اگه توییتر واسه روزای سخت، فیسبوک مال روزای بد، تلگرام مال روزای پرت و اینستا مال روزای خوب زندگی باشن، وبلاگ مال همهٔ روزای زندگیه. وبلاگ، زندگی واقعی آدمای ظاهرا غیرواقعیه. وقتی از وبلاگنویسا حرف میزنیم انگار داریم راجع به یه مشت اسم مستعار امنیتی صحبت میکنیم؛ مثلا: «دیدی غمی تو این پست آخرش چی نوشته بود؟»، «فیشنگار اومده بود برام نظر گذاشته بود که ...»، «بذار از این جغد عروسکیه عکس بگیرم واسه شباهنگ»، «رفتم واسه پویش نون و قلم نظر بذارم، بعد...» اینا جملات مکالمات ما وبلاگنویساست. زبان رمزی ویژهٔ خودمون که به نظر بقیه بیمعنی یا خندهداره، ولی ما پشت هر کلمه، شخصیت یه آدم رو میشناسیم که با خوشیهاش خوشحال میشیم، از ناراحتیهاش غصه میخوریم، براش دعا میکنیم و به خاطرش وقت میذاریم، همدیگه رو دعوت میکنیم به نوشتن، به عمیقتر شدن، بهتر شدن و گرچه گاهی از دست هم دلخور هم میشیم ولی مهمترین قسمت ماجرا اینه که تو این دورهٔ هجوم شبکههای اجتماعی، اسم و عکسمون رو قایم میکنیم و دلمون میخواد فارغ از این اسامی و تصاویر، آدما به افکارمون توجه کنن. ماها هنوز داریم تلاش میکنیم فکر کردن، کتاب خوب، موسیقی و فیلم و تئاتر خوب نشون هم بدیم. تلاش میکنیم مودبانه حرف بزنیم، بالغانه با اختلافنظرها برخورد کنیم و حرفای تازه و مفید واسه هم داشته باشیم.
هیچ مناسبتی نداره ولی دلم میخواست این آخر سالی، دعوت کنم از همهٔ اونایی که میخوان برن، که اگه اگه میتونن بمونن و از همهٔ اونایی که رفتن که اگه اگه میتونن برگردن و از همهٔ خوانندههای بدون وبلاگ که اگه میتونن اضافه بشن به جمع وبلاگنویسا... هیچجا وبلاگ نمیشه رفقا... بیاین چراغش رو روشن و پرنور نگه داریم :)
به امید یه سال وبلاگی پربارتر :)
پست بعدی: پویش معرفی وبلاگهای موثر