پسرخالهٔ نه ده سالم داره با تبلتش فوتبال بازی میکنه. میگه «جام جهانیه. من فرانسهام. ایران هم هست توش»، بازی میکنه و گلایی که میزنه رو نشونم میده. بازی بعدی، بعدی و بعدی. بعد یهو با ذوق میگه «ببین من و ایران رسیدیم فینال! من از قصد میبازم که ایران برنده شه» :)
و بدین ترتیب، سال جدید با یه گوله حس خوب شروع میشه :)
+ روز آخر سال با یکی از بچهها رفته بودم بیرون. بهش گفتم «بیا بریم یه روسری خوشحال بخریم. دلم یه روسری خوشحال میخواد.» بعد تو هر مغازهای میرفتیم جملاتمون این شکلی بود: «به نظرت کدوم خوشحالتره؟»، «این الان خوشحال هست؟»، «میگم خوشحال باشه! این چیه آخه؟» و...
سالتون پر از چیزای خوشحال:)