خیلی هم ساده نیست آخه
تعریف ها از عقلانیت و مشروعیت هم متفاوته و یه تعریف واحد ندارن همه (نمیگم وجود نداره البته،من تو جامعه خودمون یه تلقی مشخص نمی بینم ازش)
مثلا رهبری چند وقت پیش گفتن اسم ترس رو عقلانیت نذارن یه عده...
سلام
به نظرم
"تلاش توامان برای استفاده از مزیتهای ارتباط با رژیم صهیونیستی و همزمان قرار گرفتن در جایگاه یک عضو موثر گفتمان مقاومت"
در واقع هر دو همون مسیرهای متفاوت برای رسیدن به هدف هستند و نه خود هدف. سیاستی که بر پایه منفعت هر چه بیشتر باشه نسبت به هیچ چیز جز منفعت غیرت نداره یا در واقع هویتی نداره که بخواد نسبت به هویت و عقیده ش همیت داشته باشه.
محفوظ باشید ان شاءالله
والا بنظرم این چیزی که گفتید سیاست هست و شاید حتی سیاستِ pure! تعریفی که ارائه دادید مختص سیاست نیست. یک تعریف عام هست میشه برای مدیریت، برنامهریزی و ... هم استفاده کرد. یکی از ابتداییترین تعاریف سیاست، فن دستیابی به قدرت و حفظ قدرت هست. یعنی مفهوم و هدف کلیدی در سیاست قدرت هست. پس اگر هدف این باشد هرکاری برای رسیدن به اون و حفظ و تقویت اون کار درست هست! حالا شاید بپرسید «قدرت هدف نیست! وسیله است. قرار است با قدرت چیکار کنند؟ اون کاری که میخوان بکنن هدف است!» این پرسشها درسته ولی به نوعی فراتر از مفهوم سیاست هست. سیاست یعنی همین. اینکه با سیاست و قدرت میخواهید چیکار کنید دیگه بستگی به خودتان و جهانبینیتان و ایدئولوژیتان و ... دارد. از این منظر هست که میگم در صورتی که این رفتار سیاسی اردوغان باعث حفظ و تقویت قدرتش میشه درست هست و اگر نمیشه غلط. بطور مشابه آن سیاستمدارانی که بدون در نظر گرفتن چنین مسئلهای صرفاً به فکر سایر اهداف خود هستند اتفاقا اینها سیاستمدار نیستند و بازی قدرت را خوب بازی نمیکنند. سریال GOT را دیدهاید؟ سیاستمداری که شما دارید توصیف میکنید شاید مثل ند استارک هست که به خود حفظ و تقویت قدرت توجه نمیکنه و فقط میخواد به هدف دیگری که مدنظرش هست برسه و در آخر خیلی زود بازی رو میبازه ولی سایر سیاستمداران مثل واریس و تیریون، سیاست رو بلدن و بازی رو بلدن.
داریم یه کتاب مینویسیم درباره گات و سیاست. چاپ شد پیشنهاد میدم بخونید :)
خب توی همون حدیثی که میفرمایید پس میشه ازش نتیجه گرفت که امام علی سیاستمدارترین فرد عرب نبوده! حالا علتش هر چه که میخواسته باشه. امام میفرمایند که میتونستم باشم ولی نخواستم باشم. و همین هم درسته. هدف ائمه سیاست نبوده. اونها امام بودند نه سیاستمدار. وظیفهی اصلیشون هدایت انسان و توسعهی اسلام بوده. اگر میتونستن از ابزار سیاست بکنن میکردن ولی اگر نمیتونستن این کار رو نمیکردن.
متوجه نشدم چه چیزی با چه چیزی متناقض بوده. ولی من نگفتم ائمه قصد داشتن به هر قیمتی قدرت رو کسب کنند. اتفاقا دارم میگم سیاست اینه و ائمه حاضر نبودن به هر قیمتی سیاستمدار باشن. اتفاقا اردوغان هست که حاضره سیاستمدار باشه!
نه منظورم از توانستن این نبود. منظورم این بود که اگر امکان استفاده از سیاست وجود داشت و مقدور بود (یعنی خلاف تقوا و اخلاق و انسانیت نبود) از سیاست استفاده میکردن ولی اگر امکان استفاده از سیاست وجود نداشت استفاده نمیکردن. نه اینکه به هر قیمتی از سیاست استفاده کنند. امکان هم منظورم امکان مادی نیست. بلکه امکان همونطور که گفتم امکان اخلاقی و انسانی و اینها هم هست. سیاست تنها ابزارشون نبود. یک ابزار بود کنار باقی ابزارها و اگر استفاده از این ابزار اخلاقی و طبق اصولشون بود استفاده میکرد وگرنه نمیکردن.
در این مثال شما، اگر اردوغان اینطور که شما میگید باشه، اون برعکسه و اتفاقا اونه که «سیاستمدار» هست. یعنی بر مدار سیاست هست! سیاست و قدرت براش هدف و اولویت هست و از هر چیزی استفاده میکنه تا بهش برسه. در صورتی که ائمه چنین گرایشی به سیاست نداشتن.
با همون تعریف معروف از سیاست، ائمه در صورت وجود شرایط امکان، تلاش میکردن قدرت رو به دست بیارن و حفظش کنن و در صورت نبود شرایط امکان چنین تلاشی نمیکردن. بنده از اول گفتم بنظرم ائمه سیاستمدار نیستن. جایی نگفتم هستن.
چطور انعطاف و تنوع در مسیری؟
این رو قبول دارم ولی نه در حد «هدف وسیله را توجیه می کند»
یعنی فکر می کنم منعطف بودن هم باید یه ضوابط و حدودی داشته باشه