آنچه که امر هدایت بدان متعلق میشود، دلها و اعمالی است که به فرمان دلها از اعضا سر میزند، و امام کسی است که باطن دلها و اعمال و حقیقت آنها، پیش رویش حاضر است و از او غایب نیست؛ و معلوم است که دلها و اعمال نیز مانند سایر موجودات، دارای دو ناحیهٔ ظاهر و باطن هستند؛ و چون باطن دلها و اعمال نزد امام حاضر است، لاجرم امام از تمام اعمال بندگان خدا، خیر یا شر، آگاه است؛ گویی هرکس هرچه میکند، در پیش روی امام انجام میدهد. پس امام، هدایتکنندهای است که با امری ملکوتی که در اختیار دارد، هدایت میکند. بنابراین، امامت از نظر باطن، نحوهای ولایت است که امام در اعمال مردم دارد، و هدایت امام، چون هدایت انبیا و رسولان و مومنان، صرف راهنمایی از طریق نصیحت و موعظهٔ حسنه و نشانی دادن نیست؛ بلکه هدایت امام، گرفتن دست خلق و رساندن آنان به راه حق است. [ترجمهٔ المیزان، ج۱، صص ۴۱۳-۴۱۱]
نویسه مرتبط: لبخند