برای قبول خیلی چیزها، اول باید قبول کرد که خدا دوستداشتنیه؛ اول باید خدا رو دوست داشت. و من مدت نسبتا طولانیای وقت صرف کردم برای پیدا کردن جواب این سوال که «چرا باید خدا رو دوست داشت؟» و واضحه که جوابهایی مثل «چون این همه نعمت بهمون داده» یا «چون خیلی مهربونه» کافی نبود. چون اون وقت یعنی اگر نعمتهاش رو بگیره، دیگه نباید دوستش داشت؟ یا مثلا اون مهربونی رو از کجا میفهمیم؟ وقتی به مشکلات زندگی رسیدیم، باز چهطوری معتقد بمونیم مهربونه؟ و بقیهٔ جوابها هم همینطوری بودن برام. مدتها بهش فکر کردم و دیدم اصلا سوال اشتباهه. نباید دنبال دلیلی بگردم برای دوست داشتن خدا؛ باید دلیلی پیدا کنم که به خاطر اون دلیل، حتی اگر بخوام هم نتونم خدا رو دوست نداشته باشم. و فهمیدم اون دلیل، وجود حضرت امیرالمومنینه. دیدم من واقعا نمیتونم خدایی که علی بن ابیطالب (علیه افضل صلوات المصلین) رو خلق کرده، دوست نداشته باشم. حقیقتا ازم برنمیاد.
+ اصراری ندارم که این دلیل برای همه کافیه؛ ولی برای من کافی بود.
+ عیدتون مبارک :)
سلام
عید شماهم مبارک 🌷🌷🌷