برعکسشم میشه گفت. یه وقتی آدمای بد با نیات بد کارایی کردن که در طولانیمدت اثر خوبی داشته. مثل راهآهن درست کردن رضاخان برای نیروهای جنگجهانی. که حالا هی ستایشش میکنن. حالا این مدرسه فرهنگ چه اثر بدی داشتو نمیدونم. من خودم جزو اونایی بودم که چون تیزهوشان انسانی نداشت میخواستم برم فرهنگ. بعد متقاعدم کردن تو که ریاضیت خوبه بمون، انسانی رو کنار درسات بخون خودت. من نیز چنین کردم. حالا اینکه چرا یه ماهه روی این موضوع مانور میدن برام قابل هضم نیست.
ولی من با این آکواریومسازی موافقم. با آرمانهای امام هم در تضاد نیست. مگه حوزهٔ علمیه خودش آکواریوم نیست؟ مگه امام خمینی و امثال ایشون در همین آکواریومها پرورش پیدا نکردن؟ تخصیص دادن امکانات به گروهی خاص بد نیست. ما تو مدرسهمون چند نفر بودن که فوقالعاده به نجوم علاقه داشتن. چند نفرم بودن که مخ برنامهنویسی بودن. چند نفرم بودن که باهوش بودن و دوست داشتن انسانی بخونن. ولی هیچ کدومشون جایی برای شکوفا شدن نداشتن. چون در اقلیت بودن و چون فضایی براشون اختصاص داده نشده بود. پس مجبور بودن مثل بقیه باشن. مثل بقیه بودن عادلانه است؟! عادلانه نیست. این اسمش عدالت نیست و مساواته. عدالت اینه هر کی به تناسب علاقه و استعدادش بهره ببره از امکانات. خاص بودن بد نیست. اینکه یه فضا درست کنن برای خواص بد نیست. همه که مثل هم نیستن. یه عده علاقهمندن به علم یه عده نیستن و زوری میخونن، الکی میخونن. ببین مثلا فرض کن میخوایم برای مدارس تلسکوپ خفن بخریم برای رصدهای نجومی. منطقی نیست هر مدرسهای یه تلسکوپ داشته باشه و یکی دو نفر استفاده کنن گاهی. منطقی اینه تعدادی مدرسهٔ مخصوص برای علاقهمندان به نجوم ساخته بشه و امکاناتو اونجا بذارن و هر کی خواست بره اونجا و بهره ببره. این اگه اسمش آکواریومه، من باهاش مخالف نیستم.
سلام
من خیلی رائفی پور گوش نمیدم اما خیل وقت پیشا یه طرحی داده بود که به نظرم توی شرایط فعلی عالیه...
هر چند راههای بهتری هم متصور میشه اما این ایده هم از تمام طرح هایی که تا حالا اجرا کردن بهتره:
میگفت بنزین یارانه ای رو (ماهانه 60 لیتر) به ماشین ها ندن بلکه به هر ایرانی بدن... یعنی یه خانواده 4 نفره 4 سهمیه بنزین داشته باشه
بعد قیمت بنزین آزاد رو هر چقدر دلشون خواست ببرن بالا...
اصلا برسونن به لیتری 5 تومن...
یا اصلا 10 تومن...
اینطور اون فقیری یا کم بضاعتی هم که ماشین نداره از بنزین یارانه ای سهمی داره و بنزینش رو توی بازار آزاد زیر قیمت آزاد دولتی به راحتی میفروشه...
اینطوری حداقل پول بیت المال تو جیب آقازاده ها و دلالان بنزین نمیره...
نمیگم بهترین راهه اما تا حالا طرح هایی که اجرا شده به این خوبی نبوده...
اینکه نمی خوان طرح های اینچنینی اجرا بشه شک نکید مر... ببخشید، غرضی پشتشه...
عید بر شما مبارک
مشکل اینجاست که شرط بهرهمندی داشتتن پوله و رایگان نیست. خب از نظر عقلی نمیشه هم رایگان باشه هم همه استفاده کنن. تقاضا بیشتر از عرضه است. منابع و امکانات محدوده. پس باید یه رقابت و مسابقه و هزینهای باشه. فرض کن ما یکمیلیون دانشآموز داریم و صدهزار تا معلم. همهٔ معلمها باسواد و باکیفیت نیستن. نمیتونن همهشون باکیفیت باشن. پس چجوری میتونیم بهطور مساوی به همهٔ دانشآموزا معلم خوب بدیم؟ مجبوریم معلمای خوبو یه جا جمع کنیم بگیم هر کی بیشتر به علم علاقهمنده ازشون استفاده کنه. در سطح دانشگاه هم همینه. ما تو کل کشور فقط یه جا و تو یه دانشگاه دستگاه فلان برای تحقیقات مثلا علوم شناختی داریم. اینکه همهٔ مدارس و دانشگاهها بهطور مساوی اینا رو داشته باشن امکانپذیر نیست و تا اینجاشم حرفمو قبول داری. مشکل اینه همه بهطور مساوی امکان بهرهمندی ندارن. تو هم قبول داری که بهینه اینه که یه جاهایی این چیزای خوبو جمع کنن که هر کی خواست و تونست بره استفاده کنه. حالا اینکه من نمیتونم یه بحث دیگه است. ینی ذات تخصیص بد نیست، بد اینه که من نوعی بخوام و نتونم و محروم بمونم. این یه مشکل دیگه است که نمیدونم چجوری میشه حلش کرد. من خودمم زخمی همین محرومیتما. یادم نمیره این سه سالی که تهران نبودم چه سختیایی کشیدم برای پیدا کردن کتابایی که میخوام. حالا شهرمم محروم نیست وضعم اینه. ببین اگه تو روستای مرزی دورافتاده بودم چه وضعیتی داشتم.
+ عید تو هم مبارک.
سلام علیکم
هم در موضوع بنزین و هم در موضوع مدرسه نکات خوبی فرمودید. سپاسگزارم.
عیدتان مبارک!
خیلی بده حس کنی دولت مملکت خودت، دشمنته.
یکی از دوستام تو کاناش نوشته بود:
در حالی که تهران در آلودهترین روزهاشه و موتورسوارها به راحتی پلاکهاشون رو مخفی میکنن و میرن و کلی چیز دیگه، برامون اسمس حجاب اومد. وقتی میگم توانمندی، پول، منابع اجرای برنامهها هست ولی بحث اینه که چه چیزی اولویت صاحبامونه، دقیقا همینه.
یاد این پستت افتادم.
نمی دانم چطور می شود این مشکلات اقتصادی را حل کرد. حقیقتش الان همه برای مدتی درگیر بنزین خواهیم بود و بعد از چند روز مثلا با خبر گران شدن یک چیز دیگر این مسئله را فراموش می کنیم و میریم سراغ آن مورد جدید.
مثل همین دلار و طلا
فعلا من تو کف اونایی موندم که مدرسه فرهنگ رو به صبحانه رایگان دادن فرح پهلوی ربط دادن. با شناخت نزدیکی که از خانواده استاد و همسرش دارم، به پیر و به پیغمبر منظورش این بود که کلاً احساس نیاز کردیم و کلاً مدرسه ساختیم. تازه مدرسه بعد از تموم شدن درس پسرشون ساخته شد. بعضیا چجوری میتونن انقدر خوب ماستو بریزن تو قیمه؟