تلاجن

تو را من چشم در راهم...

اطلاع

چهارشنبه, ۲۲ اسفند ۱۳۹۷، ۰۸:۴۰ ق.ظ
نویسنده : مهتاب

ما واقعا چه اطلاعی از اوضاع عالم داریم وقتی دانسته‌هایمان از رسانه‌ها است (کمیت لنگ همیشگی ما)، وقتی تاثیرگذارترین آدم‌ها به دنبال گمنامی‌اند و وقتی چنان درگیر جنگ و اقلیتیم که خیلی حرف‌ها را اصولا نمی‌شود به شکل عمومی مطرح کرد...

 

+الحمدلله رب‌العالمین فی جمیع الاحوال

+خوبم الان:)

سلام
شاید در عصر ما به جای خبر محور شدن باید نشانه محور شد...
وقتی صحبت از خبر میشه رسانه ها نقش بالایی ایفا میکنن و خب طبیعتا مسئله اغوا و فریب هم خیلی پر رنگ میشه
اما وقتی نشانه شناس بشیم از اتفاقات پیرامونمون میتونیم بفهمیم کشور و جهان به چه سمت کلی ای داره میره...
بعد وقتی جهت حرکت رو فهمیدیم خیلی از خبرها صدق و کذبش برامون مشخص میشه...
یعنی نشانه شناس شدن خبرها رو هم برای ما پالایش میکنه
سلام
حس می‌کنم توانایی بالایی می‌خواد ترجمهٔ زبان این نشانه‌ها به زبانی که برای همه یا حداقل اغلب مردم قابل درک باشه.
مشکل بعدی اینه که بسیار تأویل‌پذیرن.
تاویل پذیری اگر به معنای اصالت برداشت های شخصی باشه... بله... این یکی از ابتلائاتش هست...
خطری هست که در این راه وجود داره...
راهش قوی کردن خود هست...
و این رو بدونید در بین عموم مردم هرگز یک مکیال همه پسند برای اعتماد یافت نخواهد شد...
اگر دنبال یک چیزی هستید که وقتی ازش استفاده کردید اکثریت شما رو بپذیرن... باید بگم این مسیر به سر انجامی نمی رسه...

حق تحقق پیدا میکنه ولو اکثرهم لایعقلون باشن... ما باید عقب نمونیم از این تحقق...
مسئله سر عقب نموندن ماهاست... به امید درک همه گیر مردم منتظر معجزه نباید بود...

بحث من پذیرش اکثریت نیست. «قابل درک» شدن موضوع برای اکثریته. تموم شدن حجته، ولو نپذیرن. اون دیگه مسئله نیست.
نشانه شناسی اونقدرها هم پیچیده نیست...
مثلا رهبری و حضرت امام از روی نشانه ها میفرمودن امریکا قابل اعتماد نیست و شیطان بزرگ هست... این خیلی سخت نبود فهمش...
اما سیاسیون سابقه دار ما هم براشون قابل درک نبود... عجیب نیست؟ یه کشاورز ساده هم می تونست بفهمه... اما یه سیاست مدار40 ،50 ساله با کلی تجربه خیانت از امریکا میگفت عرصه سیاست خارجی عرصه خوش بینی و بد بینی نیست
وقتی رهبری دیدن اینها نمی فهمن... فرمودن برید تجربه کنید...
و تجربه هزینه داره...
تجربه آخرین و تنزل یافته ترین پله عقل هست... که مولا علی فرمودن کسی که تجربه رو زیر پا بذاره شقی هست...
میخوام بگم درک نشانه ها سخت نیست... اما کسی که نخواد جز از راه تجربه بفهمه این شخص خیلی امیدی به هدایتش نیست... چون اصرار داره همواره در پایین ترین سطح عقل بمونه...

