تلاجن

تو را من چشم در راهم...

۳ مطلب در بهمن ۱۴۰۳ ثبت شده است.

اون‌طرف بوم

جمعه, ۱۹ بهمن ۱۴۰۳، ۰۸:۴۲ ق.ظ
نویسنده : مهتاب
یه سکانسی تو «داستان ازدواج» هست که زن و شوهر و وکیل‌هاشون تو دادگاهن و دارن بحث می‌کنن. همین‌طور که صحبت‌ها پیش می‌ره وکیل خانومه (که خودش هم زنه) کتش رو درمیاره و صرفا با تاپی که تنشه جلسه رو ادامه می‌ده. به طور مشخص هم این کار رو برای تحت‌تاثیر قرار دادن قاضی که یک آقاست انجام می‌ده. یا مثلا تو «لالالند» شخصیت زن قصه وسط یه قرار شام با پارتنرش، یهو با شنیدن صدای یه موسیقی آشنا یاد فرد دیگه‌ای می‌افته و پا می‌شه می‌ره دنبال اون آدم دوم. یا کلا توی فیلم‌ها و سریال‌ها اغلب این‌طوریه که اگر شخصیت زن قصه خیانت کنه، همه باید درک کنن که به هرحال اونم دلایل خودش رو داشته حتما ولی خیانت شخصیت مرد معمولا به‌‌سرعت اونو به فرد منفی قصه تبدیل می‌کنه. سکانس‌های متعددی در فیلم‌ها و سریال‌ها هست که بسته به جنسیت فرد، قضاوت اخلاقی نویسنده و کارگردان و به‌تبع اون‌ها بیننده‌ها از خطای انجام‌شده تغییر می‌کنه. ممکنه تو نگاه اول این ماجرا یه جور تبعیض مثبت و به نفع خانم‌ها به نظر برسه ولی در واقع با گستردگی و استمراری که داره، زن‌ها رو ضعیف و پرتوقع می‌کنه. این تصویر رو می‌سازه که تو به عنوان زن، چون زن هستی (و مخصوصا اگر شیک و زیبا باشی)، پس وظیفه‌ای در قبال همسر و زندگی و جامعه نداری و هرکس از وظایف و مسئولیت‌ها و بایدهای حضور خانوادگی و اجتماعی‌‌ت حرف بزنه داره محدودت می‌کنه یا بهت ظلم می‌کنه. این فضا ترسناک و خطرناکه. باید مراقبش بود.

اف لک من خلیل...

جمعه, ۱۲ بهمن ۱۴۰۳، ۱۲:۰۸ ق.ظ
نویسنده : مهتاب
تو مطلبی که بعد از شهادت شهید سنوار عزیز نوشته بودم یه جمله بود که قبل انتشار حذفش کردم. نه چون از واکنش و قضاوت کسی نگران بودم؛ چون با این که قلبم درد گرفته بود و دنبال مقصر می‌گشت ولی عقلم هنوز یه چیزایی می‌فهمید. یه جمله به این مضمون که «خدایا، اگه جدی‌جدی طرف صهیونیستا هستی بگو که ما هم تکلیفمون رو بدونیم و انقدر الکی حرص نخوریم.» الان که خبر شهادت محمد ضیف تایید شده (که قبل‌تر به شکل غیررسمی هم زمزمه‌هاش بود) باز برگشتم سر اون خونهٔ اول. این‌بار دلم قرص‌تره و عقل و قلبم هیچ‌کدوم اون جمله رو تایید نمی‌کنن؛ ولی باز انگار دنبال مقصر می‌گردم برای این همه رنج و ظلم...
پروردگار عزیزم، صبر تو خیلی زیاده و دل ما خیلی کوچیک... خودت این قلب‌های کم‌طاقت رو به دریای بی‌پایان صبرت متصل کن... ما خیلی خسته‌ایم...

اینم یه جور بدبختیه دیگه

چهارشنبه, ۱۰ بهمن ۱۴۰۳، ۰۳:۴۷ ب.ظ
نویسنده : مهتاب
یه نوع فاز روشنفکری هم هست که تو مواجهه با ظلم‌های بزرگی مثل ماجرای فلسطین سکوت نمی‌کنه و خودش رو به اون راه نمی‌زنه (اون‌طور که روال شبه‌روشنفکراست) منتها فازش اینه که نه، این کارا ‌و این راه‌ها جواب نمی‌ده. این مدلی که فلسطینیا دارن مبارزه و مقاومت می‌کنن و این شکلی که ایران کمک می‌کنه غلط و بی‌کلاسه. باید طرحی نو درانداخت و راه جدیدی رفت و کار متفاوتی کرد و...
حالا با اون قسمتش که خیال می‌کنن از فرماندهان تو میدون و کسایی که سال‌ها به شکل تخصصی دارن تو این حوزه کار می‌کنن و هزینه می‌دن، بیش‌تر و بهتر می‌فهمن کار ندارم؛ مشکل اینه تا تهش هم عملا کاری نمی‌کنن. البته با تعداد لایک‌ها و نظرات حس خودمتفاوت‌پنداری و روشنفکربازی‌شون ارضا می‌شه و ظاهرا همین کافیه.