آدمی زاد ذاتا در جست و جوی عیب و ایرادهای اخلاقی است؛ فقط مسئله این است که نوک پیکان این تجسس را به سمت خودت بگیری یا بقیه...
خیلی خوب می فهمم این جمله رو
همه تجربه کردیم به نظرم. چه در مقام فاعل و چه مفعول.
کی گفته آدمیزاد ذاتا در جستجوی عیب و ایرادهای اخلاقی است؟! من موافق نیستم.
اگر یک چیزی شایع شد، ذاتی نمیشه.
و به نظر من خوبه که به طور کلی «دنبال» عیب و ایراد نباشیم. نه در خودمان و نه در دیگران. به جاش دنبال خوبیها باشیم. توی خومان تقویت و تثبیت کنیم و عموم دیگران را هم -به جای عیبجویی یا بدبینی- به خاطر خوبیهاشون احترام قائل باشیم.
فکر میکنم همین توجه به حفظ و تقویت خوبیها در خودمون، باعث میشه بدیها و عیب و ایرادها هم کمکم برطرف بشوند، و نیازی نیست که به زور با بدیها و عیبهایی که حس میکنیم در ما هست کلنجار بریم...
اگر یک چیزی شایع شد، ذاتی نمیشه.
و به نظر من خوبه که به طور کلی «دنبال» عیب و ایراد نباشیم. نه در خودمان و نه در دیگران. به جاش دنبال خوبیها باشیم. توی خومان تقویت و تثبیت کنیم و عموم دیگران را هم -به جای عیبجویی یا بدبینی- به خاطر خوبیهاشون احترام قائل باشیم.
فکر میکنم همین توجه به حفظ و تقویت خوبیها در خودمون، باعث میشه بدیها و عیب و ایرادها هم کمکم برطرف بشوند، و نیازی نیست که به زور با بدیها و عیبهایی که حس میکنیم در ما هست کلنجار بریم...
ممنون....دلم می خواست یکی حتما اینو بپرسه....
به نظرم حرف شما یه جورایی درسته و من دقیقا به خاطر اعتقاد به همین مسئله است که گفتم ذاتا دنبال عیب و ایراد هستیم.
در واقع ذاتا دنبال عیب و ایراد نیستیم، دنبال خوبی مطلقیم، ولی زندگی توی دنیایی پر از نواقص باعث می شه تبدیل بشیم به موجودی که مدام دنبال عیب ها می گرده...چون یه جور خوبی مطلق حالشو خوب می کنه مدام عیب و ایرادها رو به صورت ناخودآگاه جست و جو می کنه. در واقع این احساس هست برای این که بهمون کمک کنه اشکالات رو پیدا کنیم و از بین ببریمشون ولی گاهی مسیرو اشتباه می ریم و منجر میشه به عیب جویی...
این هم که می فرمایید دنبال خوبی ها و تقویتشون باشیم نه پیدا کردن بدی ها، خوب یه جورایی درسته و یه جورایی هم غلط، مثلا من آدم دروغ گویی هستم، طبق نظر من دروغ گویی همون عیبیه که باید برطرف بشه و طبق نظر شما کمبود صداقت باعث دروغ گویی می شه پس باید روی صداقت بیش تر کار کرد. در هر صورت البته نتیجه یکی می شه.
من البته وقتی اینو نوشتم احادیثی با این مضمون تو ذهنم بود که مثلا بدترین عیب، اون عیبیه که تو وجود خودت هست ولی بقیه رو به خاطرش ملامت می کنی. یا مثلا خوش به حال کسی که پرداختن به عیب های خودش، مانع از این می شه که از مردم عیب جویی کنه و...
پس نمی شه هم گفت کلا هم نباید دنبال عیب و ایرادها بود.
و این که من اصلا نگفتم به زور با بدی ها کلنجار بریم. اصلا راجع به بعد از عیب یابی حرف نزدم و قطعا راه از بین بردن رذایل اخلاقی، به قول شما کلنجار رفتن الکی نیست و هر چیزی راه خودشو داره.