امروز سالروز مرگ تختیه. صبح، تو تاکسی، مجری رادیو داشت میگفت «واقعا چه راهی داریم برای این که مرام تختی رو بیاریم تو ورزشمون؟» و یادمه با خودم گفتم «بیخیال تو رو خدا اول صبحی! حالی داریا!»
الان که تو اتاقم و از بیرون صدای تلویزیون و گلهای پیدرپی ما به یمن، اونم دقیقا تو همین روز میاد، میبینم حق با مجری بود. باید از همون اول صبح شروع کرد راجع بهش حرف زد.
واقعا چی میشه از زدن این همه گل به یه تیم ضعیف از یه کشور رنجکشیده و در حال جنگ، انقدر خوشحال میشیم؟ نمیگم باید مثل پوریای ولی یا غلامرضا تختی میباختیم، ولی فقط این که «مردی نَبُود...»
و تازه همه اینا رو بذاری به حساب توان فنی مربی و ذوقمرگیهای جماعت فوق سکولار حوزه ورزش و...
به قول جلال «رها کنم...»
بعدنوشت: ظاهرا تیم یمن خیلی بیشتر از اونچه فکر میکردم، متعلق به عربستانه؛ فلذا، مطلب بالا رو پس میگیرم. ولی میذارم بمونه که یادم باشه سر فرصت و مفصلتر موضوعات رو بررسی کنم.
البته اگر این طور نبود، حرف من همونه. بردن تیمی که متعلق به کشوری در حال جنگه (اونم نه جنگی صرفا تو مرزها)، با گلهای زیاد، خلاف اخلاقیه که تو زندگی و از جمله تو ورزش، بهش اعتقاد دارم.