یک موضوعی هست که شما از هر ده تا دختر اگر بپرسید، یازدهتایشان با آن موافق هستند و آن این که توقع دخترها از همسرشان، مردی است که بتوانند به عنوان تکیهگاه محکمی در زندگی روی او حساب کنند؛ منتها در این مقوله، دو سوءتفاهم مهم وجود دارد. اولی که عمدتا از سمت دخترهاست، این است که خیال میکنند این تکیهگاه بودن، مفهوم فیزیکی و جسمی دارد! یعنی مثلا اگر پسری، هیکل چهارشانه و قد بلند و... داشت، یعنی تکیهگاه و پناه مناسبی است در سختیهای زندگی! به نظرم میآید تصور این گروه از زندگی، چیزی است شبیه رینگ بوکس که دارند روی توان جسمی یکی از مبارزان شرطبندی میکنند و لاجرم به دنبال کسی میگردند که هیکل ورزیدهتری داشته باشد!
و سوءتفاهم دوم از آن آقایان است. تصورشان این است که تکیهگاه و پناه یک دختر بودن، مفهومش این است که درباره هیچ مشکلی از مشکلات کاری و گرفتاریهای مالی و... با او صحبت نکنند تا احیانا «آب توی دلش تکان نخورد» و نگران نشود. این رویه البته ممکن است در موارد معدودی درست باشد، ولی در اغلب موارد (با توجه به هوش میانفردی بالای خانمها و نگرانیهای تمامنشدنیشان) اتفاقا این پنهانکاریها باعث استرس و دلهرهٔ بیشتر برایشان میشود و نتیجهٔ عکس اتفاق میافتد!
به امید روزی که هر دو گروه از این توهمات نجات پیدا کنند!
+ سوال یک: یعنی الان هر دختری فلان توقع و تصور را درباره ظاهر و قد و... همسر آیندهاش داشت، از نظر من دارد اشتباه میکند؟
و جواب، به نظر من بله. برای خود من، حتی تاثیر و نظری که در مورد ظاهر آدمها دارم، تابعی است از اخلاق و شخصیتشان و هرگز به خاطر ندارم هیچ نوع فانتزی یا تصوری در این مورد برای خودم ساخته باشم. حتی در حد یک تصور کاملا شخصی.
سوال دو: پس تکیهگاه بودن آن آدم به چیست؟
جواب: به عقل، ایمان، درک و مسئولیتپذیریاش.
سوال سه: مگر همین چند پست قبل نگفته بودی که قصد فلان کار را نداری و فلان و بهمان؟ پس این نوشتهها چیست؟
جواب: خب، انشاالله که همه خیلی فرهیختهتر از این هستند که سوال سه اصولا پیش آمده باشد.