امام حسین(ع):مردم بنده دنیا هستند و دین لقلقه زبان آنهاست.تا جایی که دین وسیله زندگی آنهاست دیندارند و چون در معرض امتحان قرار گیرند دینداران کم می شوند.
*حدیثی که زبان حال مردم کوفه و ما و همه انسانها در هر جا و هر زمانی هست...
میشه آیه بگم؟ حدیث بلد نیستم زیاد
پس بگو من نزدیکم و دعای درخواستکننده را هرگاه مرا بخواند استجابت میکنم (سورۀ بقره)
که پروردگارت تو را رها نکرده (سورۀ ضحی)
پیش بندگانم شکایت می بری...؟
نمیدانی که تا به حال شکایت نافرمانیهایت را پیش فرشتگان نبردهام؟»
یه جمله از امام علی هست که خیلی تو ذهنم میگرده: کمرنگترین جوهرها از قویترین حافظهها ماندگارترند.
حدیث رو نمیدونم؛ ولی گفتم که، این جمله از امام علی هستش.
سلام
تو نیکی میکن و در دجله انداز که ایزد در بیابانت دهد باز
اتقوا مواضع التهم
تقریبا قریب به مضمون
بنده ای رو سرزنش نکن که نمیری و به اون مبتلا بشی
و اون داستان حضرت موسی که حیوان مریضی رو هم برای بدتر بودن از خودش مقدم ندونست
همون محتوا
رب اجعلنی مقیم الصلاه
ربنا لا تزغ قلوبنا بعد اذ هدیتنا
و گاهی (البته دوست دارم همیشگی باشه) که خدایا در دلهای ما نسبت به بندگان خوبت حسادت قرار نده
تقریبا سعی میکنم تو برخوردهام با یکی ازینها کارو پیش ببرم(:
منم همین آیه تو ذهنم بود ولی چون ترتیب و املای کلمات یادم نبود مضمونش رو نوشتم
بعضی وقتها توی قنوت از ترس بیرون انداختنم از دایره هدایت هرچیزی که اونموقع ضعفم بوده رو فارسی عربی قاطی میکنم از خدا میخوام
خیلی وقتها همین آیه رو میخوام بخونم ولی درستش یادم نمیاد فقط از خدا میخوام خودش دیگه به بیسوادیم ببخشه
و بر همگان واضح و مبرهن است که برای نوشتن متن عربی، ترجمهٔ دقیق و منبع احادیث، از یادداشتهای قبلیم و جناب گوگل کمک گرفتم و اینا رو حفظ نبودم، فقط یه مضمون کلی تو ذهنم بود :)
نه نه مهتاب خانوم ما فکر میکنیم شما علامه دهری😁
ما به هیچ عنوان تصور خودمونو با حرفهای بی پایه عوض نمیکنیم
سلام
توی یکی از کتب علامه حسن زاده خوندم که وقتی پیامبر به معراج رفتن حق متعال یک جمله به فارسی با پیامبر سخن گفتن و آن جمله این بود:
چه کنم با مشتی خاک، جز آنکه بیامرزم
و یک حدث دیگه هم که خیلی برام پر رنگه اینه:
اَحْسِنِ الظَّنَّ بِاللّه ِ فَاِنَّ اللّه َ عَزَّوَجَلَّ یَقولُ: اَنا عِنْدَ ظَنِّ عَبدىَ الْمُؤمِنِ بى، اِنْ خَیْرا فَخَیْرا وَ اِنْ شَرّا فَشَرّا
امام رضا علیه سلام میفرمایند:
به خدا بهترین گمان را داشته باش همانا خداوند عزوجل میفرمایند: من نزد گمان بنده مومن خویشم اگر خوش گمان باشد به خوبی با او رفتار میکنم و اگر بد گمان باشد به بدی با او رفتار میکنم
چقدر این حدیث قشنگه... اصلا اینکه میگه من با بنده مومنم این کار رو میکنم...
نمیدونم چی بگم... زبانم قاصره... فقط میتونم بگم:
خیلی عاشقانه هست...
چالشتون خیلی خوبه...
منم فکر کردم تمام احادیث رو حفظ هستید... و کلی احسن میگفتم بهتون... البته چند برابر این احسن رو باید به ایده تون گفت... این دیگه ربطی به گوگل نداره...
«آوردهاند که چون روح به قالب آدم درآمد درحال گرد جملگی ممالک بدن برگشت خانهای بس ظلمانی و باوحشت یافت بنای آن بر چهار متضاد نهاده، دانست که آن را بقایی نباشد.
خانهای تنگ و تاریک دید چندین هزار حیوان موذی در وی از حشرات و حیات و عقارب و انواع سباع و انعام و بهایم. جمله حیوانات به یکدیگر برمیآمدند. هر یک بدو حملهای میبردند و از هر جانب هر یک زخمی میزدند و به وجهی ایذائی میکردند. و نفس سگصفت غریب دشمنی آغاز نهاد و چون گرگ در وی میافتاد.
روح نازنین که چندین هزار سال در جوار قرب رب العالمین به صد هزار ناز پرورش یافته بود از آن وحشتها نیک مستوحش گشت قدر انس حضرت عزت که تا این ساعت نمیدانست، بدانست. نعمت وصال را که همیشه مستغرق آن بود و ذوق آن نمییافت و حق آن نمیشناخت بشناخت؛ آتش فراق در جانش مشتعل شد دود هجران به سرش برآمد. گفت:
دی ما و می و عیش خوش و روی نگار امروز غم و غریبی و فرقت یار
ای گردش ایام تو را هر دو یکی است جان بر سر امروز نهم دی باز آر
در حال آن وحشت آشیان برگشت و خواست تا هم بدان راه بازگردد.
