ن. .ا |
۰۶ فروردين ۹۸ ساعت ۱۷:۱۵
مراعات سطح هوش ما رو هم بکنید
اختیار دارید:)
فک کنم شما از اون دانشآموزای زرنگی بودید که شروع امتحانات هیچ حس بدی براشون نداشت و از تعطیلات هم خوششون نمیاومد:)
البته خوبه دلنوشته ها مستقیم نباشه و ابهام داشته باشه...
نه اتفاقا من از مشکلاتی که داشتم این بود که با شروع امتحانات هیچ مشکلی نداشتم چون همیشه با اطلاعاتی که توی کلاس بدست می آوردم میرفتم سر جلسه، اغلب اهل درس خوندن شب امتحان نبودم ولی توی کلاس حتما درس رو گوش میدادم تا همونجا یاد بگیرم... این بیشتر مربوط به دوران دبیرستان به بعد بود... تو دانشگاه هم همین بودم
چون میدونستم قبول میشم هیچ وقت برای امتحانات وقت نمیذاشتم... و همیشه نمره حول حوش 14 تا 17 می آوردم...
تعطیلات هم که اصلا بهشتم بود...
همینه دیگه:) واسه همین فرق شروع امتحانات با تعطیلات رو انقدری که باید درک نمیکنید:)
مگه پسری داریم که از تعطیلات خوشش نیاد؟
والا دقیقا نمیدونم. ولی تجربهٔ من میگه هرچیزی تو این دنیا ممکنه:)
یکی از فانتری هام اینه بفهمم این واژه ها چه معنایی دارند :|
یعنی انقدر احساسات عاشقانه به نظرتون بیمعنیه؟
روی معنای جملهای که گفتم متمرکز بشید
نه من
من هنوز معنای پست رو نفهمیدم که بدانم در مورد معقولات است یا احساسات
خب فکر کردم مشخصه آخه.
بعدم تگ «عشق» زدم براش. گفتم حتما دیدینش.
بله... بله...
الان دوزاری ام افتاد...
اصلا وقتی اینطوری خنگ میشم احساس رضایت بیشتری دارم از خودم
دور از جون:))
من این تصویر رو یک بار تو یه گروه هم گذاشتم، اونجا هم ظاهرا مبهم بود مجبور شدم توضیح بدم در موردش:)