در جریان کشورهای دیگه نیستم؛ ولی تو این مملکت سالهاست که ایدئولوژی حرف اول رو میزنه. واسه همینم وقتی گروهی سرکاره که نگاهشون رو قبول داری، مشکلات رو برای رسیدن به اهداف خاص مدنظرت طبیعی میدونی (نمیگم نظر بدیه یا صرفا توجیهه) بعد وقتی گروه مقابل میاد روی کار، همون مشکلات رو چندین برابر بزرگ میکنی و نکتش اینجاست که طرف مقابل هم مثل خودته.
نمیگم مزیتها و معایبِ بودنِ همه یکیه، ولی نگاه آدمهای تاثیرگذار هر جریان، عمدتا همینه. ایدئولوژی، آدمها رو قانع میکنه برای تحمل و توجیه هر چیزی.
اینجا، تا اطلاع ثانوی، همه چیز ایدئولوژیکه. همه چیز.
+ درسی که دبیرستان و دانشگاه خوندم و کاری که انجام میدم، سر سوزنی ربط نداره به چیزایی که اینجا مینویسم. دوتا دنیای کاملا متفاوتن. حس دکتر جکیل و آقای هاید میده به آدم :دی