عزمم درست گشت کز اینجا کنم رحیل خود آمدن چه بود؟ که پایم شکسته باد
چون خواست که بازگردد مرکب نفخه طلب کرد تا برنشیند که او پیاده نرفته بود و سواره آمده بود. مرکب نیافت نیک شکسته دل شد با او گفتند که «ما از تو این شکستهدلی میخریم»
قبض بر وی مستولی شد آهی سرد برکشید گفتند: «ما تو را از بهر این آه فرستادهایم»
بخار آه به بام دماغ او برآمد. در حال عطسهای بر آدم افتاد حرکت در وی پیدا شد دیده بگشود فراخنای عالم صورت بدید روشنی آفتاب مشاهده کرد گفت «الحمد لله» خطاب عزت در رسید که:«یرحمک ربک» ذوق خطاب به جانش رسید اندک سکوتی در وی پدید آمد.»
بابت حدیثی هم که نوشتید ممنون:) من خودمم تو موضوع خوشگمانی و حسن ظن داشتن به خدا، فقط همین حدیث تو ذهنمه الان و چیز دیگهای یادم نمیاد بخوام براتون بنویسم :)
ممنون از لطفتون... خوب میبینید شما:)
سلام
نهج البلاغه پر از حرف هاییه که میشه سرلوحه زندگی قرار داد؛ برجسته ترینش برای من، نقل به مضمون؛
هرآنچه برای خود می پسندی برای دیگران نیز بپسند، و هر آنچه برای خود نمی پسندی بر دیگران نیز روا مدار...
همین یک جمله کافیه تا به یک جامعه آرمانی برسیم، البته این نظر منه...
سلام
«و اما نقصان عقولهن فشهاده امراتین کشهاده الرجل الواحد»
البته قسمت اولشو قبول دارم ولی ورد زبانم نیست. و با کاربر (حمید آبان) هم موافقم، اینجا هم همین یک جمله کافیه تا یه یک جامعه آرمانی رسید.
ریا نمیشه؟ :) شایدم معلوم میشه نقطه ضعفمون چیه که متمسک شدیم به یه حدیث خاص
ولی خب چون شما این بحث رو مطرح کردین
من یه حاج آقای خوب و عزیز میشناسم که یه جمله خاص ازش شنیدم. گاهی وقتا برا خودم بازگوش میکنم:
اون هم اینه:
تقوا یعنی تلاش برای انجام وظیفه
جمله قشنگیه
من اون حدیثی که چارلی گفت تو ذهنم بود.
خیلی پست لطیفیه... با اجازه میشینم فقط کامنتا و جواباشونو میخونم ^_^
یا الله یا رحمان یا رحیم یا مقلب القلوب ثبت قلبی علی دینک
أَلا بِذِکرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ القُلُوبُ
سلام علیکم
گهگاه یاد سؤال «أرضیتم ...» میافتم.
چه مطلب پربرکتی شد! هم خود مطلب و هم نظرات و پاسخها! خدا خیرتان دهد!
این پست از اون کارای قشنگ بود.
+ یکی از اونا که خیلی تو ذهنم میاد و میره، حدیث «تمر مر السحاب» هست از امیرالمومنین.
پیامبر(ص) فرمودند: در مسائل مادّی به پایینتر از خود نگاه کنید و در مسائل معنوی به بالاتر از خود.
بله، آیهی 38 سورهی توبه. چند مطلب هم قبلاً در ارتباط با آن در وبلاگ نوشتم که خودشان نه، اما لینکها و فایلهای صوتی موجود در آنها بهگمانم مفید باشند:
http://mesledal.blog.ir/1398/01/16/n370
http://mesledal.blog.ir/1398/02/24/n377
http://mesledal.blog.ir/1398/03/03/n381
در این یکی هم صوت استاد صفایی حائری است، پیرامون همان نامهی مورد نظر شما:
http://mesledal.blog.ir/1397/06/23/n327
خدا خیرتان دهد!
سلام
ارزش هر کس به قدر همت اوست.
نهج البلاغه
سلام
راستش من تا همین چند ساعت پیش مطمئن بودم جملهای که نوشتم رو توی نهجالبلاغه خوندم، حتی یادمه کجا بودم و ظاهر کتاب هم کاملاً توی ذهنمه؛ ولی بنا به اتفاقی به این قضیه شک کردم؛ توی گوگل سرچ کردم و لیست بخش حکمتهای نهجالبلاغهای که خونه داشیتم رو چک کردم، ولی این جمله رو پیدا نکردم. اینه که دیگه مطمئن نیستم این جمله از امام علی باشه و نمیدونم الان باید چی بگم... شرمنده.
هرگاه از کاری ترسیدی، خود را بـه کام آن بینداز، زیرا ترس شدید از آن کار، دشوارتر و زیانبارتر از اقدام به آن کار است.
از حضرت علی (ع) :)
+ هرچند فکر میکنم که درست استفاده نمیکنم از این حدیث. بیشتر مصادیق دنیویش رو مدنظر قرار میدم آخه :/