اما کسی که نشانه ها رو میفهمه میدونه چگونه باید تعامل برقرار کنه... ولو در زمان خودش درک نشه... اما میتونه در رشد یه نسل خیلی موثر باشه

من مسئله رو طور دیگه‌ای می‌بینم. به نظر من اون آدمی که می‌گه با مذاکره می‌شه مسائل رو حل کرد هم دقیقا می‌دونه داره راجع به چی حرف می‌زنه، ولی معتقده تنها راه همینه. نه که بگه این راه کاملا ایده‌آله (گرچه برای همراه کردن افکار عمومی مجبوره اینو بگه) ولی خودشم می‌دونه این طور نیست. ولی در عین حال معتقده راه دیگه‌ای وجود نداره.
به نظرم اون آدم هم نشانه‌های غیرقابل اعتماد بودن غرب رو می‌دونه، چیزی که نمی‌دونه بعد ایجابی ماجراست. نشونه‌های قابل اعتماد بودن خدا رو نمی‌دونه. و این مشکل جمعی مردم ماست... از جزئیات زندگی روزانه تا کلیات مسائل بین‌المللی به خدا اعتماد نداریم‌.
آن را که خبر شد خبری باز نیامد
این خوب نیست. در مورد مراتب عالی حقایق بله، ولی سطوح پایین‌تر رو اتفاقا باید به زبان قابل‌فهم برای جامعه توضیح داد. نشون داد بیش‌تر.
اعتمادم به رسانه خیلی کمه
خدا رو شکر حالتون خوبه :)
خوبه در مجموع:)

متشکرم:)
ممنون نکته تون خیلی خوب بود...
به فکر رفتم...
اما تحلیلم اینه که اگر اطلاعی از غیر قابل اعتماد بودن غرب داشتن نه از باب نشانه شناسی شون بوده بلکه تجربه کرده بودن این مسئله رو بارها...
خب عجیبه که چیزی که تجربه کرده و نتیجه مثبتی نگرفته رو دوباره حاضره تجربه کنه اما چیزی که هنوز تجربه نکرده (اعتماد به خدا) رو حاضر نیست تجربه کنه...
اینم داستان خیلی از ماها هست در مسائل زندگی مون...

الحمدلله.

خب الان بحث فرق کرد. عملا داریم می‌گیم تبیین نشانه‌ها بدون تجارب ممکن نیست. ظاهرا صرف نشانه‌ها قابل انتقال و تفهیم نیستن. همون ایرادات اولیه‌ای که بنده گفتم. بیش از حد تأویل‌پذیرن.
ببخشید یه مقداری تمرکزم کمه... شاید بد برسونم منظورم رو...
اینکه چه چیزی حجت رو بر مردم تموم میکنه بحث مفصلی میطلبه... وقتی حجت بر شخصی تموم بشه یعنی هیچ ابهامی برای شخص باقی نمیمونه...
فرض رو هم اگر بر این بگیرید که رسانه ها کاملا راست بگن... آیا میشه توهم مردم رو هم کنترل کرد؟
اگر خیل کثیری از مردم دچار توهم بشن و حرف راست رسانه ها رو دروغ بپندارن تکلیف چیه؟
اگر کسانی بیاین و روشنگری کنن باز عده قابل توجهی از مردم بگن که اینها جیره خور حکومت هستن با این توهم مردم باید چکار کرد؟
اصلا آیا رسانه میتونه برای مردم حجت باشه؟
من چند وقت پیش در یه مطلب به این موضوع پرداختم که چگونه مردم به آگاهی میرسن و یخ وجودشون آب میشه برای میل به ست حق...
اون مطلب اینه: http://noon1001ghalam.blog.ir/1397/10/26/%D8%AE%D8%B7-%D9%82%D8%B1%D9%85%D8%B2-%D9%86%D8%A7%D8%B3

این از تکلیف عموم مردم (ناس)...
نشانه شناسی برای عقلا هست... و اگر عاقلی در اجتماع نباشه اون عوام الناس هم به سمت حق میل پیدا نمیکنن...
بله... معلومه تا عقل نباشه نشانه شناسی محقق نمیشه... و معلومه در این مسیر سختی هایی وجود داره...

فکر کنم اون دعایی که تو قرآن هست که «پروردگارا! ما رو برای متقین، امام قرار بده» یه مفهومش همین باشه، نه؟ شناختن نشانه‌ها و تبیینشون به کمک شرایطی که پیش میاد.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی