تلاجن

تو را من چشم در راهم...

۲ مطلب در بهمن ۱۴۰۳ ثبت شده است.

اف لک من خلیل...

جمعه, ۱۲ بهمن ۱۴۰۳، ۱۲:۰۸ ق.ظ
نویسنده : مهتاب
تو مطلبی که بعد از شهادت شهید سنوار عزیز نوشته بودم یه جمله بود که قبل انتشار حذفش کردم. نه چون از واکنش و قضاوت کسی نگران بودم؛ چون با این که قلبم درد گرفته بود و دنبال مقصر می‌گشت ولی عقلم هنوز یه چیزایی می‌فهمید. یه جمله به این مضمون که «خدایا، اگه جدی‌جدی طرف صهیونیستا هستی بگو که ما هم تکلیفمون رو بدونیم و انقدر الکی حرص نخوریم.» الان که خبر شهادت محمد ضیف تایید شده (که قبل‌تر به شکل غیررسمی هم زمزمه‌هاش بود) باز برگشتم سر اون خونهٔ اول. این‌بار دلم قرص‌تره و عقل و قلبم هیچ‌کدوم اون جمله رو تایید نمی‌کنن؛ ولی باز انگار دنبال مقصر می‌گردم برای این همه رنج و ظلم...
پروردگار عزیزم، صبر تو خیلی زیاده و دل ما خیلی کوچیک... خودت این قلب‌های کم‌طاقت رو به دریای بی‌پایان صبرت متصل کن... ما خیلی خسته‌ایم...

اینم یه جور بدبختیه دیگه

چهارشنبه, ۱۰ بهمن ۱۴۰۳، ۰۳:۴۷ ب.ظ
نویسنده : مهتاب
یه نوع فاز روشنفکری هم هست که تو مواجهه با ظلم‌های بزرگی مثل ماجرای فلسطین سکوت نمی‌کنه و خودش رو به اون راه نمی‌زنه (اون‌طور که روال شبه‌روشنفکراست) منتها فازش اینه که نه، این کارا ‌و این راه‌ها جواب نمی‌ده. این مدلی که فلسطینیا دارن مبارزه و مقاومت می‌کنن و این شکلی که ایران کمک می‌کنه غلط و بی‌کلاسه. باید طرحی نو درانداخت و راه جدیدی رفت و کار متفاوتی کرد و...
حالا با اون قسمتش که خیال می‌کنن از فرماندهان تو میدون و کسایی که سال‌ها به شکل تخصصی دارن تو این حوزه کار می‌کنن و هزینه می‌دن، بیش‌تر و بهتر می‌فهمن کار ندارم؛ مشکل اینه تا تهش هم عملا کاری نمی‌کنن. البته با تعداد لایک‌ها و نظرات حس خودمتفاوت‌پنداری و روشنفکربازی‌شون ارضا می‌شه و ظاهرا همین کافیه.