امشب پرچم‌های حرم _و از جمله پرچم بالای گنبد را_ عوض کردند تا حرم نور امام رئوف، مشکی‌پوش عزای حضرت سیدالشهدا شود. صحن انقلاب بودم بین انبوه جمعیتی که چشمشان را دوخته بودند به گنبد طلایی آقا. درست عین آدم‌هایی که در آن سکانس معروف «الرسالة» مصطفی عقاد، چشم به اذان گفتن بلال دوخته‌ بودند.

من معمولا خیلی احساساتی نمی‌شوم در چنین موقعیت‌هایی، ولی اعتراف می‌کنم صحنهٔ ویژه‌ای بود؛ وقتی جمعیت از ته دل فریاد می‌کشید «یا حسین!»، از هر طرف صدای هق‌هق آدم‌ها را می‌شنیدم، همگی منتظر بالا رفتن و اهتزاز آن پرچم سیاه و طلایی بودیم و وقتی یاد همهٔ پرچم‌هایی می‌افتادم که منتظریم روزی به اهتزاز دربیایند، نمی‌شد احساساتی نشد...