و من تا وقتی تو محیط واقعی کار قرار نگرفته بودم فکر نمیکردم ماجرا انقدر عریان و انقدر چندشناک در جریان باشه...
پ.ن: منظورم از چندشناک، عمق فساد نیست؛ شدت بلاهتآمیز، بچهگانه و ابتدایی بودن عقدههاست...
ممنون که مطالبشون رو برای مطالعه در اختیار اینجانب گذاشتید
جالب بود
فقط این چند تا جمله رو درست متوجه نشدم یا شاید نیاز به اثبات دارن:
ولع بیمارگونه به«لاکچری» بیش از هر چیز حکایت از«بحران جنسی» جامعه دارد.
تبدیل شدن «مازراتی» به «هدف زندگی»، تنها در جامعهای رخ میدهد که با «کمتر از مازراتی» نیازها و غرایز جنسی و عاطفی قابل برآورده شدن نیست.
ما در کنار «حاشیهنشینان اقتصادی» با پدیده «حاشیهنشینان جنسی» نیز در جامعه رو به رو هستیم.
آنها که به شکلی اغراق شده «منزه»و«مبادی آداب» جلوه میکنند،حادترین تخیلات جنسی را در سر میپرورانند.
بقول ایشون اینجور تزها به درد همون تویتری ها میخوره :)))
واسم سوال شد که شباهت اوضاع مملکت به فروید و مارکس چیه ؟!