همه داریم میبینیم که به موازات سنّ ازدواج، پاچۀ شلوارها رفته بالا و به موازات سنّ بلوغ، روسری ها اومده پایین! بیشتر دختران بدپوششی که در سنین متعارف ازدواج کردن، به راحتی و با اختیار خودشون باحجاب میشن.
به نظرم این یه فرضیه است. البته احتمال میدم آمار هم تاییدش کنن، ولی به هرحال همین طوری نمیشه گفت.