سیاست از نظر من یعنی تعیین هدف/اهداف همسو و یکپارچه و سپس پیدا کردن همهٔ راه‌های معقول و مشروع و البته متفاوت، برای دستیابی به آن اهداف. از این منظر، انعطاف‌هایی که در بازی سیاست انجام می‌شود و تنوع مسیرهایی که در آن وجود دارد، نباید منجر به تغییر اهداف شود و به همین دلیل، عقب‌نشینی و تفاوت‌های زیاد، صرفا در تکنیک‌ها و مسیرها مجاز است؛ نه در اهداف اصلی. از این جهت فکر می‌کنم افرادی مثل آقای اردوغان را اصولا نمی‌توان سیاست‌مدار دانست. این افراد، دقیقا همان‌هایی هستند که تنوع راه‌کارها را با تنوع اهداف اشتباه می‌گیرند (مشخصا چون این کار راحت‌تر است) و در یک زمان مشخص به دنبال اهدافی کاملا متضاد هستند (مثلا در مورد آقای اردوغان، تلاش توامان برای استفاده از مزیت‌های ارتباط با رژیم صهیونیستی و همزمان قرار گرفتن در جایگاه یک عضو موثر گفتمان مقاومت). چنین رفتاری، هرچه که باشد، اسمش سیاست‌ورزی نیست؛ بیش‌تر می‌توان آن را «باری به هر جهت بودن» و «لذت بردن از سیاست به خاطر خود سیاست» (و نه برای رسیدن به اهداف مشخصی) دانست. و من قصد داشتم این پرسش را مطرح کنم که آیا می‌توان این سبک از کنش سیاسی آقای اردوغان را عصاره‌ای از باورهای ملت ترکیه دانست؟ که یادم آمد خودمان گل سرسبد رجال سیاسی مملکت را به عنوان رییس‌جمهور داریم و تصمیم گرفتم سکوت کنم. واقعا بدا به حال ما اگر عصارهٔ باورهای سیاسی-اجتماعی ملت‌مان، چنین شخصیتی باشد.
نیست ان‌شاءالله.