تلاجن

تو را من چشم در راهم...

زبان، تابعی از نگرش جمعی ما به جهان است

يكشنبه, ۱۶ دی ۱۳۹۷، ۰۸:۲۰ ق.ظ
نویسنده : مهتاب

احساس می‌کنم اغلب این طوری است که باورهایمان تا یک سن خاصی، تحت تاثیر محیط و خانواده شکل می‌گیرد و بقیه مدت عمر، مشغول جمع کردن شواهدی له همان باورها هستیم. شواهد مخالف را هم معمولا انکار می‌کنیم یا نادیده می‌گیریم و اگر کسی هم پیدا شود که منطقا، اشتباه بودن نگرش‌مان را اثبات کند، نهایت این است که بگوییم «حالا البته بالاخره هرکسی نظر خودش رو داره»

اگر قرار بود آدم‌ها منطقی و منصفانه، به دنبال حقیقت و عمل به آن باشند، بعضی جملات انقدر کاربردشان کم می‌شد که احتمالا شاید از زبان بشری حذف می‌شدند.

واقعا همینطوره. گاهی میگم ای کاش ذهنم مثل قدیما بود. 
الان دیگه هر حرفی رو نمیتونم بپذیرم...
این که «هر حرفی» رو نمی‌تونی بپذیری اصلا بد نیست و لازم هم هست اصولا. مسئله اینه که نسبت به حرف حق، حرف منطقی و درست، به خاطر خواسته‌ها و منفعت‌های شخصی، عناد نداشته باشیم.
ارتکاب مکرر گناهان اراده ها را سست، تیزی ها را کند، آرمان ها را محو و اعتقادات را متزلزل میکند.


آرمانگرایی در اثر ارتکاب گناه های کوچک و بزرگ تبدیل به واقع گرایی و سپس پوچ گرایی و در نهایت باطل گرایی می شود.


جمله دوم رو بیش‌تر توضیح می‌دید لطفا؟
سلام
من مطالب شما رو میخونم...
یکی دو باری هم روی مطالب شما نظر دادم...
من در فضای وبلاگها با سه چیز طرف میشم که جمع اون سه چیز ذهنیتم رو از نویسنده شکل میده...
اول از همه "نام کاربری اش"
دوم اگر تصویر پروفایل داشته باشه و متنی زیرش نوشته شده باشه و تا حد کمی هم قالب وبلاگی که انتخاب میکنه
سوم محتوای نوشته هاش و نحوه تعاملش با مخاطباش...

مدتیه که وقتی وارد این فضای وبتون میشم روی گزینه سوم تامل بیشتری دارم
در مجموع به نظرم میرسه نگاه رهاتری نسبت به بسیاری از مذهبی های مادرزادی داشته باشید نسبت به دین... اما یه کم صبری و شتاب زدگی هم مشاهده میشه...
و البته این قضاوت نیست چون خودم با این فرضیات مطالب شما رو نمی خونم... بلکه گاها این حس بهم منتقل میشه با خوندن برخی مطالب...
البته شاید جای این نظر توی این مطلب نبود... اما بنظرم اومد گفتنش به از نگفتنشه

سلام.
چه جالب! دقیقا همین چیزایی که فرمودید برای خود من هم مهمه:)

کم‌صبری و شتاب‌زدگی جزء ضعف‌های منه. برداشتتون درسته. تلاشم ولی اینه که بهترشون کنم. لطفا بازم گهگاه اگر فرصت کردید سر بزنید و بهم بگید روند رو به رشد و بهبودی رو تو نوشته‌ها مشاهده می‌کنید یا نه:)
آرمان گرایی خوبه
واقع گرایی متوسط (اگر نگم بد)
پوچ گرایی بده (ریشه در یأس داره و یأس یعنی جهنم)
باطل گرایی خیلی بده چون به معنی جنگ با خداست.


واقع بینی با واقع گرایی متفاوته.
انسان باید آرمان گرا و واقع بین باشه.
گناه های مکرر این تنظیماتو به هم میزنه


به نظرم
آها. ممنون. نمی‌دونم چرا اولش متوجه نشدم. الان که دوباره خوندم به نظرم کاملا واضح بود.

حالا فرق واقع‌بینی با واقع‌گرایی رو می‌تونم بدونم از نظرتون؟
چه عجب! حرفای روشنفکری میزنید خانم! :)
جالبه زیر همین پست، هم نظر شما هست که تعجب می‌کنید از حرفای اصطلاحا روشنفکری من و هم نظری هست که می‌گه: «در مجموع به نظرم میرسه نگاه رهاتری نسبت به بسیاری از مذهبی های مادرزادی داشته باشید نسبت به دین»

به واقع، هرکسی از ظن خود شد یار من :)
و این که البته، من این همه نیستم :)
واقع بین کسیه که واقعیت ها رو قبول میکنه و برای تبدیل واقعیت به حقیقت تلاش میکنه... جماعت رو میبینه ولی همرنگ نمیشه بلکه برای اصلاح جماعت قدمی بر میداره
ولی واقع گرا مطیع محض وقایع میشه اگر ، دل به انحرافات میده دل به مُدها میده ، همرنگ جماعت میشه و الی آخر...
سپاس. فقط اینا مبنای خاصی داره از کتابی جایی یا نظر خودتونه؟ (در مورد استفاده از الفاظ منظورمه و الا تفاوت این دو تا نگرش رو قبول دارم)
"اگر” اضافیه... 
ممنون
ایشون دارن تلقین میکنن :)))))
عه! پس روشنفکر به نظر نمی‌رسم؟ خوشحال شدم:)
همه ش از کله ی پر از اوهام طائف بیرون آمده
:)
من نظری ندارم :)
محافظه‌کاری تا کجا جناب دچار؟ :)
تا جایی که شما صبور بشین در برابر نظر ما |بقول همون ایشون :)
«صبور بودن در برابر نظرات» را با رسم شکل تعریف کنید لطفا! 
:)
میگم میم اچ عزیز، ن.ا چه راست گفت راجبتونااااا :-)
آره:)
مشخصه آدم‌شناسن:))
"" ....بقیه مدت عمر، مشغول جمع کردن شواهدی له همان باورها هستیم....""
بعضی آدمها هم بقیه عمرشون مشغول جمع کردن چیزهایی برعلیه آموخته های خانواده و محیط هستن. اینجور به نظرم میرسه....
خانواده و محیط، دو عامل اصلی ساختن شخصیت و باورهای ما هستن ولی همش نیستن. اونی که همه عمر علیه خانواده و محیط داره شواهد جمع می‌کنه یعنی با اون دو تا موافق نیست. یعنی بازم در واقع داره له باورهای خودش دنبال تاییدیه می‌گرده. اصل حرف سر جاشه.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی