قانون پاسکال میگه اگر شما به یه بخش یه سیال تراکمناپذیر (مثل آب) فشاری وارد کنی، اون فشار بدون تغییر به همهٔ بخشهای اون سیال منتقل میشه. از اونجا که فشار یعنی تقسیم نیرو بر سطح، این یعنی شما میتونی نیروی کمی بر سطح کوچیکی از اون سیال وارد کنی و در نقطهٔ دیگه که سطح بزرگتره، از نیروی بزرگتری که برای ثابت موندن فشار به وجود اومده استفاده ببری. خلاصهٔ بااغماضش اینه که شما انگشتت رو میزنی به سطح کوچیکی از آب، ولی تو سطح بزرگ یه فیل جابهجا میشه. عملا با انگشتت فیله رو جابهجا کردی.
کمک به جمهوری اسلامی برای تحقق ایده و آرمان انقلاب ۵۷، اون نقطهٔ فشار کوچیکه. شما در محدودهٔ کوچیک خودت در حد تواناهاییهات بهش کمک میکنی، تو محدوده و سطح جهانی، اتفاقات خیلی خیلی بزرگتری میافته. برای اینه که جمهوری اسلامی ایران حرمه و اگر این حرم موند، بقیه هم میمونن.
پ.ن: هرچی جلوتر میریم باید صریحتر در مورد این مسائل حرف زد.
اگر نگویم همه، اکثریت قریب به اتفاق کسانی که با حملهٔ فلسطینیها به اسرائیل مخالفند، از واکنش رژیم صهیونیستی میترسند. ترسی که البته با توجه به سابقهٔ جنایات هولناک رژیم، منطقی است. و دقیقا همین منطق است که درستی این روش را اثبات میکند. یعنی اگر رویکرد مسلحانهٔ فعلی بتواند با تداوم صحیح، این ترس را به طرف مقابل برگرداند، بخش مهمی از مسیر، طی شده است.
پ.ن: همانطور که فعالان این حوزه قبلا توضیح دادهاند، در مورد اسرائیل مفهوم «شهروند غیرنظامی» عملا بیمعناست. گرچه که معتقدم کودکان را باید در حملات عمدی استثنا کرد.
پ.ن۲: همهٔ انواع راهحلهای اصطلاحا صلحآمیز قبلا در این تاریخ پرفرازونشیب امتحان شده و البته شکست خوردهاند. خودمان را گول نزنیم.
پ.ن۳: درست است که حکومتهای عرب سالهاست موضوع را رها کردهاند؛ ولی نباید فراموش کرد برخورد اولیهشان با مسئله این نبود. اما شکستهای جدی و سهمگین آنها را متقاعد کرد بهتر است موضوع را بیش از این جدی نگیرند. غرض این که اگر رویکرد گروههای مقاومت بتواند این ذهنیت را تغییر دهد، حتی احتمال همراهی حکومتها هم بعضا محتمل است.
پ.ن۴: برای پیروزی طوفان مظلومین و البته تداوم صحیح آن دعا کنیم. حتی انتقام مسلحانه هم در مکتب ما اصول خودش را دارد و عنایت و کمک خداوند منوط به رعایت این اصول است.
مذهبیای که در ساختارهای مسکونی، درمانی، آموزشی، تفریحی و... به دنبال کلنیسازی و ایجاد محیط سالم برای صرفا خودش، خانوادهاش، فرزندان و همفکرانش است، لیبرالی است که هنوز کشف نشده. و این که دقیقا این آدمها مدعی دوآتشهٔ مبارزه با لیبرالیسم باشند، بسیار متناقض و عجیب است.